در گفت‌وگوی صبح امروز با یک طنزپرداز در هشدار به رسانه‌ها مطرح شد:

طنزپردازان رو به انقراض هستند

سعید بابایی

آیا تاکنون وقتی دوستی و یا شخصی درباره ما  مطلبی طنز و یا نوعی نگاه شوخیانه مطرح کرده، چقدر در مواجهه با آن سخت ایستاده و یا با لبخندی نیش طنز را در درونمان فروبرده و در مقابلش گارد گرفته‌ایم . طنز و ادبیات طنز به‌خودی‌خود یک نوع مقابله با تفکری است که نمی‌توان به‌صورت مستقیم با آن برخورد کرد و نیش و نیشگونه کلماتی که بر مخاطب تا لایه‌های پنهانش فرورفته و مخاطب در درون به واکاوی خود می‌پردازد. این روزها بیشمار مجالس ادبی از نگاه شاعران طنزپرداز خود جامعه ادبی را سرخوش‌تر و مردمان با خواندن و از برکردن اشعار طنز و پراکندن آن در کوچه و بازار نقشی مهم در تلطیف روح جامعه بازی می‌کنند. مهدی خداپرست از شاعران شیرین‌سخن و طنزپردازی از جنوب خراسان بزرگ و در حوزه‌های غزل، رباعی مثنوی و چارپاره و دیگر انواع سبک‌های شعری غزل‌های طنز گفته و لب مردمانی از جنس عشق را به خنده، تر کرده و بیش از چهارصد اثر طنز در این وادی بر دفتر مشق خود تحریر کرده است. به سراغ وی می‌رویم تا با او به گفت‌وگو بپردازیم.

تفاوت طنز با هجو و هزل چیست؟

هجو برای اصلاح زشتی‌ها نیست، برای تباه کردن شخصیت کسی نوشته می‌شود، بدین‌صورت که در هجو عیب‌های یک شخص با کلمات نیشدار و همراه با ناسزا گفته می‌شود اما طنزپرداز به‌دوراز هرگونه خودخواهی وغرض ورزی هرگونه پلیدی و نادرستی را  با تازیانه خنده و تمسخر در هم می‌کوبد تا بر ویرانه‌های آن‌ها خوبی و انسانیت، مجال رشد پیدا کند.طنزپرداز دوست و دشمن نمی‌شناسد تنها هدف و مقصود خود را در غالب طنز به خورد جامعه می‌دهد اما هزل بی‌ارزش‌ترین نوع شعر یا نوشته است که فقط برای خوشمزگی و خندانیدن دیگران بیان در هزل انعکاسی از دردهای جامعه نیست اما در طنز به دردهای جامعه اشاره می‌گردد.

در هزل کلمات رکیک است اما در طنز کلمات رکیک به‌ندرت دیده می‌شود.اگر فهرست‌وار برشماریم چنین می‌شود

قصد هجو تخریب است و قصد طنز تبیه و اصلاح، هجو از رذایل سخن می‌گوید ولی طنز به فضایل انسان وی پردازد، در هجو غرض‌ورزی شخصی حاکم است و در طنز مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی، در هجو تندی و تیزی است در طنز تعریض و کنایه و پوشیدگی، هجو محصول دوران آزادی است و طنز محصول دوران خفقان، مقصود از هجو مردم‌آزاری است و مقصود از طنز تزکیه و اصلاح، در هجو دشمنی و در طنز دوستی مقصود است.

تفاوت‌های طنز با هزل:

هزل به‌منظور تفریح و نشاط است اما طنز هدف والایی را در قلب خنده بیان می‌کند، هزل بی‌هدف است اما طنز هدف‌دار است، هزل وقیح و بی‌پرده است اما طنز همراه با تملک نفس، هزل رندانه می‌خنداند و طنز حکیمانه، هزل یک‌مشت کلمات رکیک و رسواکننده است اما طنز عبرت‌آموز است، هزل با زبان نیش می‌زند طنز با رمز و کنایه و در آخر هزل غفلت زا اما طنز بیدارکننده است.

چرا مضامین شعرهای طنز بیشتر انتقادی است؟

مضامین انتقادی است چون درواقع اگر روایت‌های دیگری باشد، به فکاهی نزدیک می‌شود ولی در انتقاد، اعتراض آغشته به چاشنی طنز کمی از حرف‌های مردم را منتقل  و جامعه نیز بهتر با آن ارتباط برقرار می‌کند. شعر طنز درواقع بیان ناهنجاری‌های اجتماعی است که مردم با تمام وجود آن را درک و تجربه کردند و هرچند دردها گویای دردهای اجتماعی است ولی به دلیل همان مصرع معروف زیر مورد اقبال عمومی نیز قرار می‌گیرد که کارم از گریه گذشته ا‌ست به آن می‌خندم.

چرا اشعار طنز در بعد از انقلاب و بیشتر دهه کنونی نمود بیشتری پیداکرده است؟

به خاطر اینکه هم‌فشارهای اقتصادی بیشتر شده و هم اینکه طنز توانسته در بیان قسمتی از این معضلات موفق باشد. البته طنز فاخر که توهین نداشته باشد، سیاه نمایی نکند ، بیان واقعیت باشد، اخلاق را زیر پا نگذارد و صرفاً برای خنداندن مخاطب نباشد.

برخورد دستگاه‌های نظارتی با این‌گونه شاعران چیست؟

دستگاه‌های نظارتی در هر شرایط متناسب با شرایط حاکم، میزان حساسیتشان شدت و ضعف دارد و البته بعضی طنزپردازان هم به جهت عدم رعایت مسائل اخلاقی و صرفاً برای حصول شهرت اخلاق را زیر پا می‌گذارند و باعث حساسیت  بیشتر دستگاه‌های نظارتی هم می‌شوند.

راهکار شما جهت بالنده شدن شعر طنز در ایران چیست؟

برای بالنده شدن طنز هم توجه مسئولین ذی‌ربط و حمایت آن‌ها موردنیاز هست و هم برگزاری جلسات خوب و پربار و استفاده از نقطه نظرات صاحب‌نظران این عرصه و شاعران موفق سایر شهرها که گزینه اول و حمایت‌ها مخصوصاً حمایت‌های مالی، خیلی ضروری‌تر به نظر می‌رسد.

چرا جلسات ادبی هرروز به تعدادش افزوده می‌شود؟

تعدد انجمن‌ها متأسفانه نتیجه ایجاد شکاف بین شاعران هست به این دلیل که هرکسی فکر می‌کند شاعر تمام و کمالی است و می‌تواند خودش انجمن راه‌اندازی کند و برای خودش طرفدارانی جمع و کم‌کم تبدیل می‌شود به رقابت ناسالم و متأسفانه تبعات بعدی که نگران‌کننده هم هست.

چرا طنزپردازان خوب به مردم معرفی نمی‌شوند و حتی به کشور هم معرفی نمی‌شوند؟

چون رسانه ملی باید این کار را انجام بدهد که هیچ حمایتی نمی‌کنند و خیلی از نالایق‌ها عهده‌دار برنامه‌های طنز هستند و طنزپردازان یا گوشه‌گیر شده‌اند و در انزوا هستند یا هم در محدود انجمن‌هایی امکان عرضه هنرشان را دارند که تعداد محدودی از مردم حضور دارند و لذا اتفاقاً در این زمان که طنزپردازها می‌توانند روحیه مردم را تلطیف کنند، خودشان هم رو به انقراض هستند

image_print
1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *