«مردم مقصرند» اما سزاوار سرزنش و نکوهش نیستند!

سندروم پرستش بی‌قرار

مهناز اصغری

احتمالا اگر شما هم روز گذشته در صفحات مجازی بخشی از زمان خود را سپری کرده باشید، تصاویری از استقبال عجیب و شاید پرشور مردم از کریستیانو رونالدو را دیدید که به همراه تیم النصر برای بازی مقابل پرسپولیس وارد تهران شده بود. اتفاقی که باعث می‌شود «سلبریتی پرستی» را پررنگ‌تر از قبل به تصویر بکشد.

به گزارش روزنامه «صبح امروز» ویدئوهایی از دویدن جمع کثیری از مردم به دنبال خودروی حامل رونالدو، ازدحام بسیار شدید در لابی هتل و حتی شلوغی در تپه‌های صعب العبور کنار هتل محل استقرار این ستاره فوتبالی، آنقدر بازنشر شده بود که محال است با آن مواجه نشده باشید. در این بین آنچه که بیش از هر موضوع دیگری به چشم می‌آید، دلیل این سلبریتی پرستی است. اینکه اصلا تمایل به تحسین ستاره‌ها از کجا و چگونه نشات می‌گیرد؟ و در یک پرسش کاملا توده، چرا مردم «معمولی» باید دوست داشته باشند «خاص‌تر»ها را اینگونه دنبال کنند؟ در این خصوص به سراغ یک روانشناس رفتیم تا به چرایی این موضوعات بپردازیم.

دلایلی برای تمایل به تحسین سلبریتی‌ها

دکتر فریمانی با اشاره به اینکه « به طور معمول، شمار زیادی از افراد دست کم یک سلبریتی مورد تحسین دارند» عنوان می‌کند: دلایل مختلفی برای تمایل دنبال و تحسین کردن سلبریتی‌ها وجود دارد که برخی تکاملی و برخی نیز موقعیتی و طبیعی هستند.

وی ادامه می‌دهد: کنجکاوی طبیعی آدم‌ها درباره زندگی چهره‌های شناخته شده نقش مهمی در موضوع تمایل به دنبال کردن دارد. چراکه یکی از چیزهایی که باعث می‌شود یک نفر مهم و قدرتمند جلوه کند این است که عده زیادی از مردم درباره‌ او بدانند و صحبت کنند. در این بین نیز وقتی رسانه‌ها هم پا به این عرصه می‌گذارند، این طرز فکر تقویت می‌شود و درست همینجاست که تمایل ناخودآگاه به پرستش افراد خاص‌تر، مهم‌تر، معروف‌تر، مشهورتر، جذاب‌تر یا قدرتمندتر فعال می‌شود.

سندروم پرستش سلبریتی

این روانشناس با اشاره به اینکه «در زمان‌هایی که هویت افراد دچار چالش یا بحران است و یا در حال تثبیت یا تعدیل شرایط خود هستند، احتمال نیاز به نوعی دنبال کردن غیرمعمول افراد مشهور نیز بیشتر می‌شود» تاکید می‌کند: به طور نمونه در مواقعی که فرد در شرایط عاطفی متزلزل تری همچون طلاق و یا حتی از دست دادن شغل یا جایگاه اجتماعی است، تمایل به طرفداری از سلبریتی‌ها بیشتر می‌شود و این همان عاملی است که باعث می‌شود افراد در سن نوجوانی و بلوغ طرفداران پروپا قرص‌تری محسوب شوند.

وی با تاکید بر اینکه « موضوع مهم در این خصوص این است که اگر این هواداری و پیگیری بیش از حد معمول باشد می‌تواند تبدیل به یک اختلال شود» می‌افزاید: آسیب‌شناسی اختلال‌های مربوط به طرفداری سلبریتی‌ها، «سندروم پرستش سلبریتی» یا (Celebrity Worship Syndrome) است که به‌ اختصار به آن (CWS) می‌گویند. در CWS سطح‌های مختلفی برای یک طرفدار سلبریتی در نظر گرفته می‌شود که در سطوح بالاتر آن ممکن است شخص به نقطه‌ای از تحسین و دنبال کردن و پیروی از ستاره مورد نظر خود برسد که به حد اعلای پرستش ختم شود. به طور نمونه برای خریدن چیزی که سلبریتی قبلاً استفاده کرده، مثلا یک دستمال، هزینه گزافی پرداخت کند یا حتی به درخواست سلبریتی مورد علاقه خود، مرتکب جرم شود.

فریمانی عنوان می‌کند: همچنین طرفداری زیاد از یک چهره معروف، ممکن است هر کاری را از سمت آن شخص توجیه کند. به عبارتی توانمندی و تبدیل شدن فرد به یک «چهره» روی دید افراد نسبت به او اثرگذار است و در مواردی حتی باعث می‌شود که کارهای غیراخلاقی وی، توجیه و یا حتی تحسین شود که به این اتفاق «اثر هاله‌ای» می‌گویند.

اثر هاله‌ای

وی با اشاره به اینکه « اثر هاله‌ای  یک سوگیری شناختی است که اولین بار در سال ۱۹۲۰ معرفی شد» تصریح می‌کند: بر طبق این اثر، یک قضاوت «مثبت» اولیه درباره یک شخص، ناخودآگاه درک فرد نسبت به آن شخص را تحت تأثیر قرار می‌دهد، چرا که باعث می‌شود هاله‌ای مثبت دور شخص یا حتی پدیده فرض کنیم و این هاله را مبنای قضاوت‌هایمان قرار دهیم. در مقابل اثر هاله‌ای نیز اثر معکوس وجود دارد که بر طبق آن، یک قضاوت منفی باعث می‌شود به کل یک پدیده دید «منفی» پیدا کنیم.

مانورهای رسانه‌ای و تحریک حس نیاز

این روانشناس در پایان‌بندی صحبت‌های خود می‌گوید: در جامعه ما بخشی از اینگونه رفتارها مثل آنچه که در استقبال از رونالدو شاهد بودیم، به عوامل مختلفی بستگی دارد. مانورهای رسانه‌ای و تحریک حس نیاز قشر غالبا نوجوان و جوان جامعه برای قرار گرفتن در کنار سلبریتی‌ها، در کنار ضعف در ساختار فرهنگی و همچنین رشد شخصیت‌های نابالغ و حتی در لایه‌های عمیق‌تر تشدید حس حقارت، ناکافی بودن و سطح پایین بودن نسبت به سلبریتی‌ها توسط خانواده یا جامعه؛ از جمله عواملی است که باعث سرکوب شخصیت بالغ درون افراد می‌شود و ماحصل آن چیزی است که به کرات با آن مواجه بودیم و استقبال از رونالدو تنها نمونه‌ای از آن بود.

مردم مقصرند؟

شاید بد نباشد به این موضوع نیز اشاره کنیم که آنچه در استقبال از رونالدو اتفاق افتاد و عده‌ای آن را رفتار جهان سومی خواندند به ضعف در ساختارهای حکومتی برای استقبالی مناسب باز می‌گردد، چراکه استقبال از ستاره‌ها در همه جای دنیا همواره با گرد هم آمدن طرفداران همراه بوده، اما نحوه برگزاری آن به دولت‌ها و حکومت‌ها مربوط است. به مانند آنچه که در ژاپن با حضور رونالدو انجام شد و از روز گذشته هم ویدوئوهای مقایسه‌ای ایران با این کشور در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌چرخد!

در یک کلام؛ نوجوانی که نمی‌تواند در آرامش شخصیت محبوبش را ببیند و در کنار آن نیز، از عادی ترین حقوق و زندگی عادی هم جامانده، مسلم است که نحوه مواجهه با سلبریتی مورد علاقه خود را یاد نگرفته است. فلذا «مردم مقصرند» اما سزاوار سرزنش و نکوهش نیستند!

image_print