نگاه تفریحی به موسیقی حرفه‌ای ضربه می‌زند

آشیل مقیمی‌پور شاعر، ترانه سرا و یک موسیقیدان حرفه‌ای است که سال‌ها در این عرصه‌ها فعال بوده است. او با جدیت منحصر بفردی در راه آموزش آواز و موسیقی در مشهد تلاش می‌کند و آنچه می‌خوانید گفت‌وگویی است با این هنرمند مشهدی درباره آموزش موسیقی و آواز در مشهد:

 

  • ابتدا کمی از خودتان بگویید.

نواختن کیبورد را از 11 سالگی شروع کردم و چندی بعد به جهاد دانشگاهی برای آموزش سولفژ و پیانو رفتم. بعد از اتمام دروه‌ها تقریباً  به تدریس خصوصی و عمومی پیانو، کیبورد، سولفژ و هارمونی مشغول بودم تا اینکه در سال 88 با گذراندن دوره تخصصی تعلیم آواز و بیان از موسسه Leaderمشغول به تدریس آواز حرفه‌ای در آموزشگاه و کلاس‌های خصوصی هستم و تقریباً 20 سال است به شعر و ترانه، آهنگسازی و تنظیم مشغولم.

 

  • موقعیت موسیقی و به ویژه آموزش موسیقی در مشهد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آموزش در مشهد، با نوسانات زیادی مواجه بوده، بطوریکه خیل عظیمی در اوایل دهه 80 به دنبال فراگیری بودند و اواخر دهه 80، شاهد فروکش این خواسته بودیم. تا جایی که عرضه و تقاضا از تعادل درآمد. امروز اما در نسل نوجوان و جوان، آن عطش بارز مشهود است.

ناگفته نماند که بستر نیز زمینه‌ساز هر رغبتی ست. چنانچه ضمانت ادامه کار حرفه‌ای نباشد، انگیزه  فراگیری نیز کاهش می‌یابد.

 

  • به نظر شما پیشرفت آموزش موسیقی و آواز در مشهد چگونه میسر است؟

بهبود آموزش موسیقی در مشهد مستلزم عواملی است که می‌تواند رشد کیفی را به همراه داشته باشد. ما باید به مقوله موسیقی نگاه حرفه‌ای و درآمدزا داشته باشیم. اگر این نباشد و تماما جنبه تفریح و سرگرمی باشد، از جدیت آن کاسته می‌شود و به راحتی تفریح دیگری به آن ارجح می‌شود. امروزه موسیقی از جنبه درآمدزایی بیرون آمده که این لطمه وحشتناکی به این حرفه وارد آورده. قوانینی نظیر حقوق مولف به درستی انجام نمی‌گیرد و بعضا از جیب هزینه می‌شود بدون هیچ بازگشت شایان ذکری. هنرمند عادت به تحویل کالای رایگان دارد و مردم نیز توقع پرداخت هزینه‌ای ندارند که من ایراد را به هنرمندان می‌گیرم که وارد این بازی دو سر باخت شده‌اند که به زعم من برایشان، جلب توجه مهم‌تر از مسیر هنر است. پس با این چشم انداز نمی‌توان انگیزه هنرجو را بالا برد و او را به سمت این ضرورت کشاند که می‌توانی حرفه‌ای با کیفیت بالا را در کنار درآمد شایسته و بایسته تجربه کنی.

از سوی دیگر درباره پیشرفت آواز متاسفانه بروزرسانی صورت نگرفته. حتی کسانی هم هستند که سالها مشغول تدریس آواز هستند اما یا بصورت جدی و خشک و قدیمی، نُت‌سرایی(کانتاتی) یاد می‌دهند و یا دلی آنچه که حسشان می‌گفته به هنرجوی آواز انتقال می‌دادند در صورتیکه برای عصر امروز، سالهاست این دو روش منسوخ شده و شیوه سیستماتیک تلفیقی و فوق‌العاده کاربردی  بوجود آمده که تاکید می‌کنم سلیقه شخصی استاد، دیگر دخلی به تدریسش ندارد.

این هم باید در مشهد بیشتر جا بیافتد کما اینکه در تهران، شنیده‌ام که عده‌ای به روش تدریس مدرن روی آورده‌اند که نه تنها آواز بلکه گفتار، صداسازی و حتی اختلال‌های گفتاری را نیز پوشش می‌دهند. این باید در مشهد نیز جدی گرفته شود.

 

  • بطور خاص برای آموزش کودکان و نوجوانان چه توصیه ای دارید؟

کودکان و نوجوانان با نگاه به نسلهای پیشینشان، دست به انتخاب می‌زنند و این کار ماست تا چشم انداز صحیحی نشانشان دهیم. چیزی که به زعم من اهمیت دارد این است که خانواده و جامعه، باید این تعریف را به نسل نو بدهد که هنر و موسیقی یک حرفه است که هم اعتبار دارد و هم می تواند معیشت را جوابگو باشد. اگر در واقعیت به این حقیقت برسیم، آن‌وقت می‌توان نسل جوان را ترغیب و راهنمایی کرد.

 

 

  • به نظر شما آموزش موسیقی چه اثرات فرهنگی اجتماعی خواهد داشت؟

تصور جهان بدون موسیقی، سخت است و تصور عدم تاثیر موسیقی در فرهنگ بشری نیز سخت تر. معارف بشری هستند که فرهنگ را تعریف می‌کنند تا جهان بهتری داشته باشیم. موسیقی همواره به نوعی شاخص فرهنگ، خواسته‌ها و ماهیت معنایی یک جامعه بوده است.

 

  • از ترانه برایمان حرف بزنید و اینکه آیا ترانه سرایی آموزش دادنی است؟

نقطه عطف موسیقی و شعر، ترانه است. کلام، جایی که رنگ موسیقی می‌گیرد،تاثیر فراوانی ایجاد می کند. اما آنچه که ما امروز ترانه می‌نامیم، از اواخر دهه چهل شمسی بوجود آمده و چینش امروزی‌تری نسبت به گذشته‌اش دارد. قطعاً، تعریف و چارچوبش قابل تدریس است و حتی می‌تواند سیستماتیک یا آکادمیک، فراگرفته شود که اگر در زیر مجموعه شعر، در دانشگاه یا آموزشگاه، قرار داده شود، اعتلای فراوانی پدید می‌آورد. در گذشته رایزنی‌هایی با بزرگان ترانه برای این کار انجام دادم که متاسفانه تاکنون به انجام نرسیده است.

 

 

  • برای گسترش فرهنگ در مشهد به ویژه در مناطق کم برخوردار چه پیشنهادی دارید؟

کم برخورداری خاص طبقه کم درآمد نیست. کم برخورداری فرهنگی اما با آموزش و جدی گرفتن مفاهیم پایه، می‌تواند رشد بسزایی در فرهنگ جامعه، وجود آورد. این را باید مد نظر داشت که هنر همواره ضرورت بوده است. مخاطب نیازمند هنر است نه هنرمند محتاج مخاطب. اگر این موازنه وجود ندارد یک اختلال پدید آمده. اگر این مهم در جامعه (چه مخاطب و چه هنرمند) تفهیم و ارجاع گردد، رشد بسزایی در فرهنگ بوجود می‌آید.

 

 

گفتگویی از جواد لگزیان

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *