عزم هم تیمی و هم حزبی روحانی برای حضور در انتخابات 1400
بخت آزمایی نوبخت
علی روغنگران
بدون شک اگر بخواهیم از میان اعضای دولت فعلی نامی را به عنوان گزینه ای مناسب برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری 1400 متصور شویم، یکی از آخرین گزینه هایی که ممکن است به ذهن هر کسی خطور کند محمد باقر نوبخت است. اما به نظر می رسد سیاست چندان بر اساس منطق و تصور رایج پیش نمی رود چرا که این روزها برخی اخبار حاکی از این است که نوبخت با بعضی احزاب و تشکلهای صنفی دیدارهایی داشته و وعدههایی به آنها داده است. تشکل معلمان نزدیک به اصلاحطلبان این روزها در شبکههای اجتماعی مدام از نوبخت به خاطر پیگیری وعدههای مربوط به معیشت فرهنگیان تقدیر میکند. نوبخت نیز در یکی دو ماه گذشته سفرهای استانی خود را افزایش داده و به چند استان کوچک و بزرگ سفر کرده و در همه آنها وعدههای اقتصادی داده است. بعضی فعالان سیاسی، وعدههای اقتصادی نوبخت را آخرین تلاشهای روحانی میدانند که میخواهد خاطره خوبی در ذهن مردم باقی بگذارد، اما برخی معتقدند اینها زمینهساز کاندیداتوری نوبخت در انتخابات ریاست جمهوری 1400 است. شنیدههایی نیز به گوش میرسد که بعضی از بزرگان حزب اعتدال و توسعه به این جمعبندی رسیدند که در انتخابات شرکت کنند و تجربه انتخابات گذشته را تکرار کنند و گزینه اختصاصی و جدی برای انتخابات داشته باشند. اگر در سال 92 رهبر معنوی جریان اعتدال، نامزد اختصاصی اعتدال و توسعه بود، این بار آنها به دبیرکل خود به عنوان نامزد انتخابات نگاه میکنند. محمدباقر نوبخت در نگاه اعتدالیون فردی است که امیدوار است با پشتوانه حزب اعتدال و توسعه وارد انتخابات ریاست جمهوری شود. نوبخت در سالهایی که سکان سخنگویی را به دست داشت، یک جنتلمن اتو کشیده بود که هر هفته در دیدار با خبرنگاران با هیجان و البته دقت بسیار از تصویب قوانین اقتصادی با اعداد و ارقام آن صحبت میکرد و هر چند در پاسخ به سوالات سیاسی با نهایت محافظهکاری پاسخگو بود، اما تسلط او به ارقام و مباحث بودجه و اقتصاد برای خبرنگاران اقتصادی حاضر در نشستهای هفتگی سخنگوی دولت آنقدر جذاب بود که بعد از استعفای او، غیبتش در رسانهها حتی برای افکار عمومی نیز قابل درک بود و علی ربیعی با آنکه بیش از نوبخت اهل رسانه بود، نتوانست جای او را پر کند. در حال حاضر دولت روحانی در کمترین میزان محبوبیت و مقبولیت خود در هشت سال گذشته قرار دارد و در این شرایط صحبت کردن از نامزد اختصاصی حزب اعتدال و توسعه کمی عجیب و دور از ذهن به نظر میرسد، اما حامیان نوبخت میگویند هشت سال پیش هم رئیس جمهور شدن حسن روحانی همینقدر عجیب و دور از ذهن بود. بهمن 78 سراسر میادین تهران مملو از بنرهای انتخاباتی بود. جریانهای مختلف سیاسی به اشکال مختلف در نقاط مختلف شهر، بیرقهای خود را برافراشته بودند تا در یکی از آزادترین انتخابات پارلمانی تاریخ جمهوری اسلامی، سهم خود را از کرسیهای مجلس مشخص کنند. اصولگرایان با شعار «مجلس ششم، تفاهم، حل مشکلات مردم» و جبهه مشارکت با شعار «ایران برای همه ایرانیان» دو نگاه کاملا متفاوت به انتخابات را به نمایش گذاشته بودند. کارگزاران از تصویر خاتمی در کنار هاشمی استفاده کرده بود، (چنانچه مجمع روحانیون مبارز نیز چنین کرده بود و عکس خاتمی را کنار کروبی نشانده بود) در این میان حزب اعتدال و توسعه هم تبلیغات وسیعی کرده بود.
آنچه از همین حالا قابل تصور است، این واقعیت است که در صورت ورود نوبخت به انتخابات 1400 نمی توان کسب آرای زیادی را برای او متصور بود و چه بسا از همین حالا او را بتوان نفر آخر انتخابات با کمترین میزان رای دانست. بخت نوبخت آنجا پایین تر می آید که حتی حزبی که نمایندگی می کند همان حزب حسن روحانی است، مردی که این روزها به سیبل انتقادات مردم و مسئولین بدل شده و شاید تنها یاران و حامیانش همان اعضای کابینه اش باشند
شعار اصلی فهرست اعتدال و توسعه در انتخابات مجلس ششم «میخواهم شاد، سرافراز و در رفاه زندگی کنم» بود که البته مشترکات بسیاری با فهرست جامعه روحانیت مبارز داشت. انتخابات مجلس ششم با پیروزی مطلق جریان اصلاحطلبان همراه بود. در آن انتخابات، هاشمی رفسنجانی هرچند پس از بازشماری آراء توانست در جمع 30 نفره تهران قرار بگیرد، اما از حضور در مجلس انصراف داد. با این وجود محمدباقر نوبخت توانست با رای قابل توجهی برای چهارمین بار از رشت وارد مجلس شود. او در مجلس ششم، فراکسیون اعتدال را به همراه جمعی از همفکرانش تشکیل داد. اعتدال و توسعه، سال 80 از نامزدی سید محمد خاتمی دفاع کرد. سال 84 که جریانهای اصلاح طلب، به سراغ معین و کروبی رفته بودند، اعتدال و توسعه از نامزدی اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. در خلال انتخابات ریاستجمهوری 1384 نوبخت، سخنگوی ائتلافی با عنوان «ائتلاف نهم برای فردایی بهتر» را بر عهده داشت. این ائتلاف از چند حزب و گروه، چون حزب کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه تشکیل شده بود که حامی اصلی ورود اکبر هاشمی رفسنجانی به انتخابات ریاست جمهوری و در اصل، ستاد انتخاباتی غیررسمی او محسوب میشد. اعتدال و توسعه در سال 88 از میرحسین موسوی حمایت کرد، اما سال 92، در شرایط ناامیدی مطلق اصلاح طلبان، تصمیم به حمایت از حسن روحانی گرفت. این بار نامزد اختصاصی این حزب وارد عرصه انتخابات شد و در اتفاقی که باورش برای خود اعضای حزب هم دشوار بود، حسن روحانی به ریاست جمهوری رسید. نوبخت که سخنگوی ستاد هاشمی و ستاد روحانی بود، سال 92 به عنوان سخنگوی دولت انتخاب شد تا زمان اوج گرفتن بحرانهای اقتصادی در این مسئولیت باقی ماند و همزمان به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه، به فعالیت پرداخت. محمدباقر نوبخت، محمود واعظی، مجتبی زینیوند، مرتضی بانک، فاطمه هاشمی، علی جنتی، مسعود شفیعی و اکبر ترکان، سرشناسترین اعضای حزب اعتدال و توسعه هستند. در یک دوره افرادی مثل حاجی بابایی و کاظم جلالی هم عضو حزب اعتدال و توسعه شدند، اما با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد از عضویت در این حزب کنار کشیدند و حتی حاجی بابایی رسما در مجلس دهم رئیس فراکسیون ولایی شد. هرچند نوبخت در انتخابات مجلس دهم با لابی خوب با اصلاح طلبان توانست برادر خود را وارد لیست اصلاح طلبان تهران کند و حتی او رئیس کمیسیون بهداشت مجلس شد، اما حزب اعتدال و توسعه عموما به خاطر رفتارهای خاص بعضی اعضای آن امروز به شدت از جریان اصلاح طلب دور شده است. اصلاح طلبان بیش از هر چیزی تصمیمگیریهای محمود واعظی و قلمروگشایی او در دولت را به پای کل حزب اعتدال و توسعه مینویسند. اسحاق جهانگیری با آنکه در حزب کارگزاران بود (جناح راست اصلاح طلبان) اما دستکم در دولت به عنوان اصلاحطلبترین گزینه موجود شناخته میشد، با این حال در دوگانه «جهانگیری – واعظی» زور واعظی میچربید و دولت روحانی روز به روز به اصولگرایان نزدیکتر شد و گزینههایی به کابینه وارد شدند که عموما ارتباط چندانی با خواستهای اصلاح طلبان نداشتند؛ این موضوع به ویژه در دولت دوم روحانی بیشتر دیده شد و با سیاستهای دولت کاملا بر خلاف وعدههای پیشین جلو رفت. اگر پیشنهاد کاندیداتوری به نوبخت داده شده و او بخواهد جدی روی آن فکر کند، ابتدا باید تصمیمات حزب اعتدال و توسعه را یک بار بازخوانی کند تا دریابد که تا چه اندازه میتواند روی حمایت اصلاح طلبان حساب باز کند. برخی از اصلاح طلبان معتقدند مسیر نرمالیزاسیون دولت روحانی باید ادامه پیدا کند و اگر تحریمها برداشته شود، فرد ادامه دهنده سیاستهای روحانی میتواند وضعیت کشور را از بحران خارج کند. در این فرآیند چهرههای مختلفی را میتوان لیست کرد؛ از محمدباقر نوبخت و رضا ادکانیان و عباس آخوندی گرفته تا حتی محمدرضا عارف و علی لاریجانی. اگر بار دیگر بنا بر معرفی کاندیدای اصلاح طلب باشد، چهرههایی همچون عارف و جهانگیری آمادهاند و اگر بنا بر ائتلاف باشد که محمد باقرنوبخت در فاصلهای نزدیکتر به اصلاح طلبان و علی لاریجانی اندکی دورتر آماده ایستادهاند. همانطور که فعالان سیاسی به جهانگیری توصیه میکردند برای حضور در انتخابات آهسته آهسته باید فاصله خود با روحانی را بیشتر کند تا در انتخابات بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد، میتوان همین توصیه را به نوبخت کرد. شاید این کار برای جهانگیری کمی سادهتر باشد اما فاصله نوبخت و روحانی آنقدر نیست که افکار عمومی از او بپذیرد که او نماد تغییر است. مگر آنکه او نیز سیاست کنونی دولت را در پیش بگیرد و همه چیز را بر گردن تحریمهای آمریکا بیندازد و با یادآوری نظم اقتصادی در دولت اول روحانی، وعده بازگشت به آن دوران را بدهد. فعلا که به نظر میرسد نوبخت روی فرهنگیان حساب ویژهای باز کرده اما معلوم نیست آیا فرهنگیان هم همین حساب را روی او خواهند کرد یا خیر. تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 کمتر از 8 ماه زمان باقی مانده ولی فقط 10 روز تا انتخابات آمریکا زمان باقی مانده است. مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا موتور نامزدهای انتخابات ایران را روشن خواهد کرد. 10 روز دیگر آرایشهای سیاسی در ایران نیز مشخصتر خواهد شد. تا کنون انتخاب رئیس جمهور ایران تا این حد به انتخابات آمریکا (دوگانه بایدن – ترامپ) گره نخورده بود. با این وجود آنچه از همین حالا قابل تصور است این واقعیت است که در صورت ورود نوبخت به انتخابات 1400 نمی توان کسب آرای زیادی را برای او متصور بود و چه بسا از همین حالا او را بتوان نفر آخر انتخابات با کمترین میزان رای دانست. بخت نوبخت آنجا پایین تر می آید که حتی حزبی که نمایندگی می کند همان حزب حسن روحانی است، مردی که این روزها به سیبل انتقادات مردم و مسئولین بدل شده و شاید تنها یاران و حامیانش همان اعضای کابینه اش باشند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.