من کلاهم را به احترام مخاطب از سر برمی‌دارم

در آخرین روزهای اردیبهشت و با حضور جمعی از اهالی ادبیات وهمچنین با همکاری کانون موسیقی و کانون شعروادب دانشگاه فردوسی،جلسه بررسی تحول ترانه امروز برگزار شد. در این جلسه که با حضورعلی‌رضا بدیع و دکتر حسن رضایی‌بحرآباد بود، سیر تاریخی تحول ترانهازگذشته تا حال مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با همکاری امیررضاکرامتی دبیر کانون موسیقی و آرش ابراهیم‌زاده دبیر اجرایی جلسه، نقدآلبوم ماه و ماهی توسط امیرختایی و با حضور امیر و آرش بیاتآهنگسازان این آلبوم و همچنین علیرضا بدیع در آمفی‌تئاتر رودکیدانشگاه فردوسی  برگزار و  موسیقی زنده این قطعه نیز اجرا شد.

حضور در این گردمان بهانه‌ای بود تا دقایقی را به گفتمان با علیرضا بدیعاز ترانه‌سراهای موفق کشور بگذرانیم. وی شاعر و ترانه‌سرای نیشابوری ومجری صداوسیما و کارشناس شورای عالی شعروموسیقی صدا و سیمااست که در عرصه فرهنگی نیز فعالیت چشمگیری دارد. علیرضا بدیع ازبرگزیدگان جشنواره ها و کنگره‌های متعدد در سطح کشور و یکی از سهشاعر برگزیده جایزه شعر لندن در سال 2013 بود.

 

*فعالیت شما در مارکت موسیقی چطور اتفاق افتاد؟

در واقع ترانه سرایی به نوعی در ضمیر همه کسانی که با ادبیات درارتباطند و خصوصا شعر کلاسیک  می‌نویسند، مستتر است و این افرادپتانسیل ورود به مارکت موسیقی را دارند. البته هر شاعری هم ترانه‌سرایموفقی نخواهد بود، چرا که دلایل زیادی وجود دارد و فاکتورهای شعر باترانه متفاوت است. به عبارتی اگر کسانی که شعر کلاسیک می‌نویسندارتباطی با دوستان خواننده یا نوازنده و موسیقی داشته باشند شانسبیشتری برای حضور در این عرصه را دارند. با توجه به اینکه من از اواسطدهه هفتاد شعر می‌نویسم طبیعتا گرایشی به سمت ترانه و تصنیف همداشتم و قاعدتا برای من هم همین اتفاق افتاده است که به واسطه نزدیکبودن با انجمن‌های ادبی و موسیقی در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ودوستانی که در جمع‌های هنری داشتم فعالیت‌های هنری در زمینه موسیقیخودم را آغاز کردم.

*به طورکلی به نظر شما یک ترانه در پیوند با موسیقی معنا پیدا می‌کند یابه تنهایی می‌تواند مفهوم کاملی را القا کند؟

در واقع ما باید بدانیم هدف از طرح این سوال کدام دسته از ترانه‌هاست؟به عبارتی یک ترانه می‌تواند به صورت مستقل ارزش و اعتبار داشته باشدمثل خیلی از کارهای ماندگار اردلان‌ها که حتی فارغ از صدای خوانندههم حس خوبی را منتقل می‌کند. چرا که شاکله و انسجام ترانه با محتوا ومضمونی که در لفافه بیان می‌شود، در کنار زیبایی‌هایی مثل تشبیه واستعاره وبیان شده‌است. در واقع ترانه‌هایی که قائم به ذات هستند بهتنهایی قابلیت ماندگاری در اذهان را دارند. اما ترانه‌هایی که از اینویژگی برخوردار نیستند ملزم به استفاده از موسیقی برای ایجاد یک ریتمپایدار هستند.

به طور کلی یک سری ترانه‌ها به خودی‌خود شعر محسوب می‌شود و ازارزش ادبی برخوردارند و نقطه مقابل آنها گاها ترانه‌هایی است که امروزهمورد استفاده قرار می‌گیرد و موسیقی بار ضعف شعر را به دوش می‌کشد.

*سلیقه عامه مردم نسبت به دهه پنجاه چه تغییری کرده است و غالبا امروزکدام کارها  بیشتر شنیده می‌شوند؟

غالبا در مباحث اجتماعی و فرهنگی ونظریه بیگ‌بنگ به ذهنم متبادرمی‌شود. انفجار بزرگی که رخ می‌دهد و ذرات هرکدام به‌سویی متمایلمی‌شوند. فرهنگ ما در همه زمینه‌ها  به‌همین شکل عمل می‌کند. یک عده بههم نزدیک و متقابلا عده‌ای از هم دور می‌شوند. تکثر عجیبی در سلایقاست. سلیقه موسیقی مردم از یک جایی به بعد به شدت متزلزل و مبتذلشد که این عده از این مجموعه در حال دور شدنند و از طرف مقابل عده‌ایمخاطب خاص‌تر که با توجه به اینکه اقلیت این جمعیت را تشکیل می‌دهند،به مرکز این هدف نزدیکتر شده‌اند. اما حقیقتا اگر معدل و میانگین بگیریمقشری که به موسیقی متزلزل گرایش دارد بیشتر است و مسبب اینموضوع وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه است.

*در نوشتن یک ترانه احساس برای شما مهم تر است یا تکنیک؟

باید بدانیم هدف از تولید یک قطعه موسیقی چیست؟ در تولید یک پکموسیقی سن خواننده، مخاطب‌های آن قطعه، برهه زمانی پخش و خیلیفاکتورهای دیگری مورد بحث است. درواقع ترانه حتما باید براساس سلیقهمتقاضی سروده شود. سفارش ترانه از متن جامعه است اما من صرفابراساس سلیقه کلیت جامعه اینکار را انجام نمی‌دهم. درواقع خواننده‌ای کهبا من کار می‌کند باید به یک‌سری موازین مثل خود من قائل و پابند باشد ومخاطب‌های آن خواننده با خط فکری من همسو باشند.

من کلاهم را به احترام مخاطب از سرم برمی‌دارم اما ساعتم را با زمانشتنظیم نمی‌کنم!

*بنا به تجربه شما ترانه روی ملودی ساختار محکمتری دارد یا بالعکس؟

به لحاظ فنی و از موضع شاعر طبیعتا اینکه ترانه ابتدا نوشته‌شود و بعدآهنگ‌سازی شود، شاکله قوی‌تری دارد و ترانه‌سرا تمام قدرتش را بدونهیچ استیصالی به اجرا می‌گذارد. اما زمانی که کار روی ملودی نوشتهشود، شاید ترانه ضعیف‌تر عمل کند اما به صرف انرژی‌ای که از ملودیگرفته می‌شود هم می‌تواند موفق باشد.

*معمولا از خروجی کارهای خودتان راضی هستید؟

نه همیشه! گاهی خواننده یا آهنگ‌ساز و یا تنظیم‌کننده در این‌کار ضعفدارند و بعد از تنظیم از کار اجرا شده راضی نبوده‌ام و بعضا از انتشارهم جلوگیری کردم. درواقع اندیشه و هسته اصلی کار متعلق به مولف اثراست که البته اعتمادبه‌نفس این موضوع از ترانه‌سراها و شاعرهاگرفته‌شده‌است. چرا که در بعضی موارد خواننده‌ها و آهنگسازها از موضعبالا به ترانه‌سرا نگاه می‌کنند و اجازه اظهارنظر را نمی‌دهند. البته که اینضعف به دلیل عدم اتحاد بین ترانه‌سراهاست. جامعه باید بداند که اولینکسی که کار را می‌سازد شاعر اثر است و همین‌که شاعر وزن را دراختیار آهنگ‌ساز بگذارد درواقع خط اول ملودی را مشخص می‌کند و بااین توصیفات اولین آهنگساز شاعر است.

*از کارهایی که بیشتر از اجرای آنها راضی هستید بگویید؟

سخت دل دادیدبا صدای مهدی یغمایی و همین‌طوربه سویم آمدیباصدای امیرحسین افتخاری را بیشتر دوست دارم. چون هم به لحاظملودی‌پردازی و هم تنظیم نگاه هوشمندانه‌تری داشتند و تقطیع و قرائتشعر را به درستی درک کرده‌اند. به همین جهت از خروجی این کارهاراضی بودم.

*نظرتان درمورد آلبوم ماه و ماهی و میزان رضایت شما و بازخوردی کهداشت؟

آلبوم ماه و ماهی  با صدای حجت اشرف‌زاده و آهنگ‌سازی آرش و امیربیات بود. در جشنواره موسیقی فجر انتخاب شد و جایزه باربد برایبهترین آلبوم تلفیقی سال94 را هم گرفت. به عقیده من هم از لحاظ فنی وکیفی و هم از لحاظ بازخورد مخاطبین، آلبوم موفقی بوده‌است.

*و حرف آخر؟

بگذارید ما منتقدها و تحلیل‌گرها هم با پایه‌های علمی و آکادمیک حرفمانرا بزنیم. توهین کردن به منتقد شیوه درستی نیست و فقط نقد است که اینوضعیت آشفته و بغرنج موسیقی  را التیام می‌بخشد.

مریم اصغری

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *