حلال زاده های حرام خوار

در جامعه ملتهب از انبوه مشکلات و نابرابری ها، انتشار برخی از تصاویر فرزندان ومنسوبان نظام به شکلی که با جایگاه ادعای آنان همخوانی ندارد، بیش از آن که درمان باشد، یک نقطه فریب است. کاش جامعه ایرانی و دنیای مجازی غرق حاشیه های عامیانه ای نشود که او را از اصل، غافل کند.

در عین اهمیت این که انسان باید کردارش به گفتار و ادعا نزدیک باشد، تعمیم دادن برخی از مسائل به فضای سیاسی بیش از آن که دارای اثرگذاری بنیادین در جهت اصلاحات باشد، می‌تواند موجب تخلیه بخشی از نارضایتی شود که می بایست در راه اصلاحات به کار گرفته شود. عدم توجه و درک عمیق بازی های سیاسی روی پدیده آقازادگی، می تواند ناخواسته ظرفیت اعتراضی جامعه را  به جای سوق دادن به اصلاح، در خدمت هدف های سیاسی قرار دهد.

آقازادگی در ایران توانسته از فرهنگ فئودالی ارباب و رعیتی واز ادبیات مذهبی برای خویش در سایه رانت های سیستم ناکارآمد، قدرت مانور و ظهور فراهم کند. تردیدی نیست که آقازاده ها و یا ژن های خوب در جایگاه قدرت در بخش های خصوصی و دولتی از همه جناح های سیاسی کشور حضوری منفعت طلبانه دارند، اما بیش از آقاها و آقازاده ها باید سیستمی  را به زیر سئوال برد که شرایط این چیدمان را فراهم کرده است.

آقازادگی حاصل زندگی برخوردار از رانت است لذا در سیستم درگیر و آلوده به رانت، کمپین فرزندنت کجاست و چگونه زندگی می کند، چندان معنایی ندارد. از نگاه آزادی انتخاب شیوه زندگی، شاید چندان هم مهم نباشد فرزندان کجا بوده و چه روشی برای زندگی انتخاب کرده اند. هر نسلی انتخاب و سرنوشت خویش را دارد. البته این سخن بدین معنا نیست که توجه نکنیم که در بسیاری اوقات راه نسل برخوردار از رانت به امریکا، بورسیه، پورش و…. ختم شده و راه نسل گرفتار در فقر بعضا به اعتیاد، زندان و…. ختم می شود.

در مسیر توجه به صورت مسئله و درمان آن، به نظر می رسد ما راه را گم کرده به جای اصلاح راه، سرگرم سنگلاخ هایی هستیم که سرانجامش به بیراهه ختم می شود.

در جامعه سنتی گرفتار در حصارها، بر خلاف جوامع مدرن، تغییر و پوست اندازی ، بسیار پرهزینه و سخت است. با این وجود دنیای انتخاب های جدید در بسیاری اوقات، گزینه های تابوشکن  بوده و خواهد بود. در گذشته پدران ما انتخابی داشتند محدود، پدران آنان شاید اصلا انتخابی نداشتند. ما نیز انتخابی نسبتا آزادتر از پدرانمان داشتیم. نسل امروز انتخاب خود را دارند، با این تفاوت که آنها در انتخاب های امروز خود از آگاهی و آزادی بیشتری برخوردارند. به همان دلیل که بسیاری از ما شبیه پدرمان نبودیم، امروز هم جامعه نباید دچار شوک شود که چرا فرزندان ما شبیه ما نیستند. تغییر یک اصل زندگی است. اگر امروز هر کس از نظر تفکر و درک در همان جایی باشد که سال ها پیش بود، کمی باید در مورد خود و چرایی عدم تغییرش بیاندیشد. این امری طبیعی است که شخصیت و تفکر  امروز بسیاری از ما از دیروز ما فاصله دارد. پس پسرانی  که شبیه پدران خویش نیستند شاید بیش از پسران شبیه پدر منشا تحول شوند.

راه را گم نکنیم. در ایران سرشار از منابع، درد مردم زندگی لاکچری آقازاده ها نیست، بلکه دردی است که سبب ظهور این روند شده است. در ایران یقینا بیش از افراد، باید سیستم حاکم پاسخگوی انبوه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد. در سیستم های ناکارآمد به واسطه خلاء و یا نقایص قانونی، خواسته یا ناخواسته شرایط فساد به گونه ای نهادینه می شود که  حتی سالم ترین افراد نیز در چرخه قدرت آلوده می شوند. گسترش رانت و فساد در همه جناح های سیاسی دلیل این مدعاست. دقت کنیم فروکاستن حساسیت جامعه ایرانی به نمایش نحوه زندگی برخی فرزندان مقامات و یا کمپین فرزندنت کجاست، توهین به شعور مردم است. شایان ذکر است که برخی رفتارها و بی اعتنایی به علل واقعی مشکلات از سوی مقامات، بسیاری از ایرانیان  را به این نکته توجه می دهد که مردم بیش از برخی مقامات، پای ایران و نظام ایستاده اند. به نظر می رسد این مردم فهیم در صبری ایوب وار همچنان امیدوارند در اقدامات اصلاحی راه کشور سرانجام هموار خواهد شد. بدانیم در سایه قانونمداری متکی به آرای مردم، اگر اصلاحات ریشه ای آغاز شود، حل معضلی به نام موضوع آقازادگی، امری است که در  حاشیه اصلاحات محو خواهد شد.

انتهای خبر/علی روغنگران

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *