اشک شوقی که جاری شد، رنج‌هایی که دیده نشد

حیفم آمد در این صبح عید توضیحی بر این عکس که از چند جهت همه عشق،آرزو، شوق و حمد و شکر من به پیشگاه الهی در آن موج میزند و اشکم را جاری می‌سازد، نداشته باشم.

  • تابلو و نام خیابان :

پنچ سال قبل خدمت مرحوم آیت الله واعظ طبسی رسیدم و با تقدیم نقشه ای خدمتشان عرض کردم قرار است با جذب سرمایه گذار خارجی به شهرداری کمک کنم تا مسیر جدیدی را از خیابان آزادی در کنار به سمت ورودی صحن غدیر بسازیم و اسم آن را سردار سرلشگر نورعلی شوشتری بگذاریم.

پس از گزارش بنده آن استاد بزرگ ضمن ابراز خوشحالی فرمودند این همتی بزرگ و با ارزش است. ایشان گفتند: «بدانید پس از ساخت این مسیر هر زائری که از آنجا به حرم مشرف شود سهم شما و همه کسانی که در این راه تلاش کنند در اجر او محفوظ است» مرحوم آیت‌الله طبسی قول دادند برای افتتاح تشریف بیاورند. در همان جلسه به مسئولین استان قدس دستور دادند هر همکاری که لازم باشد در جهت تحقق این پروژه بزرگ انجام دهند،و از نامگذاری شهید شوشتری تشکر کردند و فرمودند: «خدا به شما توفیق داده است که احترام شهدا بویژه شهید شوشتری را حفظ کنید و اضافه کردند چه قدر با ارزش است زائرین با یاد شهدا بویژه فرمانده شهید نورعلی شوشتری وارد حرم شوند.»

اما ضعف قوانین و مدیریت ناموفق شهرداری ثامن در تملک و آزاد سازی عرصه پروژه که همچنان نیز ادامه دارد محقق نشود از یک طرف و عدم انجام تهاتر بابت مطالبات سرمایه گذار پروژه باعث گردیده اجرای پروژه حتی در فاز یک آن قدر طولانی شود که ایت الله واعظ طبسی با امام و شهدا محشور شد و در ادامه با جابجایی نام شهیدشوشتری از این گذرگاه به شارستان رضوی، در آخرین روز سال 96 پروژه با حضور روح آن خادم بزرگ و نصب تابلو نام آیت الله واعظ طبسی بر خیابان به دست مسئولین استان بویژه تولیت استان قدس، استاندار، اعضا و رئیس شورای شهر، شهردار، قائم مقام آستان قدس، فرماندار و سایرین افتتاح شد .

  • دو چهره کنار تابلو :

و اما درباره این عکس بگویم. شاید اویس و احسان ناخودآگاه کنار تابلو ایستاده اند. اما اولین عکس و نام گذرگاه در تاریخ با این دو جوان که از تفریح، استراحت، خانواده و در نهایت از جان مایه گذاشتند و این پروژه را به ثمر رساندند در تاریخ مشهد ثبت شد.

علیرضا روشنک و یا همان «اویس آقا» پدر و مادرش، همراه با احسان پاشایی پنج سال شب و روز از خود گذشتند تا امروز تابلو گذرگاه و نظرگاه نصب شود. سال‌ها تلاش اویس و احسان و همکارانشان به ویژه آقایان استاد داوود، خاوری، خرقانی، کاملان، فغانی، کاریزی و خانم‌ها ازقندی و حسینی که میبایست بد خلقی‌های من را نیز هنگام کار تحمل می‌کردند باعث شد شرکت الماس سازه روشن اثری فاخر چون گذرگاه آیت الله واعظ طبسی و هتل کم‌نظیر جهان را در تاریخ ثبت کند.

پسرم اویس که همه وجود من و خانواده است و احسان که او را نیز چون پسرم دوست دارم با کمک و تلاش مدیران و مهندسین و استادکاران و معماران و کارگران زحمتکش کاری بزرگ و ماندگار انجام دادند و ثابت کردند اگر همت باشد می‌شود مشکلات را نادیده گرفت و سازندگی را ممکن کرد .

  • اما اشک من :

من که سخنرانی را در جریان انقلاب سال 1355 آغاز و از آن روز تاکنون بارها در موضوعات و جایگاه‌های مختلف (( دوران انقلاب، بسیج، جنگ، جبهه، سازندگی، تولید، صادرات، کار آفرینی، سیاسی، فرهنگی، افتتاح و… )) صد‌ها و هزاران سخنرانی داشته ام. چرا در هنگام افتتاح این پروژه اشک مجال سخن گفتن نداد تا حق مطلب ازجمله، حق عشق به کار، حق 5سال تلاش شبانه روزی، حق کار در روزهای تعطیلی، حق ایجاد هزاران روز شغل، حق همکاری‌ها و دلسوزی‌ها، حق کارشکنی و ظلم‌ها، حق خسارت‌های رشوه ندادن‌، حق محاکمه شدن به خاطر گذاشتن نام شهید شوشتری بر گذرگاه، حق اعتماد سرمایه گذار خارجی و عشق او به امام رضا (ع ) حق نداشتن علاقه و برنامه برای جذب سرمایه خارجی در کل کشور به‌ویژه شهرداری‌ها و حق بسیاری موارد را ادا کنم؟

اشک بی‌اختیار دیروز من پشت تریبون چند سخن از شوق و دل شکستگی داشت؛

  • شوق توفیق پروردگار متعال برای خلق کاردستی بزرگ دیگر در ادامه صحن جامع رضوی .
  • شوق مشاهده موفقیت نتیجه و حاصل عمرم .
  • شوق پرورش و تربیت نیروهای توانمندی که می‌توانند هزاران شغل خلق کنند و کار دستی‌های بزرگ را به جامعه و تاریخ هدیه کنند در دوران زندگی .
  • شوق احترامی که به برکت خادمی امام رئوف و خدمت به جامعه و سازندگی و کارشبانه روزی و ندادن و نگرفتن رشوه در عیان و پنهان و… کسب کرده ام.
  • شوق توفیق بهره بردن از وجود مدیرانی چون مرحوم آیت الله طبسی، مهندس پژمان(شهردار اسبق)، دکتر رشیدیان استاندار که در شروع، و مهندس تقی زاده شهردار و آقایان حیدری و موحدی زاده رئیس و نائب رئیس شورای شهر در شش ماه اخیر که صداقتشان در پشتیبانی مشوق قبول مسئولیت تعهد نزد سرمایه گذار پروژه و کار شبانه روزی شد.
  • شوق تقدیر از حاج آقای بختیاری به خاطر صدور دستور باز کردن اتصال گذرگاه به مفصل .
  • شوق چهره‌های شاد و راضی همه مسئولین و مردم و تشویق‌های آن‌ها در زمان افتتاح .

از یک طرف همراه با دلگیری و دلشکستگی و عقده کارشکنی‌های پنچ ساله، ظلم‌ها، کم کاری‌ها، قرض ورزی‌ها، سهم خواهی‌ها و.. که باعث شده پروژه‌ای دوساله فقط یک فازش پنچ ساله اجرا شود و ده‌ها میلیارد تومان به شهرداری و پیمانکار و سرمایه گذار خسارت وارد شود و بدهکاری کلانی بر من تحمیل شود و حالا هم هیچ سازمان و جایگاهی از جمله بازرسی شهر داری حاضر نیست بطور جدی به آن ظلم‌ها و خسارت‌ها و رفتار‌ها رسیدگی کند تا آیندگان عبرت بگیرند، از طرف دیگر اشکی را جاری ساخته بود که جلوگیری از آن ممکن نشد.

البته بیشترش شوق بود، به خصوص زمانی که شاهد بودم همکارانم در بخش‌های اجرایی و اداری اشک شوق برگونه دارند و چون زنبور‌های سرباز و کارگر از ملکه پیر کندویشان که از سخت گیرترین و بدخلق ترین ملکه کندوهای کسب‌و کار است اشکی از ابر آسمان‌های نیمه آفتابی دلپذیر جاری بود که عمران و سازندگی را در شرکت الماس سازه روشن آبیاری می‌کرد، حمایت و حفاظت و مراقبت می‌کنند .

 

 

محمد حسین روشنک

نماینده سرمایه گذار و پیمانکار پروژه گذرگاه آیت الله واعظ طبسی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *