گرافیک در خطر!
هفت سال قبل وقتی برای تدریس وارد کلاس دانشجویانی برای فوق لیسانس شدم در میان آنها با دانشجویی متین و پرسشگر از خطه جنوب کشور برخورد کردم که با دیگران فرق داشت. کلاس درس برایش مکان آموزش و یادگیری و دانستن و پیدا کردن نگفتههایی از زبان من و دیگران بود. شوق دانستن او را از بقیه متمایز میکرد و حالا بر سکوی استادی و مدیرگروهی دانشکدههای هنری ایستاده است. فرزاد بحیرائی متولد 1359، کارشناس ارشد مدیریت چاپ و نشر، مدیر گروه گرافیک آموزشکده سما مشهد از سال 1393 تا کنون است. مدرس دانشگاههای جامع علمی و کاربردی شهرداری، جهاد دانشگاهی، غیر انتفاعی فردوس و آموزشکده الزهراء مشهد است. عضویت رسمی در انجمن مدرسان و اساتید گرافیک استان خراسان رضوی و مقام سوم بخش مقالات اولین سمپوزیوم ملی روز جهانی گرافیک، کسب عنوان استاد منتخب علمی – کاربردی جهاد دانشگاهی مشهد هم از دیگر عناوین اوست. با او گفتوگویی داشتم که میخوانید.
- وضعیت آموزش آکادمیک گرافیک را چگونه میبینید؟
همانگونه که دیگر بخشهای کالبد یک انسان و جامعه بیمار میشود؛ متاسفانه این ویروس به دنیای آموزش هم رسیده است. حال آموزش گرافیک خوب نیست و چندین عامل را میتوان مسبب این حال دانست. نبود منبع مشخص و واضح و قابل اتکای علمی برای ارجاع مدرسین در بسیاری از زیرمجموعههای حوزه گرافیک. بروز نشدن علمی و اطلاعاتی تعداد زیادی از مدرسین، عدم آشنایی مدرس با روشهای انتقال محتوا، شیوههای نوین تدریس و عدم شناخت از هنرآموز از منظر روانشناختی و قابلیتهای اجرایی هر فرد. سرفصلهای قدیمی که قابلیت اجرایی و تطابق با نیازهای مخاطب و تکنولوژیهای روز را ندار و بیانگیزگی و بیهدف بودن بسیاری از هنرآموزان به دلیل وجود نداشتن بازار کار تضمین شده پس از فارغالتحصیلی، تمایل هنرآموز به مدرکگرایی به دلایل کاملاً شخصی که اغلب همین دلایل تأثیر منفی در روحیه و عملکرد هنرآموز دارد. بازخوردهای منفی از طرف جامعه نظیر تعاریف و نگرشهای اشتباه خانوادهها و دوستان از رشتههای هنری و بسیاری مشکلات دیگر که مستقیم و غیرمستقیم در روند آموزش تأثیر میگذارد را باید نام برد.
- به نظر شما چرا آموزش ضروری است؟
آموزش جزء جداییناپذیر از زندگی روزمره بشر شده است، تا جایی که حتی در رفتارهای اجتماعی خوب و بد از یکدیگر تقلید و پیروی میکنیم و گاهی هم فراتر رفته و سبکی میآفرینیم. زندگی، انسان و آموزش سه ضلع مثلثی است که هر کدام دیگری را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر نگاهی اجمالی به تاریخ زندگی بشر بیاندازیم درمییابیم که انسان همواره در حال کاوش و بروزرسانی خود بوده است. حتی آنجایی که با نقاشی روی دیوارههای غارها در پی یافتن راهی برای غلبه بر حوادث محیطی خود بوده است که جنبه آموزشی به همنوعان رامد نظر قرار داده است. با پیشرفت زندگی بشر، آموزش رکن اصلی و اساسی حیات، چهرههای جدید و متفاوتی به خود گرفت. امروزه دیگر در راستای وجود فضای مجازی، بعد زمان و مکان مطرح نیست و با اشارهای امکان دریافت فایلهای آموزشی و کمکآموزشی حتی به شکل آنلاین میسر است.
در تمامی اعصار هنرمندانی بزرگ و توانا در محضر اساتیدی نابغه شاگردی میکردند تا خود نیز تبدیل به استادکارانی خلاق و نخبه شوند، این چرخه کار دقیقاً در تمامی عرصهها حاکم بوده است؛ پدران و فرزندانی که نسل به نسل هنر خود را منتقل میکردند و شغل اجدادی آنها نیز بدین گونه متحول و ماندگار میشده است. از نقاش، خطاط، کاشیکار، مذهب گرفته تا قالیباف و شیشهگر و دیگر هنرها. حال دیگر عرصه ظهور نه به واسطه انتقال سینه به سینه بلکه با ابزار قدرتمندی همچون دانشگاهها، فضای مجازی و دیگر رسانهها صورت میپذیرد. در گذشته شاید هنرآموز به جبر خانواده باید که رشتهای و هنری فراگیرد اما در زمان حال فراگیر خود انتخابگر است، از این رو میل و کشش به سمت هنری که بر میگزیند در کنار استعداد حائز اهمیت است زیرا این دو عامل مهم و اصلی در جذب حداکثری آموزش توسط فراگیر محسوب میشود.
- آموزش در توسعه گرافیک چه نقشی دارد؟
آموزش در گرافیک رکن اصلی را بر عهده دارد تا آنجا که اگر آن را از هنر گرافیک حذف کنیم، دیگر شاهد رشد و بروزشدن گرافیک و جنبههای وابسته آن نخواهیم شد. یکی از مهمترین خاصیتهای هنرها، بروزشدن آنهاست که گرافیک هم از این قاعده مستثنی نیست. البته نباید فراموش شود که ذات هنر پایانی ندارد، به همین سبب و هزاران دلیل دیگر باید نخبگان این هنر به آموزش هنرآموزان همت گمارند.
- دانش هنری یا نرمافزاری؟ کدام را لازمه عملکرد یک گرافیست میدانید؟
قاعدتاً هر دو حوزه در کنار هم نیازهای اولیه یک گرافیست هستند، اما باید توجه کنیم که در عصر حاضر داشتن دانش هنری یا دانش نرمافزاری به تنهایی نمیتواند تعریف صحیحی از یک گرافیست واقعی ارائه دهد.
امروزه به دلیل وجود عرصههای گوناگون هنر گرافیک و تبلیغات شاهد رشد علاقهمندی بسیاری به این رشته هستیم، حتی کسانی که دارای تخصص غیرمرتبط هستند. اما کاش فقط در حد علاقهمندی خلاصه شود و تنها دانش نرمافزاری سبب دخالت در امور هنری و گرافیکی نشود. در بسیاری از رشتهها و دانشها کامپیوتر و ابزارهای وابسته به آن مسیری برای ارتقای آن دانش را فراهم آورده است و نقش این ابزارهای قدرتمند را در ارتقای هنر نیز کتمان نمیکنم، اما متأسفانه با ورود کامپیوتر در کارهای هنری شاهد ورود افراد بسیاری با تخصصهای کامپیوتری و نرمافزاری صرف به دنیای هنر شدیم که هیچ آشنایی با مباحث زیباییشناختی و آکادمیک این حوزه ندارند و حتی کاملاً با آن بیگانه هستند و این باعث شده است در بسیاری از شاخههای هنری مخصوصاً گرافیک شاهد کارهایی با کیفیت بسیار پایین و کمارزش باشیم که متأسفانه برخی از این آثار در جامعه با حجم و تیراژ بالایی سر در میآورند، که البته این موضوع مسائل و مشکلات بسیاری را نیز به دنبال خواهد داشت که کاهش تعرفههای طراحی و اجرای کارهای گرافیکی، افول کیفیت آثار، کمارزش شدن حرفه گرافیک از منظر کارفرما و افراد جامعه و کاهش موقعیتهای شغلی برای طراحان گرافیست حرفهای از این موارد است.
- چه عواملی را در بهبود وضعیت آموزش گرافیک تأثیرگذار میدانید؟
عوامل متعددی در این حوزه میتواند تأثیرگذار باشد که از این میان به برانگیختن شوق هنرآموز با استفاده از شیوههای نوین آموزشی میتوان اشاره کرد. در قدم اول آموزش، نیازمند به جلب توجه هنرآموز و همسو کردن وی با اهداف آموزشی هستیم که در این راستا استفاده از شیوههای آموزشی تعاملی میتواند انتخابی شایسته برای انتقال مفاهیم هنری باشد. به چالش کشیدن هنرآموز و سهیم کردن وی در آموزش میتواند تأثیرگذاری مطلوبی داشته باشد. از سوی دیگر استفاده از ابزارهای چندرسانهای در خلال آموزش هنر میتواند نقش مؤثری را در درک مفاهیم بازی کند. همانطور که میدانیم در پژوهشهای بسیاری به این نکته اشاره شده است که درگیر کردن حواس بیشتری از مخاطب در مباحث آموزشی میتواند به درک و انتقال مفاهیم کمک به سزایی کند.
علاوه بر این استفاده از شیوههای آموزشی دهههای گذشته که در حال حاضر پاسخگوی گرافیک نوین عصر مدرن نیست، لطمه عظیمی بر پیکره گرافیک آکادمیک وارد میکند که باید با بهرهگیری از نیازهای بازار و مخاطب شناسی این مسئله را بهبود بخشیم. همچنین ارزشیابی صحیح نیز میتواند در بهبود فرایند آموزشی نقش شایانی داشته باشد. به عنوان مثال در برخی از دروس رشته گرافیک میتوان به عنوان یک کارفرما برای دانشجو نقش آفرینی نمود و کمی از یک مدرس آموزش محور صرف فاصله گرفت تا دانشجو با یک شبیهسازی فضای بازار و تحویل یک پروژه تجاری آشنا شود. این مهم علاوه بر ارتقای سطح دانش هنرآموز میتواند در بحث تصمیمگیری در مورد مشکلات احتمالی پروژه و تعامل سازنده با کارفرما تأثیرگذار باشد.
- چگونه شوق آموختن را در هنرجو افزایش دهیم؟
یکی از راههای ایجاد شوق و انگیزه در هر مسیری کسب اطلاع از آن و ایجاد هدف کاربردی و ملموس است. اگر در ابتدای مسیر اطلاعات کلی و کافی را کسب کنیم و بدانیم در انتها چه خروجی و بروندادهای برای ما خواهد داشت، با شوق بیشتری آن روند را طی خواهیم کرد. این قضیه در کلاس درس هم میتواند در برانگیختن شوق هنرجویان تأثیرگذار باشد، در ابتدا روندی که قرار هست در طول دوره طی شود و کارهایی که قرار است آموزش داده شود بیان شود (ارائه برنامه آموزشی مختصر جهت آشنایی با مسیر) و تلاش شود برخی از فعالیتها از کارهای دوبعدی صرف فاصله بگیرد که تنها در یک پرینت خلاصه شود و هدف را در مسیرهای کاربردیتر برای هنرجو تبیین نماییم تا علاقهمندی بیشتری ایجاد شود. البته شایان ذکر است در این بین افرادی نیز هستند که هیچ روش و متدی در آنها تأثیر ندارد و کلاً در یافتن هدف اولیه از پاگذاشتن در یک رشته هنری نظیر گرافیک مشکل دارند که باید از این مقوله مستثنی شوند.
گفتگویی از سعید بابایی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.