کیمیایی هنوز فیلم خودش را نساخته است
مسعود کیمیایی یک نام ماندگار و کارگردانی کمنظیر در سینمای ایران بهحساب میآید و جزو هنرمندانی است که پس از پیروزی انقلاب نیز وطنش را رها نکرد و همچنان برای مردمش فلم ساخت. جایگاه او در هنر سینما باعث شدهاست مستندهای زیادی درباره زندگی او ساخته شود. یکی از این مستندها که «قهرمان آخر» نام دارد، با ایده و سرمایهگذاری «رضا اصفهانیزاده» تولید شدهاست. او متولد مردادماه 62 در مشهد است و جنونوار به سینمای کیمیایی علاقه دارد؛ درحال حاضر نیز مشغول نگارش یک کتاب درباره این کارگردان معروف است.
با او درباره سینمای کیمیایی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
چطور شد که به سینمای کیمیایی علاقهمند شدید؟
از نوجوانی بخاطر چیزهایی که پدرم از فیلمهای کیمیایی میگفت به سینمای او علاقهمند شدم. یادم میآید زمانی که در دبیرستان مالک اشتر درس میخواندم ، بعداز تعطیل شدن از مدرسه سراغ دکه مطبوعاتی سر کوچه شیرین میرفتم و اخبار سینما را دنبال میکردم.
سینمای کیمیایی یک سینمای اجتماعی و مستقل است و به هیچ گروه و طیف خاصی وابسته نیست. او تنها کارگردانی است که برخلاف کارگردانهای هم رده خودش، بعداز انقلاب هم فیلمهای موفقی ساخته است. کیمیایی علاوه براینکه یک هنرمند مردمی است، یک رفیق خوب هم بهحساب میآید.
ارتباط شما با آقای کیمیایی چگونه شکل گرفت؟
تاسیس کارگاه آزاد سینمایی کیمیایی در مشهد و ساخت یک مستند درباره زندگی کیمیایی باعث نزدیک شدن من به کیمیایی شد.
سال 92 کیمیایی به دعوت من بعداز 20 سال به مشهد آمد که درواقع جلسه نقد فیلم «متروپل» و همزمان دیدار با هواداران و دوستدارانش بود. و دوستی ما آنجا شکل گرفت.
سال 91 طرح مستند زندگی کیمیایی را به یکی دوستانم داده بودم. ابتدا قرار بود آقای طوسی مشاور کارگردان باشد اما دیدیم چه بهتر که خودش کارگردانی مستند را برعهده بگیرد زیرا دوستی دیرینهای با کیمیایی دارد و او را به خوبی میشناسد.
در مرحله پیشتولید از مردم درباره کیمیایی پرسوجو کردیم. هرکسی کیمیایی را با یکی از شخصیتهای سینمای او یا بخشهای از زندگی خصوصیش میشناخت. اما چیزی که برای ما مهم بود محبوبیت او بین مردم بود.
تا پیش از این مستند، کیمیایی چندان از مستندهایی که درباره او ساختهشده است رضایت نداشت اما وقتی اسم آقای طوسی بعنوان کارگردان مطرح شد با ساخت مستند ما موافقت کردند.
برخی از لوکیشینهای این مستند در محله قدیمی کیمیایی فیلمبرداری شدهاست و برخی نیز در منزل او. شاید همه فکر کنند کیمیایی مثل سلبریتیهای امروزی بسیار ثروتمند است اما او ساده و بیتکلف زندگی میکند.
