مونولوگی تراژیک در رثای وضعیتی کُمیک
موجودی منقرض شده، روزی، روزگاری در تئاتر خراسان، حضور داشت. دایناسوری بود عظیمالجثه که ظاهر خشن، پوست زمخت و چهرهی ترسناکی داشت. چشمهایاش گویی دو گوی آتش بودند و دندانهایاش، درخشان و کارآ. هیبت این موجود باستانی، دیگران را میترساند ولی در واقع، گیاهخوار بود و بسیار برای چرخهی حیات دنیای اطرافاش، سود داشت. این […]