حسادت خوب است!

شاید از همان عنفوان کودکی یاد گرفته‌ایم که حسادت بد است و هیچ کس نباید به کس دیگر حسادت بکند؛ قطعا از یک منظر دقیقاً همین امر صادق است، اما اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، خود حسادت منجر به این می‌شود که باب رقابت باز شود و رقابت یکی از مولفه‌های اصلی کمال است و اصلاً زیربنای کمال‌ها و پیشرفت‌های اجتماعی، رقابت است. برای اینکه شائبهٔ تعلیم و تربیت و نصیحت پیش نیاید، حسادت را در رشتهٔ خودم، یعنی ادبیات بررسی می‌کنم.

در طول تاریخ ادبیات، شاعران به هم حسادت‌های زیادی می‌کردند، این‌که این حسادت‌ها در کجای تاریخ مختوم به رقابت شده و کجا ویرانگر بوده در این مجال کوتاه نمی‌گنجد، اما همیشه داستان‌هایی در تاریخ ادبیات ما وجود داشته که اگر بی‌انصاف نباشیم، مصداق بارز حسادت است. به عنوان مثال، «خاقانی» با این‌که شاعر بسیار بزرگ و عظیمی بود هم باعث حسادت دیگران می‌شد و هم خود به دیگران حسادت می‌کرد. فخرفروشی زیاد خاقانی، حسادت دیگران را برمی‌انگیخت، آن‌هم از آن‌دست حسادت‌های مخرب نه حسادت‌های منتهی به رقابت.

از این گذشته همان‌طور که گفتم گاهی حسادت‌هایی هم می‌کرد. مثلاً در مورد «عنصری» حسادت خاقانی برانگیخته شده بود. عنصری شاعری بود پیش از خاقانی، شاعر دربار بود و وضع مالی خوبی داشت و شعرهایش هم خوب بودند. خاقانی در قصیده‌ای به بدگویی از عنصری می‌پردازد و می‌گوید مثلاً اگر شاعری ده شیوه داشته باشد، من هر ده شیوه را بلدم، اما عنصری فقط یک شیوه را بلد است! مشابه این داستان برای «انوری» و «رشیدالدین وطواط» هم پیش آمده، مثلا در جنگی که ممدوح‌حای این دو شاعر، در مقابل هم بودند، پس از شکست ممدوح رشید، انوری به ممدوحش گفته یود که رشید وطواط را به سه قسمت تقسیم کند که خدا را شکر چنین اتفاقی نیافتاد!

اما همان‌طور که گفتم همیشه حسادت‌ها بد و مخرب نیستند، گاهی هم منجر به رقابت می‌شوند و رقابت سالم، باعث پیشرفت روزافزون می‌شود. در مورد خود من اکثر حسادت‌هایی که در گذشته‌ها و دوران نوجوانی داشتم به رقابت تبدیل شد، دلیلش هم این بود که می‌خواستم نشان بدهم از طرفم که به او حسادت می‌کنم، بهترم.

این‌ها را گفتم تا در انتها یک درد دل هم بکنم، دوستان خوب خراسانی، اگر یک جریان شعری یا یک نفر در خراسان بتواند جایگاهی برای خود پیدا کند،(چه با تلاش چه خیر)، بهتر است به جای حسادت کردن‌ها و سنگ-پرانی‌ها، سعی کنیم با آن نفر یا جریان رقابت سالم بکنیم و سعی کنیم در زمینهٔ ادبیات بیشتر از او تلاش کنیم، این‌طوری، هم حسادت ما ضرری به آن فرد یا جریان نمی‌زند و هم خودمان جوی رقابتی و پویا را در شعر خراسان به‌وجود می-آوریم. البته قطعاً شعر خراسان افرادی از این دست ندارد، اما گاهی، هرازگاهی این اتفاقات می‌افتد. من هم مثل همل شما نگران شعر خراسان هستم، بیاید همه با هم در نگهداری و محافظت از آن کوشا باشیم.

 

 

یادداشتی از مهدی آخرتی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *