پيش‌نيازهای ائتلاف

تصميم‌گيري در مورد ائتلاف يا عدم ائتلاف ميان گروه‌هاي سياسي زماني ممكن است كه قبل از هر ائتلافي به چند سوال اساسي پاسخ داده باشيم؛ نخست اينكه هدف از ائتلاف چيست و احزاب و گروه‌هاي سياسي با چه منظوري تصميم به ائتلاف گرفته‌اند. پرسش دوم اين است كه چه افراد و احزابي ائتلاف مي‌كنند و وزن هر كدام از آنها چقدر است. سومين سوال مهم اين است كه هر كدام از احزاب و افراد بعد از پيروز شدن ائتلاف چه سهمي در فرآيند تصميم‌سازي، تصميم‌گيري و مديريت اجرايي كشور خواهند داشت. متاسفانه در فضاي سياسي ايران ائتلاف‌ها بدون پاسخ دادن به اين سوال‌ها تشكيل مي‌شوند. همچنين از آنجايي كه معمولا در زمان انتخابات و براي جلوگيري از پيروزي يك فرد يا جريان سياسي ائتلاف مي‌شود؛ بعد از انتخابات شاهد گله‌گذاري‌هايي در مورد ميزان بهره‌مندي احزاب و گروه‌هاي سياسي از پيامدهاي ائتلاف هستيم. به اعتقاد من مهم‌ترين دليل مواجهه با اين گله‌گذاري‌ها باورهاي غلطي است كه بين سياستمداران ايراني جا افتاده است.

اين باورهاي غلط سبب مي‌شود كه افراد در گفتار از برخي موضوعات همچون مقوله قدرت پرهيز كنند و در عمل به آن علاقه‌مند باشند. ارزش شمردن دوري از قدرت‌طلبي در حالي است كه احزاب براي تاثيرگذاري و اصلاح امور نيازمند حضور در قدرت هستند. خصوصا در ساختار سياسي ايران اصلاح امور به هيچ‌وجه ممكن نيست مگر آنكه در ساختار قدرت نقشي داشته باشيم. تجربه نشان داده است كه اصلاح‌طلبان تنها در دوران اصلاحات يا اكنون در دوره رياست‌جمهوري آقاي روحاني امكان اصلاح يافته‌اند و همين امر ضرورت سهم داشتن در قدرت را نمايان مي‌كند.

يكي از مرسومات در گفتمان‌هاي سياسي بد بودن سهم‌خواهي از قدرت است. به همين خاطر شاهديم كه اغلب سياسيون در سخنراني‌هاي خود دوري از قدرت و عدم سهم‌خواهي را يك مزيت تلقي مي‌كنند. اين يكي از همان باورهاي غلطي است كه بايد اصلاح شود. اخلاقي‌ترين كار در حوزه سياست اين است كه پيش از ائتلاف به صورت شفاف در مورد هدف ‌ها و سهم‌ها صحبت شود. فقط در اين صورت است كه بعد از ائتلاف‌ها شاهد سوءاستفاده و گله‌گذاري نخواهيم بود. برخي از چهره‌هاي سياسي كه پيش‌تر از عدم ائتلاف صحبت مي‌كردند، اكنون از ائتلاف با اعتداليون صحبت مي‌كنند. البته به نظر من اعتدال يك جريان سياسي يا گفتمان نيست و بايد آن را بيشتر يك مشي هماهنگ با اصلاحات به شمار آورد. ائتلاف با سياسيون داراي اين مشي نيز تنها در صورتي موفق خواهد بود كه به سوالات مورد اشاره پاسخ داده شود. در حقيقت اصلاح‌طلبان پيش از تصميم‌گيري در مورد ائتلاف يا عدم ائتلاف يا گروهي كه با آنها ائتلاف مي‌كنند بايد يك سازو كار مناسب، مشخص و شفاف داشته باشند تا روشن شود كه هدف از ائتلاف چيست و بعد از حصول نتيجه در قدرت چقدر سهم خواهند داشت.

متاسفانه در ائتلاف‌هاي قبلي به اين نحو رفتار نشد و اكنون شاهد پيامدهاي آن هستيم. به نظر مي‌رسد كه آقاي روحاني وحلقه نزديكان او هنوز باور ندارند كه بدون حمايت اصلاح‌طلبان و در راس آنها رييس دولت اصلاحات، اكنون دولت تدبير و اميدي در كار نبود تا ما در مورد به‌كارگيري نيروهاي اصلاح‌طلب با آنها صحبت كنيم. يكي ديگر از اشتباهات اصلاح‌طلبان اين است كه شاهديم بعضا در سخنراني‌هاي خود مي‌گويند كه ما براي رسيدن به قدرت تلاش نكريم. اين حرف‌ها بسيار زيبا است اما فقط مصرف عاميانه دارد. فعالان سياسي اصلاح‌طلب نبايد فراموش كنند كه وقتي ما در انتخابات از يك فرد حمايت مي‌كنيم، بايد در مقابل مردمي كه آنها را به پاي صندوق راي دعوت‌كرده‌ايم پاسخگو باشيم. اين پاسخگويي مستلزم حضور در قدرت است. نمي‌توان در مقابل خواسته‌ها و انتظارات برآورده نشده مردم گفت كه ما در دولت سهمي نداشتيم يا نمايندگاني را به مجلس فرستاديم كه بعد از انتخابات با خط‌مشي ما همراه نبودند. اين نوع پاسخ‌ها شايد در كوتاه‌مدت مفيد باشد اما در بلندمدت كارايي ندارد و تنها نتيجه آن بي‌اعتماد شدن مردم به جريان اصلاحات است.

 

 

علي تاجرنيا، نماینده اسبق مشهد در مجلس ششم

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *