دلایلی برای گفتگوی سازنده میان ایران و عربستان

لزوم ترمیم روابط تهران و ریاض

علی روغنگران

محمدجواد ظریف،وزیر امور خارجه کشورمان هفته گذشته در واکنش به اظهارات کشورهای عربی مبنی بر حضور در مذاکرات احتمالی تهران – واشنگتن در دوران جو بایدن، توئیتی به زبان عربی نوشت با این عبارت که:« به نظر می‌رسد برخی کشورهای همسایه از غرب درخواست کرده‌اند که بخشی از روند مذاکره با ایران باشند. ما با غرب در خصوص منطقه مذاکره نمی‌کنیم. مشکل اصلی، مداخله های آنان است. در عین حال ما همیشه آماده مذاکره با همسایگان هستیم و طرح هایی همچون امنیت منطقه 1986، مجمع گفتگوی منطقه ای 2016 و اقدام صلح هرمز 2019 بیانگر این موضوع است.» سخنان مسئول سیاست خارجی ایران بیشتر واکنشی به مواضع فیصل بن فرحان آل سعود، همتای عربستانی اش در مصاحبه با شبکه CNBC بود که تصریح کرد: “عربستان سعودی نیز باید بخشی از هر مذاکره احتمالی میان دولت آمریکا و ایران در مورد توافق هسته ای جدید باشد.”

 

نگرانی سعودی‌ها از تغییر رویکرد احتمالی دولت بایدن نسبت به ریاض در سایه برخی مسائل مانند قتل جمال خاشقچی و یا ادامه کشتار و جنایت در یمن، اگر چه هیات حاکمه در ریاض را بیش از گذشته به رژیم صهیونیستی وابسته کرده است به این امید که از ظرفیت‌های این رژیم برای تغییر رویکرد دولت بایدن در قبال ایران بهره برداری کند، اما در این شرایط سیاست گذاران سعودی نیم نگاهی به تعدیل تنش های خود با برخی بازیگران منطقه ای دارند تا از انزوای احتمالی در دوران بایدن خلاص شوند

 

این توئیت رئیس دستگاه دیپلماسی از آن جهت در شرایط کنونی اهمیت دارد که اخیرا شاهد مواضع ملک سلمان، پادشاه سعودی در خصوص لزوم کاهش تنش با ترکیه بعد از سال ها خصومت دیپلماتیک ریاض-آنکارا بودیم. در این راستا برخی از تحلیلگران مسائل عربستان سعودی معتقدند با پیروزی جو بایدن، ریاض انتظار شرایط سخت دیپلماتیکی با واشنگتن در چهار سال پیش رو را دارد. بنابراین سعودی ها پیش از شروع به کار رسمی جو بایدن به فکر مدیریت و تعدیل تنش سیاسی و دیپلماتیک با برخی از کشورهای مهم منطقه هستند. از این رو اقدام ملک‌سلمان نشان دهنده این واقعیت است که در عربستان سعودی اکنون باب گفت گو و مذاکرات دیپلماتیک و تلاش هر چه بیشتر برای کاهش تنش با برخی از کشورهای منطقه باز شده است تا در آینده با حضور جو بایدن، سعودی ها در یک انزوای منطقه ای قرار نگیرند. در این میان آنچه به ذهن متبادر می شود این نیست که باید در ایران هم نظیر ترکیه منتظر تماس عربستان سعودی برای بهبود روابط باشیم، بلکه برعکس، سوال و نکته مهم این است که در این شرایط حساس چگونه می توانیم دست به اقدام مشابهی مانند ملک سلمان برای کاهش و تعدیل تنش ها با برخی از بازیگران مهم منطقه بزنیم که دربردارنده منافع ملی ما باشد. پیرو این نکته لازم است پیش از ورود بایدن به کاخ سفید، بسترهای اولیه مذاکرات تهران-ریاض از جانب ایران فراهم شود تا مذاکرات احتمالی آتی میان تهران-واشنگتن با نتایج و ثمرات بیشتری برای جمهوری اسلامی ایران همراه باشد. در این خصوص و برای روشن تر شدن هر چه بیشتر ابعاد موضوع، باید نکاتی در رابطه با جایگاه و عملکرد عربستان سعودی در سطح منطقه و جهان که با منافع ملی ما در ارتباط است را در نظر بگیریم؛ نکته اول این است که برخلاف تصور برخی جریان ها و شخصیت ها در داخل کشور، عربستان سعودی رقیب ایران نیست؛ وجود برخی حساسیت ها در روابط دو کشور و نیز وقوع و بروز اتفاقات ناخوشایندی نظیر حوادث حج، به خصوص «فاجعه منا» و یا حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، نباید دو کشور اسلامی مهم خاورمیانه را وارد چرخه رقابت خشونت آمیز کند که تنها منافع بازیگران فرامنطقه‌ای و رژیم صهیونیستی را تامین می کند. نکته دوم در بردارنده این واقعیت است که در چهار سال اخیر عربستان سعودی در ائتلاف دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو تنها نقش یک تطمیع کننده را ایفا کرده است. یعنی ریاض در راهبرد ضد ایرانی کاخ سفید و تل آویو با صرف پول و خرج دلارهای نفتی سبب شده تا دیگر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای از تداوم و تعمیق روابط سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران صرف نظر کنند و این گونه سعودی ها نقش خود را در اختلال روابط اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک ایران با بسیاری از کشورها ایفا کرده اند. اما نکته مهم اینجاست که عربستان سعودی هیچ کدام از این اقدامات را از موضع قدرت انجام نمی‌دهد و مهمتر آنکه رفتارهای پرهزینه چهار سال اخیر ضد ایران هیچ گونه منافعی برای عربستان سعودی به همراه نداشته است. نکته سوم به فشار های سیاسی وارد بر هیات حاکمه سعودی باز می گردد. در این رابطه عادل الجبیر، وزیر مشاور در امور خارجه عربستان سعودی در مصاحبه با خبرگزاری آلمانی DPA عنوان داشت که دستیابی به سلاح هسته‌ای قطعا یک گزینه پیشِ روی ماست و در صورتی که ایران به یک قدرت هسته‌ای بدل شود، افزون بر عربستان، کشورهای دیگری نیز این الگو را دنبال خواهند کرد. این موضع نشان می دهد سیاست عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران تا حد بسیار زیادی در ذیل راهبرد صهیونیست ها و دولت ترامپ در رابطه با ایران قرار داشته است. لذا هیات حاکمه عربستان سعودی برخلاف تصور برخی در داخل کشور، با فشار رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا این مواضع را اتخاذ کرده است و در سایه تداوم تشدید احتمالی این فشارها نیز راهی جز همسویی پرهزینه با آنان در برابر ایران ندارد. با وجود نکاتی که بیان شد اکنون که مواضع ملک ‌سلمان زمینه خوبی برای تجدید نظر در روابط ریاض با برخی از کشورهای منطقه را فراهم کرده است، می تواند فرصت مغتنمی را هم در اختیار ما برای کاهش تنش با عربستان قرار دهد. چرا که نگرانی سعودی‌ها از تغییر رویکرد احتمالی دولت بایدن نسبت به ریاض در سایه برخی مسائل مانند قتل جمال خاشقچی و یا ادامه کشتار و جنایت در یمن، اگر چه هیات حاکمه در ریاض را بیش از گذشته به رژیم صهیونیستی وابسته کرده است به این امید که از ظرفیت‌های این رژیم برای تغییر رویکرد دولت بایدن در قبال ایران بهره برداری کند، اما در این شرایط سیاست گذاران سعودی نیم نگاهی به تعدیل تنش های خود با برخی بازیگران منطقه ای مانند ترکیه دارند تا از انزوای احتمالی در دوران بایدن خلاص شوند. در این شرایط ما نیز به جای آنکه در انتظار اقدامی از سوی عربستان برای کاهش تنش در روابط باشیم، باید در یک ابتکار دیپلماتیک و اقدامی پیشدستانه به‌دنبال ایجاد زمینه مناسب گفت وگو بین دو طرف باشیم. چون بی شک تنش‌زدایی با عربستان سعودی سود و منافع متعدد و بیشماری برای جمهوری اسلامی ایران در پی دارد. از آن طرف به همان میزان قطعا ادامه و تشدید بحران کنونی در مناسبات تهران و ریاض، هم در پرونده هسته‌ای، هم در مذاکرات آتی دولت بایدن با ایران و هم در بازار نفت اثرات نامطلوب جدی به دنبال دارد. ضمن اینکه قطعا کاهش تنش تهران با دیگر کشورهای منطقه حاشیه خلیج فارس بدون شک رابطه مستقیمی با کاهش تنش ایران و عربستان سعودی دارد. مضافا کشاندن این تقابل بین دو کشور به دیگر کشورهای منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین برای هر دو کشور هزینه زاست و تنها برنده واقعی آن رژیم صهیونیستی است؛ اگر هم منافعی در سایه تنش دو کشور وجود داشته باشد، قطعا این منافع، نه از آنِ ‌تهران خواهد بود و نه از آنِ ریاض؛ لذا جمهوری اسلامی ایران می‌تواند از فرصت ایجاد شده کمال استفاده و بهره برداری لازم را ببرد. در کنار آن جمهوری اسلامی ایران با درک نگرانی های سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک عربستان سعودی از تداوم جنگ در یمن، می تواند وارد یک گفت وگوی سازنده برای پایان دادن به این جنگ و خاتمه دادن به کشتار، جنایت، فقر قطعی و ویرانی بیشتر در این کشور جنگ زده شود. ضمن اینکه قطعا این اتفاق می‌تواند سنگ بنای محکمی برای ترمیم روابط تهران با ریاض هم ایجاد کند. پس اگر ایران بتواند مسائل جاری در جنگ یمن را به گونه‌ای مدیریت کند که تهدیدی برای عربستان سعودی وجود نداشته باشد، اعتماد ریاض نسبت به تهران احیا خواهد شد. در این صورت باب مذاکره خود به خود گشوده می شود. باید توجه داشته باشیم که در شرایط فعلی انجام برخی اقدامات، نظیر حملات پهپادی و موشکی ضد تاسیسات نفتی آرامکو نتیجه ای جز تحت فشار قرار دادن عربستان سعودی در پی ندارد و به دنبالش، نه تنها باعث تغییر موضع این کشور در قبال یمن و ایران نخواهد شد، بلکه به طور ناخواسته به نزدیکی بیش از پیش ریاض با رژیم صهیونیستی کمک می کند. در این میان بی شک هیچ کس منکر برخی اقدامات، تصمیمات و مواضع مخرب عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران نیست، اما تنها راه حل «تنش زدایی» است. چون با کنار گذاشتن این راهکار (تنش زدایی) قطعا تنها مسیری که در پیش رو وجود دارد افزایش و تعمیق تنش ها و به دنبالش بیشتر شدن هزینه برای دو طرف است؛ بنابراین اگر نمی خواهیم که شاهد نزدیکی هر چه بیشتر مواضع عربستان سعودی و متعاقبش دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به رژیم صهیونیستی باشیم، باید به فوریت تنش زدایی در روابط با عربستان را در دستور کار قرار دهیم؛ اگر تهران خواهان آن است که ریاض از کارشکنی و تخریب روابط دیگر کشورها با ایران دست بردارد، باید مسیر جدیدی در روابط دو طرف ایجاد کنیم. اگر خواهان آن هستیم که مذاکرات احتمالی پیش رو میان ایران با دولت بایدن و به سرانجام رسیدن برجام بدون مانع و دست انداز پی گرفته شود باید پیش از آن، مذاکره با عربستان سعودی به طور جداگانه در دستور کار قرار گرفته شود. یعنی بی شک پیش نیاز گفت وگوی بایدن و دولت ایران، چه دولت روحانی و چه هر دولتی که پس از انتخابات 1400 روی کار می آید، حل اختلافات تهران با ریاض و لزوم تنش زدایی در روابط دو کشور است. یقینا تا زمانی که تنش فعلی در مناسبات ایران و عربستان به قوت خود باقی باشد و یا در ادامه با نقش‌آفرینی مخرب صهیونیست‌ها تعمیق بیشتری پیدا کند، ریاض کمافی السابق با نقشی که در 4 سال گذشته در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ ایفا کرده است به دنبال نقش‌آفرینی منفی، مانع‌تراشی، بهانه جویی و کارشکنی در مذاکرات خواهد بود و در کنار آن می‌تواند مشکلات و چالش‌های عدیده سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی برای تهران با تطمیع دیگر کشورها در کاهش روابط با ما ایجاد کند. پس جا دارد ایران به فوریت، کاهش تنش با عربستان سعودی را تا پیش از روی کار آمدن جو بایدن در اول بهمن سال جاری در دستور کار خود قرار دهد.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *