بی تعارف با بهمن دان درباره »عاشورا«؛ قرار نیست ترمیناتور بسازیم!
قاآنی
بهمن دان، بازیگر باســابقه ســینما، تئاتــر و تلویزیون کشــورمان در نقد فیلم »موقعیت مهــدی« که با عنوان »عاشــورا« و در قالب مینی ســریال از تلویزیون پخش شــد، می گوید: برای شــهید باکری بایــد فیلم هایی بهتر بسازیم؛ چراکه شخصیت ایشان آنقدر بــاال بود که در پرده نقره ای ســینما و فضای تلویزیون جا نمی شود. به گــزارش روزنامه »صبــح امروز«؛ بهمن دان ضمن نقد پروژه اخیر هادی حجازی فر که از تلویزیون پخش شد، به نکاتی درباره ی لزوم پرداخــت صحیح به آثــار دفاع مقدس در سینما و تلویزیون کشورمان اشاره کرد. همیشه می خواهیم از شخصیت های دفاع مقدس ترمیناتور بسازیم! این بازیگر در پاسخ به اینکه آیا نسخه سریالی »موقعیت مهدی« به کارگردانی هادی حجازی فر که شــخصیت های شــهیدان حمید و مهدی باکری را به نمایش گذاشت، توانست آن طور که باید تصویری صحیح از این شهدا و سال های دفاع مقدس را به مخاطب نشان بدهد؟ اینگونه بیــان می کند: مســئله دفاع مقدس بر کســی پوشــیده نیست. ما سرداران بسیار عزیزی داشتیم که آن زمان و در دفاع از کشــور شهید شدند که آقایان مهدی باکری و حمید باکری عزیز هم از جمله آنها بودند که با هم دو برادر بودند و بنده ارادت بسیاری به این دو شهید عزیز دارم. مهدی باکری آنچه درباره اش شنیده ایم، گفته شده و تصویر شــده، مردی بسیار خوب و در خدمت رک زبان هم نظام و جنگ بوده و چون تُ بوده، خیلی ثمرات خوبی داشته اما اگر بخواهم بی تعــارف درخصوص فیلمی که درباره ایشان ســاخته شد، بگویم، الزم اســت به این نکته اشاره کنم که ما اغلــب می خواهیم فیلم های جنگی و کاراکترهــای دفاع مقدســمان را به ترمیناتور نزدیک کنیم و از آنها تصویری ارائه دهیم که شاید نبوده باشند. وی ادامه می دهد: مســئله این اســت که باید واقعیت های جنگ را به تصویر بکشــیم و البته نه لزوما مستندگونه. من همیشــه از این ناراحت و دلگیرم که ســینمای جنگ و بچه های جنگ فرامــوش شــده اند؛ آنهایــی کــه ما مدیونشان هســتیم، فراموش شده اند. اگر هم کاری درباره این بزرگان ساخته می شــود، آن طور که بایــد ادای دین نمی شــود؛ شــاید به این خاطر که ما لجستیکمان ضعیف است، پول کافی نداریــم یا هر چیز دیگری که می تواند اثرگذار باشــد. اگر خروجی یک فیلم، خروجی قابل قبولی نباشد، نه تنها به دوران دفاع مقدس و کاراکترهای اصلی کمک نمی کند بلکه ما شاید با آن کار عظمت آن شهید را هم که آن زمان از کشورش دفاع می کرد، تضعیف کنیم و خدای ناکرده این می شود ضد تبلیغ. دان ســپس تاکید می کند: این مسائل در سینما وجود دارد و مسئله این است که نویسندگان ما مطالعه کافی ندارند و دغدغه های خودشان را می نویسند، قصه هایی که خودشان متوجه شده اند را می نویسند و مطالعه کافی ندارند، اگر هم بگوییم می خواهند بحث کنند که فالن کتاب ها را خوانده ایم، فالن فیلم ها را دیده ایم و شاید هم ناراحت شوند در صورتی که اگر نقدها سازنده باشند چه اشــکالی دارد. مثل این است که ما در رانندگی خطایی می کنیم و پلیس ما را متوقف می کند و جریمه می شویم. باید خوشحال باشیم که خطایمان را گرفته و از این به بعدش را درست برویم. سینمای انقالبی ما فیلم فارسی شد! او در صحبت هایش به سینمای هالیوود اشــاره می کنــد و می گویــد: چرا در سینمای هالیوود ما فیلم هایی می بینیم در اســکار هســتند؟ چون ً کــه دائما نویسنده، کارگردان و بازیگرانش همه مطالعه دارند. متاسفانه در هفته ای که گذشت من سه فیلمنامه را رد کردم و ضعیف ً گفتم بازی نمی کنم چون واقعا بودند! من ســینمای قبل از انقالب را دیده ام و معتقدم سینمای بعد از انقالب ما تا دهه های ۷٠ و ٨٠ بسیار سینمای قوی بود اما االن وضعیت خوب نیست. ً ســینمای ما تا اواخر دهــه ٨٠ واقعا اثرگذار بود و همه به آن عرق داشتیم ِ و دوستش داشــتیم اما سینمای قوی انقالبی ما مســیرش را عوض کرد و به سمتی رفت که متاسفانه تبدیل به فیلم فارســی شد؛ این در حالی است که هر فیلمی باید پیام داشته باشد. بازیگر ســریال های »گاندو«، »معمای شــاه«، »زیر تیــغ« و »زیرزمین« بار دیگر تاکید می کند: »موقعیت مهدی« و فیلم های دفــاع مقدس این چنینی همه باید پیام داشته باشند اما متاسفانه هیچ کدام پیام قوی ندارند. من نسخه سریالی این اثر را ندیدم اما فیلمش را دیده ام. ما برای آیندگان کار می سازیم. برای آنها که جنــگ را ندیده اند. دفاع مقدس ما دفاع پر از واقعیت بوده و اگر ما فیلمی می سازیم که غیرواقعی است، آن دیگر مشکل سازندگان فیلم است و باید پاسخگو باشند. برای آنها که جنگ را ندیده اند درست روایت کنیم این هنرمند یــادآور می شــود: برای بچه های مــا که جنــگ را ندیده اند، وقتــی می خواهیم دوران دفاع مقدس را تعریــف کنیم، هر طوری که تعریف کنیــم همان طــور درک می کنند. در دهه هــای اول انقــالب فیلم هایی که می ســاختیم باعث می شد که خیلی از بینندگان ما روی صندلی هایشــان گریه کنند؛ چون فیلمی که ساختیم با گریه ساختیم و بیننده هم با ما هم همذات پنــداری می کرد. یک جاهایی هم خندیدیم و بیننده هم خندید ولی اگر برای آنها که جنــگ را ندیده اند، درســت دوارن دفاع مقدس را روایت نکنیــم، حتی ممکن اســت آنها را به بیراهه ببریم. بهمن دان سخنانش را اینگونه به پایان رساند: در نهایت در یک جمله می گویم که مهدی باکــری آنقدر بزرگ بود که در پرده نقره ای سینما هم جا نمی شد؛ تلویزیون که جای خــود دارد. ما باید کارهای بهتری درباره شــهید باکری بسازیم.