خنده‌ای بر لب، غمی در دل

اینکه با نواختن ساز بتوانی حتی یک نفر را در گوشه‌ای از این جهان پنهاور به شنیدن و حس گرفتن بکشانی، اینکه به خلوت انسان‌ها نفوذ کنی تا شوقی در دلشان بجوشد و اشکی از چشمانشان بریزد، و اینکه از فرهنگی شرقی در دل تمدن غرب تأثیرگذار باشی، چیز کمی نیست. ظرفیت‌های موسیقی ایرانی مثل فرهنگ ایرانی که پس از قرن‌ها و قرن‌ها ماندگار مانده، تا همین امروز پیامی جهانی برای تمام مردم روی این سیاره آبی داشته و دارد. باز هم گروهی از مشهد با چند اجرا در چند شهر اروپایی چشم‌های ساکنان قاره سبز را خیره و گوشهایشان را برای شنیدن این نغمات بی‌نظیر تیز کرد. گروه موسیقی بامداد به سرپرستی سالار مرتضوی چند روز گذشته بعد از یک سفر ۱۵ روزه و تعدادی اجرا در کشورهای آلمان  و استونی به مشهد بازگشت. با این هنرمند مشهدی گفت‌وگویی داشتیم تا از حال و هوای اجرای موسیقی در آلمان و استونی وموفقیت در فستیوال هارمونی آلمان بگوید.

حضور در المپیک موسیقی

مرتضوی در این باره گفت: بیست و چهار تا بیست و هشت ماه می در فستیوال «هارمونی» شهر لیمبورگ شرکت کردیم و باید اضافه کنم که این فستیوالی است که به لحاظ کمیت و کیفیت گروه‌ها،  به المپیک موسیقی تشبیه شده است. ما در چهار روز و در ساعات مختلف در این فستیوال اجراهایی داشتیم. گروه‌ها در دو سالن تقسیم شده بودند، یک سالن بزرگ مخصوص گروه‌های اُپرا و کرال بود و یک سالن مخصوص گروه‌های با اعضای کمتر و غیر کرال که ما در سالن دوم، پنج اجرا در چهار روز فستیوال داشتیم. بعد از دو اجرای اولیه  تعدادی انگشت شمار از بین تمام گروه‌هایی که در سالن 2 اجرا داشتند، از سوی هیأت برگزار کننده  انتخاب شدند که در سالن اول که استیج بزرگ و ظرفیت زیادی داشت، اجرا داشته باشند و ما توانستیم با انتخاب هیأت برگزار کننده یک اجرا هم در این سالن بزرگ داشته باشیم.

دیپلم افتخار برای گروه «بامداد»

27 می هم در شهر در هانشتاتن و در کلیسای نیکولاس کنسرت دیگری داشتیم و اما روز 28  می که اختتامیه فستیوال و اعلام جوایز و عناوین بود، خوشبختانه توانستیم عنوان ویژه و دیپلم افتخار بهترین گروه نوازی موسیقی را کسب کنیم و این بسیار خوشایند بود. دو جایزه ویژه در بخش گروه‌های موسیقی غیرکُرال داده شد که یکی از آنها به گروه «بامداد» از ایران تعلق گرفت. البته گروه دیگری از ایران در این فستیوال حضور داشت که البته گروه خوبی هم بود. احساس ما این است که این جایزه ویژه به موسیقی مشهد  و خراسان تعلق دارد که عنوان این جایزه و تندیس و دیپلم افتخار بهترین گروه‌نوازی موسیقی در فستیوال را داشت. اعتقاد دارم گروه‌های بسیار خوب دیگری نیز در مشهد حضور دارند که قطعا اگر  به جای ما در این فستیوال حضور داشتند این جایزه را از آن خود می‌کردند.

ادامه کار  کنسرت در کاریزاسلاترن بود که با استقبال ایرانی‌ها در آلمان همراه شد. بعد از آن عازم اورینتال فستیوال در تالین شدیم که در آنهم خیلی از بزرگان موسیقی در سال های قبل شرکت کرده بودند. راوی شانکار، آنوشکا شانکار،عالیم قاسیموف، ژیوان گاسپاریان و بسیاری دیگر از چهره‌های شناخته شده موسیقی آسیا در این فستیوال حضور داشتند. البته باید اشاره کنم که این یک فستیوال غیررقابتی است و شرکت‌کنندگان برای ارائه موسیقی‌های کشور خودشان دعوت شده وحضور می‌یابند و ما پس از شرکت در این فستیوال در روز ۵ جون به مشهد بازگشتیم.

شیرین‌ترین لحظه‌ها

لحظه‌ای که گروه در روز اختتامیه فستیوال لیمبورگ مورد تجلیل قرار گرفت شاید در نگاه همه بهترین لحظه باشد اما به نظرم واکنش مخاطبان در فستیوال به اجرای موسیقی شیرین‌ترین قسمت کار بود. اینکه می‌دیدیم ایرانی‌ها و حتی غیر ایرانی ها که اکثریت بودند، بعد از اجرا به سراغمان می‌آمدند واقعا لذت‌بخش بود. وقتی حس و حال خودشان را به ما می‌گفتند، لذت می‌بردیم. آنها می‌گفتند که از شنیدن موسیقی ایرانی شگفت‌زده شده‌اند و وقتی می‌دیدیم کسانی که حتی کلام را متوجه نمی‌شوند و از نغمات حس و حال را دریافت می‌کنند احساس می‌کردیم در کارمان موفق بوده‌ایم. واکنش‌ها بسیار زیبا و پراحساس بود. روی هم رفته آنچه دیدیم استقبال و شوقی بود که از شنیدن موسیقی ایرانی در مخاطبان ایجاد شده بود.

دشواری‌ها در دلتنگی‌ها

با توجه به اعتبار فستیوالی که در آن حضور داشتیم، همگی خوشحال بودیم و همه چیز روی نظم و خیلی خوب پیش رفت. سختی‌های کار هم شاید زیاد بودن سفرها بود که به خستگی اعضا انجامید. سفرهای زمینی و به خصوص سفر به اشتوتگارت برای رفتن به تالین و خستگی این سفرها کمی کار را سخت کرد اما بقیه موارد همه خوب و منظم پیش رفت.

در نهایت باید بگویم ما از کسب این موفقیت خرسندیم و بر لب می‌خندیم اما در دل همیشه این کمبود را احساس کرده‌ایم که این برنامه‌ها باید درشهر خودمان برگزار شود چون مردم خودمان در واقع مخاطبان اولیه این موسیقی هستند و بیش از همه محق بر شنیدن موسیقی کشور و شهر خودشان. در حالی که متأسفانه هم ما محروم هستیم و هم بیش از ما همشهریانمان. آروزی ما این است که در آینده ای نزدیک در زادگاه و شهر خودمان و برای مردم خودمان اجرا کنیم.

 

گزارشی از نوید موسوی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *