آرایش غلیظ نوعروس در آینه یک جروبحث خیابانی
چه بگویم که نگفتنش بهتر است. اعصابم خرد بود و دنبال بهانهای میگشتم تا دق دلیام را سر کسی خالی کنم. من از حرص همسرم با جوان موتورسوار دست به یقه شدم. شانس آوردم چند نفر جلو آمدند و دستانم را گرفتند. معلوم نبود اگر آنها جلو نمی آمدند با چاقوی میوه خوری که از […]