جذابیت‌های لمس یک دکمه

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در موقعیتی خاص با گوشی تلفن همراه و یا دوربین عکاسی خودتان عکسی گرفته باشید و به خیلی­ها نشان داده باشید. در این مواقع شاید حتی احساس کنید که عکستان خیلی هم هنری و فوق­العاده شده است. استقبال عموم به عکاسی این روزها موجی راه انداخته است که همه ما در آن شناوریم. خیلی سریع به هر بهانه­ای تلفن­های همراه از جیب­ها بیرون می­آید و لحظه­ای منجمد می­شود. برای این که بدانیم آنچه این روزها با لنز دوربینمان ثبت می­کنیم تا چه اندازه عکاسانه و هنری است گفت­وگویی داشتیم با مهدی فاضل، عکاس و مدرس این رشته در دانشگاه و با او استقبال عموم به عکاسی را بررسی کردیم. آنچه می­خوانید متن این گفت­وگو است.

 

  • ابتدا کمی از خودتان بگویید. عکاسی برای شما از کجا شروع شد؟

علاقه من به عکاسی مثل خیلی­های دیگر از بچگی شکل گرفت اما تفاوتی وجود دارد؛ چون زمانی که کودک بودم این امکان خیلی فراهم نبود که مثل امروز بتوانید خیلی سریع­ به عکس برسید. دو دهه قبل عکاسی آنالوگ پروسه پر دردسر خودش را داشت و رفتن به سمت عکاسی هزینه­های بیشتری می­طلبید. از بچگی علاقه داشتم و یادم است که در دبیرستان مسابقه­ای برگزار شد و من عکسی دادم که در ناحیه عنوان برتر را کسب کرد و این خیلی ترغیبم کرد که این هنر را ادامه دهم. دوره دبیرستان که گذشت کنکور هنر شرکت کردم و گرافیک قبول شدم و در حین تحصیل احساس کردم که همان عکاسی است که من را به سمت خودش می­کشد و بعد از گرافیک عکاسی را تا مقطع ارشد ادامه دادم. این ابعاد تحصیلی جریان بود و به لحاظ عملی هم که از همان دبیرستان تا کنون همیشه مشغول به عکس و عکاسی بودم. آنچه امروز بیشتر به آن می­پردازم تحت عنوان «فاین آرت» شناخته می­شود. من جدا از اینکه معلم آموزش و پرورش هستم از سال 88 تا امروز در دانشگاه­های مختلف، از آموزشگاه­های آزاد تا انجمن سینمای جوان تدریس داشته­ام.

 

  • این روزها خیلی­ها به عکاسی علاقه­مند هستند. فکر می­کنید چه عواملی در استقبال عموم به عکاسی موثر است؟

عمده­ترین دلیل آن بی­شک در دسترس بودن ابزار عکاسی در اختیار همه است و اینکه امروز خیلی فراگیر از این ابزار استفاده می­شود. بخش دیگری از دلایل به خاصیت عکس بر می­گردد و اینکه عکس چه تأثیری بر ما می­گذارد. البته به این موارد باید دلایل روانشناختی و فلسفی را هم افزود. در مجموع پیشرفت­های فن­آورانه و در اختیار بودن ابزار عکاسی در دوره ما یکی از اصلی­ترین دلایل استقبال عامه به عکاسی است.

 

  • این استقبال مشکلاتی هم برای این هنر ایجاد کرده است؟

بله، این به همان نسبت اشکال بزرگی را هم ایجاد کرده است. چون عامه فکر می­کنند عکاسی در همین فشردن دکمه و ثبت عکس خلاصه شده است این تصور و توهم بوجود می­آید که عکاسی چیز ساده­ای است. در حالی که شاید بتوان گفت یکی از دشوارترین هنرها عکاسی است.

 

  • چه جذابیت­هایی در این هنر وجود دارد؟

اگر نگاهمان تاریخی باشد و بخواهیم بدانیم چه اتفاق­هایی افتاده که عکس را جذاب کرده، باید به گذشته برگردیم. زمانی این بحث بود که فراگیری ابزار تصویر متحرک بازار عکاسی را از رونق می­اندازد اما این اتفاق هرگز رخ نداد و عکاسی به مراتب­ پیشرفته­تر شد. دلیل این رونق در این است که عکس کاری را با آدم می­کند که منحصر به فرد است. اینکه قسمتی از زمان را ثبت و فریز و به آینده پرتاب می­کنید از ابتدا تا امروز همچنان با عکاسی همراه بوده است. شما با عکاسی می­توانید یک وجه آرمانی از یک موضوع را ثبت کنید و برای همیشه نگه دارید. شما در این هنر با واقعیت مواجه می­شوید اما این واقعیت ضرورتا واقعیت روزمره نیست. عکس برشی است که مثل واقعیت و شبحی از آن است اما درک ما از آن با درک ما از واقعیت ضرورتا هم­خوانی ندارد. ما هرگز نمی­توانیم زمان را در یک لحظه درک کنیم و این امکانی است که عکاسی میسر می­کند. هیچوقت انسان نمی­تواند در یک لحظه تمام حرکات را حتی در یک محدوده خاص در نظر بگیرد اما وقتی عکس گرفته می­شود می­توانیم تمام آنچه در یک لحظه اتفاق افتاده است را به دقت و با جزئیات ببینیم و بررسی کنیم.

 

  • پیش می­آید که تصویری در فضای مجازی ما را به خود متوجه می­کند. آیا همیشه عکس خوب است یا عوامل دیگری در مجدوبشدنمان موثر واقع می­شود؟

باید مثالی بزنم. فرض کنید شما دارید در مسیری می­روید و اتفاقی می­افتد که برای شما جذاب است، شما عکسی از این جریان می­گیرید و به دوستان­تان هم نشان می­دهید. در واقع این کشش آن موضوع است که برای مخاطب جذاب است نه خود عکس. این خیلی فرق می­کند با اینکه من طوری از یک چیز عکاسی کنم که عکاسی من به آفرینش چیزی زیبا بیانجامد. تفاوت عکسی که یک عکاس، با نگاه عکاسانه ثبت می­کند، با عکس­هایی که در این مثال، ذکر شد، در همین است؛ عکاس، با نگاه عکاسانه، از اتفاقات عادی و محیط پیرامونیِ عادی، کادر یا لحظه خاصی را ثبت می­کند که از آن محیط و اتفاق­های معمولی، زیبایی استخراج می­شود. به عبارتی، عکاسان، به لطف سوژه عالی، عکاس نیستند و عکس عالی خلق نمی­کنند! بلکه عکاس، به کمکِ نگاه ویژه و تربیت یافته­اش، از عادی­ترین پدیده­ها، به عکس­های هنری می­رسد.

 

  • عکاسی اصول ثابتی دارد؟

همه هنرها اصولی دارند اما این اصول هیچ وقت بی­تغییر و یک­ شکل نمی­ماند و در گذر زمان در حال تحول است. اصول عکاسی هم در گذر زمان خیلی تحول یافته است. خیلی چیزها در تاریخ و پیشینه عکاسی گویی گناه کبیره حساب می­شد اما امروز یک مهارت و حتی هنر است. در دهه 60 در امریکا تعدادی از عکاسان اصول رایج  عکاسی را به طور انقلابی به چالش می­کشند و به آنچه حتی در مقطعی از زمان عیب محسوب می شده است، می­پردازند. از این نمونه­ها فراوان است.

 

  • به نظر شما عموم مردم درک درستی از عکس دارند؟ معیاری برای تشخیص درک عکس داریم؟

البته این به میزان مطالعه و دانش افراد بر می­گردد اما خیلی از کسانی که عکس می­گیرند و با اصول آن آشنا نیستند احتمال دارد عکس­های خوبی هم بگیرند. باید دید آنکس که این عکس­ها را گرفته خودش درک این زیبایی را دارد، یا خیر.

وقتی ندانیم چه تاریخی بر عکس گذشته است امکان دارد که عکسی بگیریم و احساس کنیم که شاهکاری آفریده­ایم اما وقتی به تاریخ عکاسی نگاه می­کنیم می­بینیم که شاید حتی یک قرن پیش عکس­هایی خیلی بهتر از آنچه ما فکر کرده­ایم گرفته شده است، همه چیز متفاوت می­شود. البته عده­ دیگری هم هستند که دوربین دارند و خیلی هم عکس را دوست دارند اما مطالعاتی ندارند و بیشتر ترجیح می­دهند که عکس بگیرند.

  • درک عکاسی را می­شود ارتقا داد؟ آیا عکاسی و عکس دیدن می­تواند درک عکس را افزایش دهد؟

مطمئناً چنین است و درک عکاسانه و سواد بصری، با مطالعه و مواجهه با عکس­های عکاسانه، ارتقا می­یابد، اما «عکس­های عکاسانه»! نه هر عکسی! اگر هر عکسی، باعث ارتقای درک عکاسی می­شد، دوران معاصر، باید دورانِ همه­گیریِ درک عکس می­بود! چرا که امروزه، همگان در یک بمباران مداوم توسط عکس، به سر می­برند.

عده­ای معتقدند که در بمب­باران عکس کنونی در فضاهای مجازی عکس­های ناب دیده نمی­شوند اما من در این باره خیلی هم نگران نیستم و  فکر می­کنم همان عامه مردم هم وقتی یک عکس ناب و عکاسانه می­بینند با تأمل بیشتری به آن می­پردازند.

 

  • می­شود گفت در گذشته که عکس گرفتن مثل امروز عمومی نشده بود، عکس­های بهتری می­دیدم و امروز کمتر؟

چون در گذشته این هنر در دست عده­ای خاص بود که با ابزار و دانش عکاسی آشنایی داشتند، شاید به طور کلی این درست    باشد اما الان ضریب نفوذ دوربین در مردم بالاست و مردم عکس­های بیشتری ثبت می­کنند و به تبع عکس­ها هم بیشتر است و شرایط خیلی فرق می­کند.

 

  • آیا ما درکی عمومی از عکاسی داریم؟ همین که سوژه­ای تشخصی دهیم و از آن عکسی بگیریم درکی از عکاسی نیست؟

نه، وقتی تمام عکاسی ما در فشردن یک دکمه و یا لمس یک صفحه خلاصه می­شود این هیچ درکی به همراه ندارد. در واقع حداقل­ها درکی ایجاد نمی­کنند. خیلی پیش آمده است که در کلاس هنرجویان به درستی فهمیده­اند گوشی­های تلفن همراهشان، که فکر می­کردند خیلی خوب عکس می­گیرد، چه ضعف­های فراوانی دارد. تکنیک را که یاد بگیریم تازه باید به سراغ شناخت عکس و خواندن و تفسیر کردن آن برویم. راه پرپیچ و خمی دارد!

 

  • اگر بخواهیم درک خودمان را از عکاسی افزایش دهیم چه باید بکنیم. پیشنهادی دارید؟

البته که راه­های بسیاری هست. خوشبختانه پیشرفت فن­آوری و گسترش فضای مجازی تا حدود زیادی امکان دستیابی به اطلاعات و دانش عکاسی را افزایش داده است. امروز به سادگی می­شود خیلی از عکاسان را دنبال کرد تا لابه­لای خیلی از عکس­هایی که در فضای مجازی می­بینیم چند عکس بهتر و حرفه­ای هم ببینیم. همین دیدن تأثیرات خودش را دارد. اضافه بر این می توان به مطالعه و گذراندن دوره­های عکاسی و دیدن نمایشگاه­های خوب هم پرداخت.

 

گفتگویی از نوید موسوی

image_print
1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *