لیدی ال

جواد لگزیان

“پنجره باز بود. دسته گل لاله و رز بر زمینه آسمان آبی و نور تابستانی، تابلوهای ماتیس را به خاطرش می آورد و حتی به نظر می‌رسید گلبرگ‌های زردی که بر چارچوب پنجره افتاده‌اند، به ظرافت از قلم موی استادی بزرگ تراویده اند.لیدی ال از رنگ زرد بیزار بود و تعجب می‌کرد که چگونه این گل‌ها به آن گلدان دوره مینگ راه یافته‌اند. روزگاری گذاشتن هیچ دسته گلی در خانه بی اجازه و تایید او میسر نبود.”

آنت با مرگ پدر خود تصمیم می‌گیرد که برای ادامه زندگی به کار روی آورد و خیلی زود با آرمان دنی آشنا می‌شود که یک آرناشیست دوآتشه است. آن دو رابطه‌ی عاشقانه‌ای را با هم آغاز می‌کنند ولی آرمان بیشتر از اینکه آنت را دوست داشته باشد اهداف و عقایدش را دوست دارد و آنت اما تنها یک عاشق است ….

“راستي پرسي، پس از اين همه سال زندگي در بين نجيب زاده‌ها بايد ياد گرفته باشي كه هيچ وقت احساسات خودت را بروز ندهي.”

رومن گاری (زاده ۸ مه ۱۹۱۴ – درگذشته ۲ دسامبر ۱۹۸۰) نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی  در رمان” لیدی ال” دو دلداده را از میان خیل جوانان اواخر قرن پرآشوب قرن نوزدهم برگزیده که یکی” آرمان “سودای مبارزه سیاسی را در سر می‌پروراند و دیگری” آنت” سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن می‌خواهد. پیداست که در کشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای دیگری می‌شود و در این هنگامه پرغوغا پیوسته شکننده‌تر آسیب پذیرتر است…

“عشق های بزرگ و حقیقی در این دنیا اندکند و آدم حق ندارد بگذارد بدون هیچ گونه اثری نابود شوند ….”

“لیدی ال “اثری از رومن گاری با ترجمه مهدي غبرايي را نشر ناهید در 201 صفحه و با قیمت 14000تومان رهسپار بازار کتاب کرده است.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *