حمّام و حمّامیان
«مردي شبانه به گمان اينكه سپیده صبح زده به حمام رفت. در حمام باز و كارگران مشغول كار بودند. به خدمت او درآمدند. مرد از دلاك پرسيد: آيا هوا روشن است؟ دلاك بالا بركشيد و سر از روزنه سقف به دركرد و گفت: هنوز روشنايي پديدنيست. مرد از ديدار اين شگفتي هراسان به سربينه دويد. […]