موقعیت حساس ایران

در حال حاضر گروهی که در کاخ سفید مستقر است بر این تصور است که ایران در بن بست سختی گرفتار آمده و اگر فشار همه جانبه ای بر آن وارد شود، امکان به زانو درآوردن آن وجود دارد. این اشتباه محاسباتی، نظام تصمیم گیری سیاست خارجی آمریکا را به پائین ترین سطح، یعنی تصور براندازی نظام در ایران تقلیل داده و آنها را وادار به مشارکت با معدودی از کشورهای ماجراجو مانند رژیم صهیونیستی و آل سعود کرده است. پس باید توجه کرد که رویارویی آمریکا با ایران نه از روی اقتدار و اشراف بر اوضاع بلکه بر مبنای اشتباه محاسبه ای است که هر روز ابعاد خطرناک آن بیشتر نمایان می شود.

اما در چنین وضعیتی، ایران لازم است به سلسله اقداماتی برای مدیریت روند کنونی و عقیم گذاشتن دشمنی ها مبادرت کند. دقت نظر در تجاربی چون: لیبی، عراق، سوریه و … به همه بازیگران می آموزد که تنها تضمین عینی و اطمینان بخش که می تواند کشور را در مواقع خطر و تهدید حفظ کند، افزایش عوامل اقتدار و دور نگه داشتن آنها از دست اندازی و فرمول های مذاکراتی زیاده خواهانه است. باید این اجماع در بین همه ایرانیان با هر سلیقه و تفکر به وجود آید که عناصر قدرت و بازدارندگی در منطقه ای خطرناک و پرریسک، جزء خطوط قرمز و غیر قابل خدشه است که تحت هیچ شرایطی از آنها عدول نخواهد شد و هیچ قرارداد و مذاکره ای نمی تواند جانشین آن شود. آنچه از شواهد و رخدادها بر می آید آن است که ایران همانند بازیگران دیگر در منطقه در مسیری قرار گرفته است که تصور یافتن راه برون رفت سریع و برق آسا و نتیجه گیری قابل قبول، بسیار دشوار است و اصولا هدف گذاری دشمنان به خصوص ایالات متحده به گونه ای نیست که امکان تعامل و گفت وگوی منطقی و عقلانی در مرحله کنونی فراهم باشد. در چنین وضعیتی باید برنامه ریزی دقیق و هوشمندانه ای داشت که هم آحاد مختلف جامعه به سلامت و حداقل هزینه ها از مرحله کنونی عبور کنند و هم اینکه پروسه رشد و توسعه که امری حیاتی برای آینده کشور است، دچار آسیب و توقف نشود. یکی از هدف های مهم محور آمریکایی – عربی – اسرائیلی به انزوا کشاندن ایران و جداساختن کشورها و قدرت ها از آن است. به گونه ای که با تحریک و اقدامات تخریبی در مناسبات ایران با طیف وسیعی از کشورها از جمله همسایگان، کشورهای اروپایی و آسیایی و ایجاد سوء تفاهم و مشکل، مجددا اجماعی علیه ایران ایجاد شود.

عقلانیت و منطق حکم می کند که ایران، شکیبایی و صبر استراتژیک خود را در این زمان بیش از هر دوره ای نشان دهد و با دوری گزینی از اقدامات احساسی، هیجانی و تحریک کننده، همه بازیگران از جمله اروپا را در مسیر همکاری با خود نگه داشته و اجازه دهد شکاف ها و گسست های در حال شکل گیری با هیات حاکمه کنونی آمریکا هرچه بیشتر نمایان شود. البته این امر به این معنی نیست که ایران در بازی های هدفمندی که غرب در قبال ایران طراحی می کند گرفتار آمده و اهرم های فشار و چانه زنی خود را از دست بدهد بلکه منظور؛ استفاده درست و به موقع از همه عناصر و عوامل در اختیار است. واقعیت ها و روندهای جاری در مناسبات بین الملل، فرآیند انتقال قدرت و شرایط و اقتضائات هریک از بازیگران در سطح جهان حکم می کند که ایران در عرصه سیاست خارجی، اصل تنوع و گسترش طرفهای گفت وگو و همکاری را هرچه بیشتر پیگیری کند. تاملی در رفتارهای اروپا در شش ماه گذشته و ناتوانی آن در ارائه آلترناتیوی برای همکاری با ایران نشان از نقاط آسیب و ضعف آن مجموعه در برابر ایالات متحده آمریکا دارد. اروپا برای اولین بار به صورت آشکار و عریان می بیند که ساختار نظام آزاد و اقتصاد شبکه ای، چقدر این کشورها را در برابر آمریکا ضعیف کرده و این نکته ای است که منشاء تحولات و رخدادهای بسیار در آینده قاره سبز خواهد بود. اما از سوی دیگر نباید غافل بود که اروپا و آمریکا در نهایت اضلاع سازه غرب را تشکیل می دهند و در بهترین حالت نیز حاضر نیستند از اصول و مبانی خود در قبال کشورهای شرق، جهان اسلام و از جمله جمهوری اسلامی ایران کوتاه بیایند. باید برای اطمینان بخشی و نتیجه گیری در طی یک فرآیند، همکاری با کشورهای شرقی از جمله چین، هند و روسیه را به صورت جدی وارد این معادله کرد. به رغم اهمیت و نقش روسیه در یارگیری های جهان در برابر غرب، باید توجه داشت که چین گزینه ای است که می تواند به مطالبات و نیازهای ایران که بخش بسیاری از آن در مرحله کنونی اقتصادی است پاسخ مثبت دهد. نکته مهم آن است که چین هرچند ملاحظات خاص خود در همکاری با غرب را دارد اما مانند اروپا متکی و وابسته به آمریکا نیست و نیازمند فرصت سازی برای افزایش قدرت در برابر غرب است و ایران موضوع مهمی در نیل به این هدف می باشد. البته در مسیر همکاری با شرق باید به حساسیت ها و رقابت های درونی بین سه کشور مهم روسیه، چین و هند نیز توجه داشت و توازن و مشارکت دادن همه آنها در رویکردی که ایران در پیش می گیرد رعایت شود. ایران کشوری است که توانسته است از فرصت های به وجود آمده در رقابتهای ژئوپلتیک در محیط پیرامونی، بهره برداری و سنگرهای مهمی را در اختیار بگیرد اما پرواضح است که این موقعیت و شرایط در میانه راه است و هنوز تا عبور موفقیت آمیز و قابل قبول از مرحله درحال گذر، زمان بسیار حساس و سرنوشت سازی در پیش است. علاوه بر این، دشمنان ما با محوریت ایالات متحده خود را برای تعیین سرنوشت بازی در حساس ترین مرحله، آماده کرده اند. در چنین شرایطی، ایران باید به عنوان جبهه ای پیشگام، ظرفیت ها و توان خود را در مسیر بهره گیری از کشورهای مختلف بسیج کرده و با درایت، فرآیند کنونی را مدیریت کند. طبعا شرایط داخلی ایران نیز در چگونگی پیمودن این مسیر بسیار حائز اهمیت است و اگر برنامه ریزی دقیقی صورت گیرد هم آحاد ملت از آسیب ها و صدمات ناشی از دشمنی ها و اشتباهات و ضعف های مدیریتی در امان می مانند و هم اینکه با تشریح دقیق وضعیت و ارتقاء آگاهی مردم از عمق رخدادها و تحولات، همراهی بیشتری با شرایط و اقتضائات سیاست خارجی کشور در مرحله کنونی صورت خواهد گرفت. ناگفته پیداست که اهداف کینه توزانه دشمنان در نهایت هیچ تمایزی بین نگرش ها و سلایق گوناگون در قبال جامعه ایرانی قائل نیست و هدف آنان گرفتن ابزارهای قدرت از این مردم و سرزمین و تبدیل آن به بازیگری بی اثر و حاشیه ای است که با منافع همه ایرانیان در تضاد است. در چنین وضعی ضروری است همه ایرانیان در هر کجای جهان که هستند توان و قدرت خود را در مقابله با این سناریوهای خطرناک به کار گرفته و رسالت تاریخی خود را انجام دهند و البته مدیران و تصمیم گیران نیز باید با نگاه راهبردی و هوشمندانه بسترهای چنین امری را فراهم کنند. با اطمینان می توان گفت که ایران در مواجهه با این سختی ها، سربلند خواهد بود.

علی روغنگران

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *