لیلی گلستان: پدر من مشخصههای خوبی داشت اما روحیه دیکتاتوری کارش را خراب کرد
وداع با ابراهیم
مریم اصغری
«من خواستهام سینما بسازم و سینمایی که من میخواهم، فرق دارد با یک رشته عکس برای مصور کردم یک مفهوم. آنهایی که چنین فیلمهایی میسازند با احمقند و یا تماشاکننده خود را احمق میدانند.» اینها جملات یکی از چهرههای شاخص هنری و البته روشنفکری ایران است که روز گذشته چشم از جهان فروبست.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» ابراهیم گلستان نیاز به معرفی چندانی ندارد، چراکه شاید او را میتوان چهرهای دانست که همواره منتقدانش هم تاییدش میکردند. وی با بسیاری از بزرگان ادبیات ایران چون شاملو، اخوان، نیما، فروغ فرخزاد، صادق هدایت و… هم دوره و با بسیاریشان دوست بود و گاها درباره هر کدام نظرات بیپروایی میداد که اغلب موجب انتقاد از او میشد. هرچند همین سیر صحبتهای گاه و بیگاه و البته، ارتباط با فروغ فرخزاد عمدتا او را پرحاشیه و مطرح نگاه میداشت.
ابراهیم گلستان که چند سال پیش از انقلاب، برای همیشه ایران را ترک کرد و در انگلستان ساکن شد، روز گذشته (۳۱ مردادماه ۱۴۰۲) در منزل مسکونیاش در انگلستان و در کنار خانوادهاش درگذشت.
زندگی نامه
سید ابراهیم تقوی شیرازی (زاده ۲۶ مهر ۱۳۰۱) مشهور به ابراهیم گلستان، نوه آیتالله سید محمد شریف تقوی شیرازی و نخستین فرزند سید محمدتقی گلستان، روزنامهنگارِ شیرازیِ صاحبِ روزنامه گلستان است که نمایندگی فارس را در مجلس موسسان ۱۳۰۴ که سلطنت را از قاجار به پهلوی منتقل کرد برعهده داشت.
او در آغاز جوانی برای تحصیل، از شیراز که زادگاهش بود به تهران آمد و به خانه عمویش رفت. پس از مدتی با دخترعمویش فخری گلستان ازدواج کرد. ابراهیم و فخری به زودی صاحب دختری شدند که امروز یکی از مترجمان بنام و تا پیش از خروجش از کشور مدیر گالری گلستان بود؛ لیلی گلستان.
ابراهیم پس از مدتی کارمند شرکت نفت شد و به همراه خانوادهاش به آبادان رفت. چند سال بعد هم پسرش به دنیا آمد؛ کاوه گلستان، عکاسی که هنگام انجام کارش در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد.
گلستان پس از چند سال به تهران بازگشت و به گفته دخترش، خانهاش در تهران به مرکز فرهنگی هنری تهران و پاتوق نویسندهها، شاعران و هنرمندان مشهور آن زمان ازجمله جلال آل احمد، مهدی اخوان ثالث، صادق چوبک و… تبدیل شد اما در نهایت برای همیشه ایران را ترک کرد. بد نیست اشارهای کنیم که مانی حقیقی بازیگر و کارگردان نیز نوه ابراهیم گلستان است.
بخشی از صحبتهای لیلی درباره پدرش در گفتگو با «صبح امروز»
در مصاحبهای با عنوان «برای زندگی باید مبارزه کرد و جنگید» که پیشتر با لیلی گلستان داشتیم، او در پاسخ به اینکه «تعریف شما از ابراهیم گلستان چیست؟» گفت: من فکر میکنم یکی از نادر روشن فکرهای مملکت ما است و شبیه به او را خیلی کم داریم. او آدمی است که نسبت به کاری که انجام میدهد خیلی متعهد و مسئول است. این را در مورد ابراهیم گلستان نویسنده و کارگردان میگویم! تمام دلواپسی ابراهیم گلستان «پدر» برای خانواده بود و همیشه میخواست که بهترینها برای ما فراهم باشد. اما با وجود این، اخلاقش بسیار مستبد بود و این کمی اطرافیانش را اذیت میکرد. پدر من مشخصههای خوبی داشت اما روحیه دیکتاتوری کارش را خراب کرد.
وی در ادامه نیز در خصوص اینکه «در جایی گفته بودید از جذابترین مردهایی بوده که در زندگیتان دیدهاید؟» عنوان کرد: درست گفتم. مگر جذاب نیست؟ عکسهای جوانیاش را دیدهاید؟ (با خنده)
لیلی در بخش دیگری نیز درباره تاثیر فروغ در زندگی ابراهیم گلستان گفت: فروغ بر پدرم تاثیر نداشت، بلکه ابراهیم گلستان روی فروغ تاثیر گذاشت.
نگاهی به کارنامه کاری ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان از شاخصترین روشنفکران ایرانی است که دههها در زمینههای مختلفی چون کارگردانی، عکاسی، نویسندگی، روزنامهنگاری و مترجمی به فعالیت پرداخته و در اغلب این حوزهها آثاری درخشان و ماندگار از خود به جا گذاشته است که میتوان او را در حوزههای ادبی و هنری گوناگونی مانند فیلمسازی، نویسندگی، ترجمه و… بررسی کرد.
ترجمه
گلستان فعالیت ادبی را با ترجمه داستانهایی از ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر آغاز کرد. هرچند نخستین ترجمهی خود را بهعنوان سرگرمی با دور دنیا در هشتاد روز نوشتهی ژول ورن شروع کرد. همچنین از کتابهایی که گلستان ترجمه کرده است میتوان به مارکس و خلاصهای از مارکسیسم، زندگی خوش و کوتاه فرنسیس مکومبر، کشتیشکستهها، هکلبری فین و دونژوان در جهنم اشاره کرد.
نویسندگی
گلستان در نوشتن شیوه خاص خودش را داشت و نثرش گاهی موزون میشد چراکه او از نخستین نویسندگان معاصر ایران است که به زبان داستان توجه خاصی نشان داد و نثری آهنگین را در قالبهای داستانی مدرن بهکار گرفت. همچنین خلق مجموعه داستانهای مرتبط به هم نیز از دیگر ویژگیهای نوشتار او بود؛ آنچنان که «آذر، ماه آخر پاییز (1327)» مجموعهای از هفت داستان کوتاه است که بهظاهر از هم جدا هستند، اما هر کدام به نوعی با هم پیوند دارند.
«شکار سایه»، «جوی و دیوار و تشنه»، «اسرار گنج درهی جنی»، «مد و مه» و «خروس» از دیگر آثار داستانی این نویسندهاند.
فیلمسازی
گلستان را میتوان یکی از پیشگامان سینمای روشنفکری در ایران دانست که در سال ۱۳۴۰ برای فیلم «یک آتش» موفق به دریافت مدال برنز جشنواره فیلم کوتاه ونیز شد. این جایزه، اولین جایزه بینالمللی برای یک کارگردان ایرانی بهشمار میرود.
داستان این افتخار هم از این قرار بود که پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، گلستان پیمانکار دایره تهیه عکس و خبر کنسرسیوم بینالمللی نفت شد. با استفاده از مجموعه فیلمهای خبری و شخصی که با دوربین بولکس ۱۶ میلیمتری شخصی خودش گرفته بود، مستند «از قطره تا دریا» را ساخت، که ستایش آرتور التون، مستندساز سرشناس انگلیسی و رئیس بخش فیلم کمپانی «شل» را برانگیخت. کنسرسیوم بینالمللی نفت، کار او را بسیار پسندید و استودیو گلستان را با تجهیزاتی کامل و پیشرفته که بهای آن از طریق حقالزحمه و دستمزد کارهای آتی گلستان پرداخت شد، دایر کرد و در اختیارش گذاشت. گلستان در این استودیو از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۱، گرم تهیه مجموعه مستندی برای کنسرسیوم نفت به نام «چشماندازها» شد. نخستین بخش این مجموعه با نام «یک آتش» درباره مهار چاههای نفتی است که خاموش کردنشان ۶۵ روز طول کشید و فروغ فرخزاد تدوین آن را به عهده داشت. بهرام بیضایی، «یک آتش» را حماسه خواند! این فیلم در سال ۱۳۴۰ برنده جایزه مرکور طلایی بخش فیلمهای مستند جشنواره فیلم ونیز و پس از آن جایزه شیر سن مارکو شد.
همچنین از جمله فیلمهای داستانی گلستان میتوان به خواستگاری (1341)، خشت و آینه (1343) که نخستین فیلم بلند داستانی او بود و اسرار گنچ درهی جنی (1350) اشاره کرد. باقی فیلمهای او مستندهای کوتاهی هستند که از بین آنها باید به از قطره تا دریا (1336)، تپههای مارلیک (1342) و گنجینههای گوهر (1344) اشاره کرد. گلستان همچنین تهیهکننده فیلم «خانه سیاه» است که مستندی به کارگردانی فروغ فرخزاد بود.