تحریفکنندگان آثار نویسندگان این بار به سراغ نوستالژی مجید رفتند؛
باز هم از حاشیه کتابهای درسی
این روزها بحث تغییر متن نویسندهها در کتابهای درسی حاشیهساز شده و این موضوع در فضای مجازی با واکنشهای زیادی همراه است. گاه با حذف نام و اثر نویسنده و شاعری مواجه بودهایم و گاهی تغییر در متن بوده که سبب اعتراض شده است.
پس از ماجرای تغییر داستان نادر ابراهیمی در کتاب درسی، اینبار در داستانی از «قصههای مجید» تغییراتی ایجاد شده است که هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده کتاب میگوید این موضوع بدون اطلاع و رضایت او بوده است.
به گزارش روزنامه«صبح امروز» و به نقل از ایسنا چندی پیش ماجرای تغییر در داستان «قلب کوچک را به چه کسی بدهیم» نوشته نادر ابراهیمی در کتاب هفتم دبستان مطرح شد که مورد رضایت خانواده این نویسنده فقید نبود. اینبار هم نوبت داستان «سفرنامه اصفهان» از سری داستانهای «قصههای مجید» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی است.
در متن اصلی داستان آمده است: «بیبی برایم بار و بندیل بست. من هم بیکار ننشستم، ناشتایی خورده و نخورده پریدم روی چرخ…» اما در کتاب درسی متن را اینطور تغییر دادهاند: «بیبی وقت نماز صبح بیدارم کرد، برایم بار و بندیل بست. من هم نماز خواندم، ناشتایی خورده و نخورده، پریدم روی چرخ…» جای دیگری هم در متن اصلی داستان مرادی کرمانی آمده است: «ظهر شد. صدای اذان میآمد. کار اکبر آقا تمامی نداشت. حوصلهام سر رفته بود…» اما در کتاب درسی بچهها داستان را اینگونه تغییر دادهاند: «ظهر شد، صدای اذان میآمد. وضو گرفتم و نماز خواندم. کار اکبر آقا تمامی نداشت. حوصلهام سر رفته بود...»؛ البته در کتاب درسی نوشتهاند «با اندک تغییر»
با این کارها بیشتر ضرر میزنند
در پی این اتفاق با هوشنگ مرادی کرمانی، خالق «قصههای مجید» تماس میگیریم. او میگوید: بله در متن اصلی اینطور نیست که مجید نماز بخواند؛ به هر حال بدون مجوز نویسنده و بدون اطلاع من دست به چنین کاری زدهاند. من رضایت ندارم و اطلاع هم ندادهاند.
او سپس اظهار میکند: هر شخصیتی که نویسندهای مینویسد، طبیعتا برای او کارهایی میگذارد که در حد توان و سوابق آن شخصیت است. نمیدانم با این کار چه هدفی را دنبال میکنند. به نظر من این موضوع بیشتر ضرر میزند زیرا معلمان و بچهها اصل قصه را میخوانند. در متنی که نویسندهاش زنده است، دست میبرند و اطلاع نمیدهند؛ این کار درستی نیست.
مرادی کرمانی خاطرنشان میکند: مجید به سنی نرسیده که نماز بخواند. در هیچکدام از داستانها هم نماز نخوانده است اما بیبی نماز میخواند و چندجای داستان سر سجاده است که کار خیلی خوبی هم هست. اما مجید یک بچه ۱۰-۱۲ ساله است و به سنی نرسیده که نماز بخواند؛ در این داستان این بچه میخواهد به اصفهان برود و جاهای دیدنیاش را ببیند.
او با تاکید بر اینکه تغییر در شخصیتها و داستان به ضرر مخاطبان است، به تغییراتی که چند سال قبل هم بر این داستان اعمال شده بود اشاره و بیان میکند: میتوانند داستان را بردارند و داستان دیگری بگذارند. ««قصههای مجید» ۳۸ داستان است و زمانی که مخاطب این داستان را به همراه داستانهای دیگر میخواند متوجه میشود با شخصیت داستان متضاد است.
این نویسنده پیشکسوت سپس با آوردن مثالی، میگوید: این داستان مانند خانه من است، انگار که آمدهاند و بدون اجازه من در بخشی از خانهام اتاق ساختهاند. آیا این کار درست است که بدون اجازه چنین کاری کنند؟ باید از من دو خط اجازه میگرفتند که با تغییر منتشر میکنیم. این تغییرات باعث میشود شخصیت داستان به شخصیتی غیرقابل باور تبدیل شود و توی ذوق معلم و دانشآموز میزند. در داستان دست میبرند و میخواهند از این راه بچهها را نمازخوان کنند اما این کار تاثیر آموزشی و تربیتی برای بچهها ندارد. این داستان، داستانی ادبی است.
قلب کوچک را به چه کسی بدهیم
موضوع دیگری که چندی پیش با حرف و حدیث همراه بود، تغییر داستان نادر ابراهیمی بود؛ داستان «قلب کوچک را به چه کسی بدهیم» این نویسنده فقید با تغییراتی در کتاب هفتم دبستان منتشر شد که مورد تایید خانواده او نبود و اعتراض همسرش را در پی داشت؛ در متن اصلی اثر آمده است: «قلبم را میبخشم به همه آنهایی که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند.» اما در کتاب درسی این متن اینگونه تغییر پیدا کرده است: «قلبم را میبخشم به همه آنهایی که به خاطر اسلام جنگیدند.»
اعتراض همسر نادر ابراهیمی
فرزانه منصوری، همسر این نویسنده در پی این موضوع در بیانیهای نوشت: «این «دخالت در اثر نویسنده» را علاقهمندان به آثار نادر ابراهیمی خبر دادند. قضیه را پی گرفتم و متوجه شدم جملهای به اثر اضافه شده که نه تنها آن را موثر و زیباتر نکرده، بلکه مفهوم وسیع و گسترده آنرا هم محدود کرده است.
این کتاب قریب به ۳۰ سال است که در خانوادهها میچرخد و به صورت پویانمایی هم ساخته شده است. پدر و مادرهای امروز در کودکی آنرا خواندهاند و حال برای فرزندشان میخوانند و تغییرات آنرا میفهمند. .
در دنیای امروز، که هر اتفاق کوچکی در هر گوشه دنیا، بیدرنگ، به چشم و گوش همه میرسد، چطور فکر کردهاند که «این نیز بگذرد و کسی نخواهد فهمید بدون اجازه صاحب اثر دستی در آن بردهایم»؟!
بارها متوجه شدهام که بدون اطلاع و مجوز از ما، آثار نوشتاری و سرودهای ملی میهنی همسرم، نادر ابراهیمی را در کتابهای درسی گذاشتهاند، و با تصاویر نامربوط و نازیبایی تزیینش کردهاند که نسبتی با پیام و مفهوم اثر ندارد. تذکر دادهام، امید که نتیجهبخش باشد. قبل از آنکه اقامه دعوی کنم.
واکنش وزیر آموزش و پرورش
در پی اتفاق که حدود یک ماه پیش رخ داد، محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزش و پرورش در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «از تغییر متن نویسنده فاخر کشورمان در کتاب فارسی پایه هفتم، متاسف شدم. (هرچند تغییر در دوره مسوولیت من نبوده است). در همان ماههای اول مسئولیت، فرآیند دقیق، منسجم و حرفهای را برای بررسی و اصلاح تغییرات تدوین و ابلاغ کردم تا مطمئن شویم که در آینده شاهد چنین مواردی نخواهیم بود.
همچنین از همکاران خود در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی خواستم تغییرات دو سال اخیر کتابهای درسی را بازبینی و اصلاحات لازم را در چاپ جدید اعمال کنند.»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.