بررسی یک اختلال اپیدمی شده؛

باور کنید که شما «بی‌ریخت» نیستید!

مریم اصغری | رینوپلاستی (جراحی بینی)، بلفاروپلاستی (جراحی پلک)، لیفت و لایپوساکشن، بوتاکس، تزریق فیلر و چربی و ژل، جراحی‌های فک و صورت و چال گونه و دستکاری لثه، کاشت مو و لیزر موهای زائد و الی آخر!

به گزارش روزنامه «صبح امروز»؛ شبکه‌های مجازی و سایت‌ها و صفحه مجلات و تبلیغات از هر نوعی، پر شده از جملات بالا؛ که هرکدام با عکس و ویدئوهای بیفور و افتر از اشخاص، شما را مجاب می‌کند که «بدریختید» و احتیاج به عوض شدن دارید!

در خیابان هم که قدم می‌زنید، فکر می‌کنید آدم‌ها از روي يکديگر کپي پيست شده‌اند؛ لب‌هایی که پف کرده و معمولی نیست با دماغ‌هايي که از سرازيري به سربالايي تغيير وضعيت داده‌اند. پیشانی صافی که توان اخم ندارد و ابروهایی که انگار با برق خشک شده، در کنار پیکرهایی که پتانسیل مانکنی دارد اما «هویت واقعی» گه گویا پشت تمام این آیتم‌ها به دست فراموشی سپرده شده است…

 پایتخت جراحی بینی جهانیم!

چند روز قبل بود که دبیر انجمن علمی جراحان پلاستیک و زیبایی ایران گفت که ایران به پایتخت جراحی بینی جهان معروف است و مطرح کرد که امروزه سیل عظیمی از مراجعه کننده داریم که اصلاً نیاز به جراحی زیبایی ندارند.

علیرضا صابری گفت از هر ۱۰۰ نفر مراجعه کننده ۳۰ نفر آن‌ها به عمل نیاز دارند، ۳۰ نفر دیگر واقعاً نیازی به عمل ندارند و۴۰ درصد باقی مانده هم کسانی هستند که موضوع به سلیقه خودشان برمی‌گردد.

او با تاکید بر اینکه «مراجعه مردها برای انجام جراحی زیبایی در مقایسه با 10 سال پیش بسیار بیشتر شده است» گفت: تبلیغات‌ فریبنده سبب می‌شود آدم‌ها گمان کنند هر کاری را برای هر کسی می‌شود انجام داد، درحالی‌که برای یک جراحی زیبایی با کمترین عوارض شما حتما باید دقیق معاینه شوید و این نیاز است به پزشک درستی مراجعه کرده باشید.

بادی شیمینگ یا تن شرمی

در این میان پرسش این است که تحمیل انواع عمل‌های زیبایی و مکمل‌های چاقی و لاغری و تبلیغات خوش رنگ و لعاب برای رسیدن به معیار زیبایی عرف و مورد پسند جامعه، چه تبعاتی را در پی دارد و اصلا رفرنس زیبایی چیست و مافیای پشت پرده چه می‌کند؟ که در این خصوص چندی قبل مدیر گروه آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسان ایران به موضوع بادی شیمینگ یا تن شرمی پرداخت.

احمد بخارایی با اشاره به اینکه «تن شرمی، شرمی که فرد نسبت به خودش دارد» مطرح کرد: بادی شیمینگ، تردید و شک نسبت به جسم و بدن است و این معلول نگاهی است که ما نسبت به دیگران داریم. به عبارتی افرادی که نگاه تردیدآمیز به دیگران دارند، این تصور در ذهنشان تقویت می‌شود که دیگران نیز نسبت به آنها نگاه تردیدی دارند.

وی با تاکید بر تاثیر مستقیم فرهنگ بر جامعه عنوان کرد: در جامعه امروز ارزیابی انسان‌ها نسبت به یکدیگر بیشتر شده است و افراد یکدیگر را زیر ذره‌ بین و قضاوت ظاهری قرار می‌ دهند. این امر بیانگر این است که افراد در جامعه دیگری را قضاوت می‌کند که این فرد محصول فرهنگی است که قرن‌هاست در جامعه ما ریشه دارد.

مدیر گروه آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه شناسان ایران با اشاره بر اینکه «هر کمال‌‌گرایی و ایده‌آل نگری لزوما بد یا قطعا خوب نیست» تصریح کرد: ما نمی‌توانیم با راهکارهای روتین روانشناسانه فرد را از ایده‌آل‌گرایی منع کنیم. درواقع با توصیه‌های روانشناسی، گرایش‌ها به سمت عمل‌های زیبایی کم نمی‌شود، چراکه بیش از ۹۰ درصد تن شرمی ناشی از ساختار فرهنگی و عوامل بیرونی است.

بخارایی با تاکید بر اینکه «شاهد سیر صعودی افسردگی و خشم ناشی از انتقاد بدن هستیم» گفت: فرد در روند جامعه‌پذیری در خانواده و جامعه و آموزش و پرورش، این را نیاموخته است که  به ضعف‌های خود آگاه شود و در صورت آگاهی نیز کتمان نکند. به همین دلیل است که توصیه‌های روانشناسی در جامعه ما چندان کاربرد ندارد.

اختلال «خود بدریخت‌ انگاری»

در این خصوص نیز به سراغ یک روان شناس می‌رویم تا از معضلات این روزهای عاشقان جوانی و میل به جوان ماندنشان بپرسیم و به راهکارهای مقابله با این نیاز افراطی بپردازیم.

دکتر فریمانی در گفتگو با «صبح امروز» با اشاره به اینکه «زیبایی‌دوستی تا مرزی می‌تواند هنجار تلقی شود که به شاکله و اصل هویت شخص لطمه‌ وارد نکند» عنوان می‌کند: از آنجایی که تمایل به زیبایی در فطرت انسان ها وجود دارد، خودآرایی یک رفتار نرمال محسوب می‌گردد، اما اگر همین خودآرایی به سمت رفتارهای افراطی سوق پیدا کند، می‌تواند نشان دهنده اختلال شخصیتی باشد.

این روانشناس می‌گوید: اختلال «بدریخت‌انگاری» یا «خود زشت انگاری» نوعی تمرکز ذهنی بیش از اندازه بر یک نقص کوچک و یا حتی خیالی در بدن است. فرد دارای این اختلال احساس می‌کند نقصی بسیار مهم در چهره یا بدن خود دارد و مدام در حال وارسی خود در آینه است و اشتغال ذهنی بالایی به زیبایی خود دارد. همانطور که گفته شد، این نقص‌‌ها یا خیالی هستند و یا در صورت وجود، بسیار جزئی و بی‌اهمیت‌‌اند! اما فرد به صورت افراطی از آن رنج می‌‌برد. این افراد معمولا در جراحي‌هاي زيبايي افراط مي‌کنند و با بدن خود مشکل دارند و به خود لقب هاي ناشايست مي دهند و دائما از کوتاهي قد، رنگ مو، رنگ چشم و بلندی یا قوز دماغ و حساسیت‌هایی از این قبیل شکوه مي‌کنند.

وی با تاکید بر اینکه « نقطه ضعف برخی جوامع از جمله جامعه ما این است که افراد برحسب ويژگي‌هاي ظاهري مورد قضاوت قرار مي‌گيرند» می‌افزاید: در خصوص این دیدگاه نیز، برخی ناخواسته خود را در معرض «تلاش برای بهتر دیده شدن» قرار می دهند و به همین جهت، می‌خواهند چهره جذابی که از دیدگاه جامعه مطلوب‌تر است را به نمایش بگذارند و این کار را «توفیق اجتماعی» می‌دانند. توفیقی که ماحصل «فشار اجتماعی» است!

فریمانی مطرح می‌کند: همچنین از آنجایی که امروزه انسان‌ها از ابتدای تولد با رسانه ها آشنا می شوند، رشد می‌کنند و از آنها الگو می‌گیرند، نقش تبلیغات رسانه‌ای چه از نوع دیداری یا شنیداری، در این لوپ و پروسه کتمان نشدنی است. چراکه رسانه‌ها تاثیر بسزایی در ترغیب زنان و حتی مردان به انجام عمل جراحی زیبایی دارند. تبلیغات رسانه‌ای علی‌الخصوص در پلتفرم‌های اینترنتی و همچنین تبلیغات تلویزیون، ماهواره و مجلات، رفتار سلبریتی‌ها، ایجاد هنجارهای انتزاعی در شبکه‌های مجازی و رواج مصرف گرایی نقش مهمی در افزایش تمایل افراد برای انجام جراحی‌های زیبایی دارد.

این روان شناس در پایان‌بندی صحبت های خود با تاکید بر اینکه «خودرضامندی، یک خرد فردی است که فرد با دستیابی به آن دیگر به سمت جراحی‌های زیبایی افراطی تمایل پیدا نمی‌کند تا به خاطر کسب عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتر ظاهری بر اساس مافیای زیبایی خواست عده‌ای معدود را از خودش به نمایش بگذارد» بیان می‌کند: در مواردی که فرد جایگاه حقیقی خودش را پیدا نکرده و عملا به خودبسندگی و خودرضامندی نرسیده، دست به زیبایی ظاهری با هر تلاش مضاعفی می‌زند اما اینها تنها با تغییر در ظاهر به دست نمی‌آید و مقولاتی است که باید در شخصیت فرد ایجاد شود. در این خصوص نیز شخص با ارتقای عوالم شناختی و شخصیتی می‌تواند خودش را پیدا کند و به این احساس رضایت داشتن از خود برسد، اگر در این مقوله‌ها نتواند به رضایت برسد، به رفتارهای بعضا ناهنجار رو می‌آورد و دیده شده که هر چه بیشتر در ظاهرش تغییر ایجاد می‌کند باز هم برایش کافی نیست و او را به سمت افراط سوق می‌دهد.

image_print