چرا در سالهای اخیر کیمیایی فیلمی درحد نام خودش نساختهاست؟
این واقعیت وجود دارد که جریانهایی مانع شدهاست تا کیمیایی و امسال او تنوانند فیلم دلخواه خود را بسازند. برخلاف تصور عامه مردم، پیش از انقلاب سانسورها بسیار شدید بود اما کیمیایی همیشه بدنبال ساختن فیلم خودش است. مثلا او بعداز ساخت فیلم «گوزنها» مورد آزار و اذیت ساواک قرار گرفت و آسیبهای جسمی آن زمان همچنان آزارش میدهد. ایراندخت کیمیایی در مستند خانم مقدم نیز میگوید شب اول اکران این فیلم، ماموران امنیتی به استودیو فیلمسازی هجوم میآورند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
کیمیایی هنوز فیلم خودش را نساخته است و پتانسیل او روی پرده سینما دیده نشده است. او ایران را بسیار دوست دارد و حاضر نیست بخاطر فیلمسازی وطنش را ترک کند. از طرفی ابزار کار او در ایران است و او برای مردمش فیلم میسازد.
بازیگری مانند بهروز وثوقی جلوی دوربین کارگردانهای دیگری نیز رفتهاست اما او در فیلمهای کیمیایی به شهرت رسید.
نظر شما درباره سینمای کیمیایی چیست؟
کیمیایی بنظر من بیشتر از اینکه یک سینماگر باشد یک شاعر است و گستره ذهنش در ادبیات بسیار وسیع است. او یک کتاب شعر و یک رمان هم نوشته است.
بی شک کیمیایی مهرجویی تقوایی بیضایی جزء بدنه سینما ایران هستند بخصوص مسعود کیمیایی که اگر او فیلم نمیساخت الان خیلی از کارگردانهایی که هستند شاید علاقه مند به سینما نمیشدند. کیمیایی با سینمای خودش قهرمان برای ما و نسل گذشته تعریف میکند و چیزی که در فیلمهای کیمیایی همیشه خوب بوده موسیقی متن است. از قیصر با موسیقی اسفندیار منفردزاده تا رضاموتوری و گوزنها و بعد انقلاب فیلم سرب، ردپای گرگ، سلطان و غیره.
شاید راز ماندگاری سینمای کیمیایی چیدمان تمام عوامل فیلمهایش باشد و بازی گرفتن کیمیایی از بازیگرانش از فرامرز قرببیان و بهروز وثوقی تا فریبرز عرب نیا، هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن. کیمیایی علاوه بر اینکه کارگردان خوبی است در فیلمنامهنویسی و دیالوگ نویسی ماهرانه و ماندگار عمل میکند.
کیمیایی داستان گوی بسیار خوبی است. مثلا بوف کور صادق هدایت و داستان چند صفحه ای دادش آکل را تبدیل به یک فیلم ماندگار میکند.
فیلم آخر او به نام «قاتل اهلی» بشدت زیر تیغ نقد قرار گرفت. باید گفت تهیه کنندگان امروز سینمای ایران دید کاملا تجاری در این هنر دارند اما سینمای کیمیایی هیچگاه تجاری نبودهاست. این فیلم میتوانست خیلی بهتر از این باشد اما من فکر میکنم قاتل اهلی دور از سانسور نبوده است و همه این عوامل روی آن تاثیر گذاشته است.
برنامهای برای تاسیس کارگاه آزاد سینمایی کیمیایی در مشهد دارید؟
قبلا آموزشگاههایی در مشهد وجود داشته است اما اساتید آن بصورت پیوسته در مشهد حضور نداشتند و تنها از اسم آنها استفاده شده است. آموزشگاه سینمایی کیمیایی در تهران بسیار فعال است و اساتید برجستهای در آن حضور دارند و اگر قرار باشد در مهد نیز چنین آموزشگاهی تاسیس شود مطمئنا طوری برنامهریزی خواهیم کرد که نام مسعود کیمیایی خدشهدار نشود.
کلام آخر؟
خوشحالم که توانستم مستندی درباره این کارگردان بزرگ بسازم و در آن با عزیزانی مانند استاد طوسی، برازنده، اورکی، روحی پور و سایر دوستانی که درحال حاضر نام آنها در خاطرم نیست همکاری کنم.
صادق شیخی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.