آرزوی دست نیافتنی »ماشین دار شدن«؛ لاکچری دور از دسترس!

حبیب قاآنی
پراید ِ بــا این قیمت تمام شــده ی خودرو و هزینه ی بــاالی آن، کارگــر با درآمد ه میلیون تومانی اصال نمی تواند ً ُ هشت، ن بــه خرید آن فکر کند. با این حقوق ها اصال پس اندازی ندارد که در حســاب ً وکالتی بگذارد و منتظر بماند اسمش دربیاید
. به گــزارش روزنامه »صبح امروز« ، ســاعت کار از هشت یا ن صبح تا چهار یا پنج عصر است و حداقل دستمزد و مزایا چیزی حدود 9 میلیون تومان. بعد از ساعت پنج بعدازظهر اگر ِ اضافه کاری و کار دوم تا 9 شب داشته ِ باشــی، ماهی یک یا دو میلیون تومان پول اضافه نصیبت می شــود و همه ی اینها در شرایطی معنادارتر می شود که بدانیم اجاره خانه ی ماهانه در شهرهای بزرگ زیر ده میلیون تومان نیست. تا قبل از شــوک درمانی های سال ،9۷ راهکار جایگزیــن همه گیری برای پر ِ کردن شــکاف هزینه هــای زندگی و دستمزد وجود داشــت، البته شکافی که به انــدازه ی امروز این اندازه عمیق و بیــش از ۱۰ میلیون تومــان نبود؛ آن زمان که قیمــت خودرو معقول تر بود، کارگران می توانســتند یک پراید یا تیبا بخرند، بعــد از پایان کار روزانه ِ در خیابان هــای پرتــردد شــهرها مسافرکشــی کنند یا عضو اســنپ و تاکسی های اینترنتی شوند. این فرصت قدیمی امروز چیزی شبیه یک »فرصت ســوخته« اســت؛ برای کارگران جوان، »خرید خودرو« دیگر جزو محاالت شده است؛ چطور می شود از بازار آزاد یک پراید ســاده خرید و یا در طرح های ثبت نامی خودرو شرکت کرد وقتی باید ۱۰۰ میلیون تومان در حســاب وکالتی بگذاری تا برای چند هفته و چندماه بلوکه شــود و تازه این تمام پول مورد نیاز برای خرید نیست. ِ رضا الف، کارگر یک شــرکت تولیدی ِ در تهران است با چهار سال سابقه کار؛ می گوید چون من به نســبت بقیه ی همکارانم یک خورده قدیمی ترم، حق ُن خواربار می گیرم و آخر هر مسکن و ب ماه کارفرما لطف می کند و 8 میلیون و ۵۰۰ یا ۶۰۰ هــزار تومان به عنوان حقوق ماهانه به حسابم می ریزد؛ او به تازگی قصد ازدواج دارد اما به گفته ی خودش نه خانه دارد و نه ماشین. رویای محال »ماشین دار شدن!« ِ رضا از رویای محال »ماشین دار شدن« ِ می گویــد؛ رویایــی که دیگــر به این سادگی رنگ واقعیت نخواهد گرفت: »ما ســه تا برادریم، یکی دانشــجو و دوتا شــاغل؛ پدرم بازنشسته است اما آن ســال های ارزانی توانسته یک پژوه ۴۰۵ بخرد؛ حاال ما سه برادر، اشتراکی روی همین پژوی قدیمی اســنپ کار می کنیم، برادر دانشجو وقت هایی که کالس و درس نــدارد و ما دوتا عصرها به نوبت وقتی از ســر کار برمی گردیم؛ دو تا سه روز در هفته نوبت من ً تقریبا می شود که تا ســاعت ۱۲ شب روی ماشــین کار کنم؛ پول این کارکرد را اگر بتوانم کنار می گذارم البته اگر این چندرغاز به دردی بخورد…« به گفته رضا، »ماشین اشتراکی« این روزها تنهــا گزینه ی مردهای مجرد و متاهل بسیاری از خانواده هاست، یک خودرو کــه از قدیم االیــام در خانه ها مانده و پدرها به پسرها قرض می دهند. یک روز داغ ابتدای خرداد، وقتی سوار ً اسنپ می شوم، علی راننده ای که حدودا ۳۰ ســال دارد، همان ب بســم اهلل از ِ هزینه های استهالک ماشین می گوید، پول الســتیک و بیمه و تعویض روغن و…که هر ماه بخش بزرگی از درآمد کار کردن را می بلعد؛ می پرسم ماشین مال خودت است؛ می گوید من چهار سال اســت یک شــرکت تبلیغاتی سر کار رفته ام، چطور می توانم ماشین بخرم؛ این ماشــین مال پدرم است که دیگر نمی تواند رانندگــی کند؛ من عصرها کار می کنم یک قســمت از درآمد را برمی دارم و قســمت دیگر را به خانه ِ می دهم. کارگران جوان و حتی کارگران پابه سن ِ گذاشته ای که خودروی شخصی ندارند، در این بــازار ملتهب و متــورم امروز ِ ســخت می توانند به رویای ماشین دار شــدن برســند؛ یک کارگر وقتی یک یک کوییک ساده ً پراید یا تیبا یا نهایتا می خرد، هدفش رفتن به مســافرت و وقت گذرانی در اتوبان هــا و بزرگراه ها نیســت، نمی خواهد مثل بچه پولدارها الیی بکشد و کورس بگذارد! او قصدش از خریــد خودرو، فقــط فراهم کردن آب باریکه ای برای کمک خرجی است. گزینه های دور از دسترس کارگران! ِ ً ببینیم امروز همین گزینه های طاهرا ســاده، چقدر دور از دسترس کارگران ِ حداقل بگیر ایســتاده اند. فرض کنید قرار اســت در طرح ثبت نــام خودرو در ســامانه یکپارچه شرکت کنید، تا پیش از ســال ،۱۴۰۱ نیــازی به پول گذاشــتن در حســاب وکالتی قبل از احراز شــرایط نبود و کارگران حداقل می توانستند به سادگی ثبت نام کنند؛ اگر اسم شان درمی آمد، در صورتی که مابقی پــول را نداشــتند، حواله را به دیگری واگــذار می کردند و کمی پول به دست می آوردند. حاال اما یک کارگر با ماهی 9 میلیون حقوق از کجا ۱۰۰ میلیــون تومان یعنی بیش از ۱۱ برابر حقوقش را بیاورد تا در حساب وکالتی بگذارد، پولی که حتی در صورت برنده نشدن چند هفته بلوکه می شود و قابل برداشت نیست؟! با این شرایط به نظر می رسد کارگران از طرح هــای ثبــت نام خــودرو خط خورده اند؛ نه صد میلیون تومان را دارند و نه می توانند چنــد هفته یا چندماه این مبلغ را در حساب بگذارند و دست نزنند. حاال می رویم ســراغ خریــد خودرو از بازار؛ قیمت های خودرو نهم خردادماه، چیزی شبیه قیمت های نجومی ست؛ پرایــد ۱۳۱ ارزان تریــن خــودرو به قیمت۳۵۰ میلیون تومان و تیبا ۳8۵ میلیون تومان است. ۳۵۰میلیون تومان برابر با سی و هشت ماه حقوق کارگر اســت؛ یعنی کارگر باید ســه ســال و دو ماه کل پولش را پس انداز کند تا بتواند یک پراید ۱۳۱ بخرد!
درواقع گزینه ی خرید خودروی نو از بازار کامال منتفی ست. ً به عنــوان گزینه ی بعدی، به ســراغ سایت های آگهی خودروی دست دوم می رویم؛ نهم خرداد، یک پراید ساخت ِ 9۰ در این سایت ها بین ۱۶۰ تا ۱8۰ میلیون تومــان قیمت دارد، برابر با دو ســال حقوق کامل یــک کارگر که 9 ِ میلیون تومان دستمزد ماهانه می گیرد
. نتیجه:
پراید هم برای کارگران »الکچری« شده ایــن عددها را که کنار هم می گذاریم، می بینیم پراید هم از دسترس کارگران خارج شــده اســت؛ گزینه های خرید ِ پرایــد همگــی در تضاد بــا موقعیت مالی یک کارگر است؛ چرا یک کارگر ِ زحمتکش نباید بتواند یک ماشــین ســاده و کم کیفیت بخــرد؟ خانه دار شدن که مدتهاست امری محال شده، پرایددار شــدن هم دیگر چیزی شبیه یک رویاست. فرامرز توفیقــی )فعــال کارگری( با بیان این جمله که »طرح های مسکن بــرای کارگران نبود؛ حــاال طرح های خــودرو هــم دیگــر بــرای کارگران نیست«می گوید: واقعیت این است که دولت در فکر اینکه چه کسانی خودرو می خرند و چــه کســانی نمی خرند نیست؛ همین دیروز ایران خوردو اعالم کرد به خاطــر نبودن ارز تولید را فعال ً متوقف کرده ایم، دولت هم واکنشــی نشان نداد؛ مساله اینجاست که به دلیل نداشتن پول و کمبود نقدینگی، به هر دستاویزی متوسل می شوند تا بتوانند پول مردم را در گردش بانکی نگه دارند و ذخیره کنند و با آن امور جاری کشور را بگردانند. وی اضافــه می کند: با این قیمت تمام شــده ی خودرو و هزینه ی باالی آن، ــه میلیون کارگر با درآمد هشــت، نُ تومانی اصال نمی تواند به خرید آن فکر ً کند. با ایــن حقوق ها اصال پس اندازی ً ندارد که در حســاب وکالتی بگذارد و منتظر بماند اسمش دربیاید. بنابراین باید بگوییم، کارگر تا پریروز به خرید خانه نمی توانســت فکر کند، تا دیروز به اجاره خانه در تهران نمی توانســت فکر کند و امروز به خودرودار شــدن حتی پراید دارشــدن- نمی تواند فکر کند. و در آخر یک ســوال عمــده می توان طــرح کرد؛ چــرا در تدوین طرح های ِ ریز و درشت گوناگونی که برای مسکن و این اواخــر خودرو ارائــه می دهند، استطاعت مالی ۶۵ درصد از جمعیت ِ کشــور – کارگران شاغل وبازنشسته- هیچنقشــیندارد؛کارگریکه 9 میلیون حقوق می گیرد حتی اگر مجرد باشد و کرایــه خانه ندهد، پس انــداز ماه و سالش »صفر ریال« اســت؛ او که در خرج های عــادی زندگی درمانده، صد میلیون و دویســت میلیون تومان را از کجا بیاورد که یک پراید دنده ای ساده ِ بخرد؟

image_print