کاور آهنگ های قدیمی برای جلب مخاطب؛ دوران قحطی ملودی!
سید حبیب قاآنی
حاال خیلی وقت اســت که هر بار یکی از خوانندگان پاپ برای بیشــتر دیده شــدن قطعه ای از خواننــدگان پاپ قدیمی را کاور می کند تا مخاطبش را به خاطره بــازی دعوت کنند اما زمانی که پای انتشار یک کار خالقانه در میان باشد، باید بی رحمانه بگوییم که حرفی برای گفتن ندارند! به گــزارش روزنامه »صبــح امروز ، پس از اینکه آهنگ »پاقدم« از علیرضا طلیســچی منتشر شد، یکی از کاربران فضای مجازی در واکنش به این آهنگ نوشت: »آهنگ جدید علیرضا طلیســچی به گونه ای است که گویا می خواهد کلیه اقشــار جامعه را راضی نگــه دارد؛ از طرفداران خوانندگان پاپ قبل انقالب گرفته تــا طرفداران شــادمهر عقیلی و آنهایی که بــا ترانه های عمو پورنگ خاطره دارند!« کاور کنیم یا خالقیت داشته باشیم؟ در موســیقی اصطالح »کاور« به این معناســت که یک نسخه از قطعه ای از پیش ساخته شــده، توسط هنرمندان دیگر بازخوانی می شود. هر چند شاید در تنظیم آهنــگ، گام و به کارگیری سازهای مختلف با نسخه اصلی تفاوت داشته باشد اما ملودی اصلی آن همان ملودی نسخه اولیه است. کاور موزیک را نسخه بازخوانی یا version cover نیز می نامند. کاور کردن موســیقی یک امر شایع و بســیار متداول در سرتاسر دنیا است. نه تنها نوازندگان و خوانندگان خرده پا و مبتدی بلکه موزیســین های بزرگ نیز نســخه های از پیش تولیدشده را دوباره بازسازی می کنند. کاور موسیقی تفســیری دوباره از آهنگ های موجود است. خیلی از هنرمندان موســیقی ترجیح می دهنــد به جــای ایــده و خالقیت شــخصی، قطعات خود را کاور کنند و این بر مبنای سلیقه شخصی است. مثال شــاید هدف هنرمند از این کار عالقه شــخصی خودش به آن اثــر، برقراری ارتبــاط قوی تــر با مخاطبــان، به رخ کشــیدن توانایی خود در اجرای اثری خاطره انگیز و البته ســخت باشد و یا ادای احترامی به هنرمندی باشد که آن اثر را اجرا کرده است. نمونــه این مــورد را هم می تــوان در کنسرت گروه »وان دیرکشن« دید که تیتراژ ابتدایی سریال محبوب »فرندز« را در کنســرت خود با طرفدارانشــان همخوانــی کردنــد. همچنین چندی پیش پس از مــرگ متیو پری )بازیگر نقش چندلر در سریال فرندز(، چارلی پوث در کنســرتش، برای ادای احترام به این هنرمند محبوب، تیتراژ سریال »فرندز« را بــا طرفدارانش همخوانی کرد ولی زمانی این اتفاق دچار مشکل می شود که بازگشت به گذشته و تکرار آنچه که برای مردم احساس آشنا دارد، تنها چیزی باشد که این افراد در چنته دارند. در حقیقت این افراد تالش می کنند با استفاده از برانگیختن حس نوستالژی در مخاطب، به موفقیت برســند؛ چه بسا که موسیقی به عنوان یک کاتالیزور قدرتمند برای نوستالژی شناخته شده است که کافی است، آهنگی از یک دوره ً خاص از زندگی خود را بشنویم و فورا احساسات و خاطرات قدیمی به گونه ای مثبت تر از آنچه که در واقعیت بوده اند، برایمان زنده شود. آیا آثار کاورشده ارزش هنری دارند؟ این یک مقوله بسیار چالش برانگیز در میان اهالی موسیقی است. با قطعیت می توان گفت هیچ موزیسنی در تاریخ وجود نداشــته که برخــی از قطعات دیگران را کاور و نسخه ای مخصوص به خود را ارائه نکرده باشد. حتی بزرگان موسیقی که خود در خلق ملودی و ترانه، یــد طوالیی دارند، گاه آثار فاخر را کاور می کنند. این کار بسیار مرسوم اســت و از زمانی که موسیقی شنیداری ثبت می شده تا همین امروز جریان داشته است. مثال آهنگ »مرغ سحر« که نخســتین بار توسط ملوک ضرابی خوانده شــد، بعد از آن توسط خواننده های زیادی همچون زنده یادان بنان و محمدرضا شــجریان بازخوانی شد. چرا کمتر شاهد خالقیت در موسیقی هستیم؟ و اما درباره علت نبــودن خالقیت در عرصه موســیقی، می تــوان گفت که امروزه صنعت موسیقی جهان، چه در ایران و چه در کشــورهای پیشــرفته، مانند یــک کمپانی تجاری بزرگ اداره می شود و هنر سال ها است، جای خود را بــه تجارت داده اســت. در این دوره کمپانی های هنری ریسک نمی کنند. آن ها به دنبال این هستند که هنرمند تا حــد امکان برایشــان کار کند و در جدیدی برای کسب درآمد بیشتر برای آنها باز کند که در این صورت می توان به این نتیجه رسید که آنچه به عنوان موســیقی تولید می شود، هنر نیست، بلکه تجارت است. هنرمنــد مســتقلی را در خــارج از ایران فرض کنید کــه بدون بهره مند بودن از حمایــت هیچ کمپانی، بتواند کنســرت های هزار نفره برگزار کند و کلیه حقوق مادی و معنوی کارهایش هم متعلق به خود او باشد اما برای اینکه به شــهرت و پول بیشتر برسد، با یک کمپانی بزرگ تولید موســیقی قرارداد ببندد اما تنها مدتی بعد، قرارداد خود را لغو کند. درحقیقت زمانی که این هنرمند قرار اســت که با آن لیبل همکاری داشته باشد، باید هر آنچه را که آنها می گویند بسازد و نباید ایده ها و خالقیت خود را در کار دخیل کند. روند کاری هم در این کمپانی ها بدین صورت اســت که آهنگ ها توسط یک تیم نوشته می شــوند؛ یعنی یک نفر متن ترانه و یک نفر ملودی را می سازد. آهنگ ها براساس یک فرمول مشخص نوشته می شوند و همانند تکه های پازل کنار هم قرار می گیرند. برخالف گذشته که یک هنرمند به تنهایی ایده کل اثر را خلق می کــرد. درحقیقت این لیبل آنچه را که مردم می خواهند را بررسی می کنند و براساس آن به نویسندگان دستور می دهد که آهنگ را بنویسند. آهنگ نیز باید به گونه ای باشد که در کمتر از ۹ ثانیه مخاطب را جذب کند و در همین چند ثانیه ترانه آن آغاز شود. حاال رونــد کاری بــرای خوانندگان و بســیاری از هنرمندان در ایران هم به همین صورت اســت؛ به گونه ای که به صورت مقطعی با آنها قرارداد می بندند و باید آنچه که به آنها دیکته می شــود را مــو به مو انجام دهنــد اما برخی از آنها بعد از مدتی همــکاری خود را با ایــن کمپانی ها قطــع می کنند که به واسطه شهرت و محبوبیتی که به دست آورده اند، امکان ادامه حیات برایشــان فراهم اســت و در غیر این صورت هم مجبور به خداحافظی با عرصه موسیقی می شوند. آن دســته از افرادی هم که از ابتدا ترجیح بر فعالیت مســتقل را دارنــد، به علت رعایت نشــدن حقوق کپی رایت در ایران، به قدر کافی دیده نمی شوند. چرا آهنگ های قدیمی هنوز هم پر طرفدارند؟ قحطــی ملودی آن چیزی اســت که هنرمندان موسیقی امروز با آن مواجه شدند. آهنگسازان قدیمی مانند همایون خــرم، علی تجویــدی و مرتضی خان محجوبــی در ســال های حیــات خودملودی هایی را آفریدند که به شدت ماندگار شــد و هنرمندان جوان امروز وقتی می بینند موسیقی شان با وجود داشــتن علم و ســواد، کاربردی برای مردم ندارد و مورد استقبال نیست، آثار قدیمی را کاور یا بازآفرینی می کنند. در واقع این کار به تثبیت هنری آنها کمک می کند. بــرای همیــن امــروز شــاهد مرور موســیقی های شش و هشــت قبل از انقالب اسالمی هســتیم که بازخوانی می شوند تا خوانندگان جوان را ماندگار کنند