سر بی گناه بالای دار نمی‌رود

من نمی‌توانستم به قاضی بگویم که گناهکار نیستم. زبانم بسته بود. از خشم و غیظ در درون خودم به هم می‌پیچیدم و از اینکه می‌دیدم افراد حاضر در دادگاه، چیزهایی می‌گویند که من نمی‌فهمم و فقط می‌بینم که قاضی لحظه به لحظه نگاهش به من غضبناک‌تر می‌شود می‌خواستم از خشم فریاد بزنم. ولی فریادهای ما ناشنوایان هم مثل فریادهای شما افراد شنوا نیست. ما صدا را نشنیده‌ایم که آن را یاد بگیریم. ما هر صدایی که از خودمان در می‌آوریم از روی غریزه و بدون اراده است. ما صدای خودمان را هم نمی‌شنویم و نمی‌دانیم چه صداهایی از ما به گوش شما شنوایان می‌رسد. ولی اینها برای قاضی پرونده مهم نبود. او در حالی که چهره‌اش پر از سؤال بود، به صورت و دست‌های من که حرکت‌های ظاهرا نامفهوم انجام می‌دادند تا منظورم را به قاضی بفهمانند نگاه می‌کرد، اما از حرکات من چیزی نمی‌فهمید. بیچاره وکیل من هم در گوشه‌ای مات و مبهوت ایستاده بود و ما را تماشا می‌کرد. مادر و خواهرم خیلی سعی می‌کردند حرف‌های مرا بفهمند و به قاضی منتقل کنند، اما گویا قاضی اصرار داشت که من مستقیم با او حرف بزنم زیرا می‌ترسید که مادر و خواهرم، چیزهایی که می‌گویند حرف‌های من نباشد.

داشتم به این فکر می‌کردم که سر بی‌گناه بالای دار نمی‌رود. سراسیمه به مأمورین نگاه می‌کردم که آمده بودند مرا ببرند. حکم دادگاه صادر شده بود. من را به مرگ محکوم کرده بودند. فقط خدا می‌داند که من کسی را نکشته بودم. اما قادر نبودم حرف‌ها و دلایلم را برای دادگاه مطرح کنم. نوشته‌هایم برای کسی مفهوم نبود و وکیلی که دادگاه برایم تعیین کرده بود، زبان اشاره نمی‌فهمید و حوصله‌ و توان فهم اشاره‌های مرا نداشت. خدایا من باید چکار می‌کردم تا از این محکومیت نابحق نجات یابم. مأموران دست‌هایم را گرفتند و کشان کشان به حیاط زندان بردند. دست و پایم می‌لرزید و سرم داغ شده بود. گریه امانم نمی‌داد. برای مهلت دوباره برای اثبات بی‌گناهی‌ام التماس می‌کردم و مرتبا اشک می‌ریختم. به چشم‌های مادر و خواهرم نگاه می‌کردم که کنار چوبه‌ی دار ایستاده بودند و با دیدگان پر از اشک مرا نگاه می‌کردند. تا لحظاتی دیگر، زندگی من به پایان می‌رسید. مجازاتی بدون گناه…».

ناگهان، مترجم با شتاب خود را به حیات زندان رساند و به قاضی اجرای حکم گفت: من می توانم درباره‌ صحبت‌های متهم، دلایل جدیدی ارائه کنم که بی‌گناهی او را اثبات می‌کند. قاضی، اجرای حکم را متوقف کرد و مرا به زندان باز گرداندند.

اندوه، سراپای وجودم را پر کرده بود. نمی‌دانستم خشم و یأس خود را چگونه بیرون بریزم و چگونه از این بار سنگین روانی، آسوده شوم. این وضعیت، تنها مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه تمام سال‌های زندگی‌ام را درگیر آن بوده‌ام. فقط مادر و پدرم بعضی وقت‌ها قسمتی از حرف‌های مرا می‌فهمند، اما دیگران، هیچکدام از صحبت‌های مرا متوجه نمی‌شوند و به خاطر اینکه من زبان افراد شنوا را ندارم، قادر به بیان آنچه در درونم می‌گذرد و آنچه می‌خواهم به دیگران بگویم نیستم.

آری! این سرنوشت محتوم هر ناشنوایی است که می‌خواهد در بین افراد شنوا زندگی کند و کسی هم نیست که صحبت‌های او را بشنود و حرف‌هایش را بفهمد. خدایا! این درد را به کجا ببرم و چگونه به افراد شنوا بفهمانم که چه عذاب و رنجی از این وضعیت می‌برم؟ خدایا تو بگو چگونه این رنج را تحمل کنم؟ آیا افراد شنوا حاضرند یک روز جلو دهان‌شان را با چسب بپوشانند و بفهمند نداشتن زبان عادی، چقدر ارتباط با دیگران را دشوار می‌کند؟ آیا یک شنوا ممکن است متوجه شود که اگر بی‌گناه به پای چوبه‌‌دار برود یا سال‌های قشنگ زندگی‌اش را در زندان بگذراند چه حالی خواهد داشت؟

همین یک ساعت قبل که پیش دکتر رفته بودم، با کلی ایما و اشاره به ضرب و زور توانستم به دکتر بفهمانم که دلم درد می‌کند. ولی چگونه می‌خواستم به پزشک بگویم که چرا دل درد هستم، آیا مسموم شده‌ام؟ آیا اسهال هم هستم یا نه؟ غذای دیشبم چه بوده، سابقه‌ درد معده هم دارم یا نه؟ و سؤال‌های متعدد دیگری که در چهره‌ دکتر می‌دیدم و هیچکدام از آنها را نمی‌توانستم پاسخ بدهم. دکتر یک مقدار به چهره و چشم‌ها و دست‌هایم نگاه کرد و آخر سر از روی ناچاری، یک نسخه‌ای برایم نوشت مثل تیری در تاریکی، و من خواسته و ناخواسته از مطب بیرون آمدم. من که می‌دانم، دکتر به طور کامل متوجه بیماری‌ام نشد، خیلی‌های دیگر هم متوجه حرف‌ها و پیام‌های من نمی‌شوند.

اینها واگویه‌های درونی صدها ناشنوایی است که در همین مشهد، شهر بهشت، در کنار من و شما زندگی می‌کنند. آنها نمی‌دانند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند و چگونه حرف‌ها و مطالب خود را به دیگران انتقال دهند. هر چند سال‌هاست که زبان اشاره، اختراع و ابداع شده و کسانی هم هستند که زبان اشاره را بلدند اما تعداد این افراد بسیار کم است و ناشنوایان نمی‌دانند هنگام مراجعه به پزشک، پلیس، مدرسه، دانشگاه، ثبت نام برای گواهینامه، گذرنامه و یا شناسنامه، و همین‌طور برای پرسیدن سؤالاتی که از دستگاه‌های دولتی دارند یا راهنمایی‌هایی که مثل هر شهروند دیگری به آنها نیازمند هستند چه کاری باید انجام دهند؟

 

بالاخره زندگی لبخند می‌زند

روز دوم شهریور، یادآور اتفاق بسیار قشنگی است که پارسال همین روزها با همکاری معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی و پیشنهاد کانون ناشنوایان خراسان رضوی، برای اولین بار در کشور انجام شد. در نتیجه‌ این برنامه‌، صدها ناشنوای استان، از زحمت و مشقت‌های زیاد رهایی یافتند و گویی زندگی، یک بار دیگر به آنها لبخند زد.

به گفته‌ دکتر مسعود فیروزی، حالا که این کار زیبا به یک سالگی رسیده، از گوشه و کنار کشور خبر می‌رسد که سامانه‌ مترجمین ناشنوایان خراسان رضوی، در سایر نقاط کشور الگو قرار گرفته و خیلی استان‌ها نیازشان را به این سامانه اعلام کرده‌اند.

دکتر فیروزی روز دوم شهریور در جمع اعضای هیأت مدیره‌ کانون ناشنوایان خراسان رضوی و جمعی از مترجمین گفت: ما در حال رایزنی با بهزیستی کشور هستیم تا نیازهایی را که از بهزیستی و کانون‌های ناشنوایان استان‌ها به ما اعلام می‌شود را بررسی کنیم و به ترتیب اولویتی که بهزیستی کشور تعیین می‌کند با استان‌ها برای اجرایی کردن این سامانه همکاری نماییم.

قبل از اینکه سامانه‌ مترجمین راه‌اندازی شود، ناشنوایان زیادی در مراجعات‌ به ادارات دولتی، فروشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، مراکز فرهنگی، دادگستری‌ها، کلانتری‌ها و خیلی اماکن و نهادهای دیگر، از بازگویی و انتقال پیام و درخواست خود به مسئولین و کارگزاران این مراکز عاجز بودند و چه بسا طرح و انجام یک خواهش و خواسته‌ ساده و دم‌ دستی، به خاطر عدم انتقال به شخصی که طرف گفتگوی ناشنوا قرار داشت، ممکن نمی‌گشت و ناشنوا ناامید و خسته از تلاشی بی‌ثمر به خانه‌اش باز می‌گشت.

 

کاری ساده اما مهم

مسئول اجرایی سامانه مترجمین خراسان رضوی گفت: این سامانه شامل یک ارتباط پیامکی است که از سوی ناشنوا با مسئول سامانه برقرار می‌شود و طی آن شخص ناشنوا برای دریافت خدمات مترجم، اعلام نیاز می‌کند. سپس، اوپراتور سامانه که با 16 مترجم در سراسر استان در ارتباط است، با توجه به آدرس و محل سکونت ناشنوای متقاضی، برای ایشان مترجم اعزام می‌کند.

منیری افزود: این ناشنوا در هر نقطه‌ای از مشهد یا شهرستان دیگر باشد با توجه به درخواستی که دارد برایش مترجم اعزام می‌شود. مترجمی که برای این ناشنوا در نظر گرفته شده، با توجه به نقطه‌ عزیمت خود به سوی متقاضی، در مشهد حدود 10 تا 20 دقیقه بعد از تماس ناشنوا به مقصد می‌رسد. وی فرزند خانواده‌ای است که والدینش ناشنوا هستند و خودش سال‌ها مترجمی ناشنوایان را بر عهده داشته است.

منیری تصریح کرد: البته در شهرستان‌ها هنوز محدودیت داریم ولی امیدواریم با افزایش تعداد مترجمین در تمام شهرستان‌ها بتوانیم در کوتاه‌ترین زمان، به نیاز ناشنوایان پاسخ بدهیم. در حال حاضر 16 مترجم داریم که برخی از آنها در شهرستان‌های بزرگ سکونت دارند ولی بیشترشان در مشهد زندگی می‌کنند و به همین جهت، درخواست‌هایی که از شهرستان‌ها می‌رسد در همان ساعت تماس، قابل پاسخ‌گویی نیست و تلاش می‌کنیم از نزدیک‌ترین شهرستان به محل تماس، مترجم اعزام کنیم که البته زمان‌بر است و ممکن است بین یک تا چند ساعت طول بکشد.

 

مترجم کیست؟

مترجم، اصطلاحی است که خود ناشنوایان یا تشکل‌های آنان در مورد افرادی بکار می‌برند که زبان اشاره را کاملا می‌فهمد و با این زبان می‌تواند صحبت‌های ناشنوایان را برای مخاطبین ترجمه کند و یا حرف‌های مخاطبین را با همین زبان به ناشنوایان منتقل نماید.

بد نیست بدانیم که زبان اشاره، خودش داستان مفصلی دارد. زبان اشاره در زبان‌های مختلف متفاوت است. یعنی زبان اشاره‌ی ایران که افراد شنوایش فارسی صحبت می‌کنند با زبان اشاره‌ چینی و انگلیسی و فرانسه متفاوت است و اگر ناشنوایی بخواهد از کشور ایران مثلا در رقابت‌های جهانی شرکت کند و مترجم ایرانی همراهش نباشد، بسیاری از حرف‌ها و صحبت‌های مترجمین غیر ایرانی را متوجه نمی‌شود. همچنین، زبان اشاره در شهرستان‌ها و لهجه‌های مختلف نیز با هم تفاوت دارد. مثلا ناشنوایی که در تهران زندگی می‌کند ممکن است کلمات زبان اشاره‌ خراسان را متوجه نشود. از طرفی، زبان اشاره سطوح مختلفی دارد و مثلا همان‌طور که در مورد زبان عادی می‌شود دید، در زبان اشاره هم زبان یک دکتر با زبان یک کارگر یک مقدار تفاوت دارد.

در نهایت، مترجم کسی است که اصول و روش‌های زبان اشاره را بلد باشد و اطلاعات عمومی خوبی داشته باشد تا بتواند مسائل مختلفی را که ناشنوایان در طبقات اجتماعی یا در شهرهای مختلف استان یا کشور بیان می‌کند بفهمد و به مخاطبان شنوا که ممکن است پزشک، قاضی، معلم، مدیر اداره، بانکدار یا پلیس باشند انتقال دهد.

 

کار مهم اما بدون بودجه!

در حال حاضر، یک ورودیه و یک دستمزد برای هر ساعت کار یک مترجم در نظر گرفته می‌شود که البته ناچیز است. بحث سامانه اعزام مترجم برای ناشنوایان، یک بحث تازه بوده و هیچ سابقه‌ای وجود نداشته که معیار پرداخت قرار بگیرد، به همین جهت ملاک تعیین این دستمزدها یک بررسی اولیه بوده و به نظر می‌رسد که باید مورد تجدید نظر واقع شود. اما کل موضوع، فعلا در حد یک ابتکار استانی است و تا وقتی به قانون و آیین‌نامه تبدیل شود و برایش بودجه در نظر گرفته شود خیلی زمان می‌برد. به همین خاطر، فعلا دستمزدی که به مترجمین پرداخت می‌شود رقم بالایی نیست.

معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی با اشاره به اینکه این رقم، صرفا جنبه‌ کمکی دارد گفت: فعلا در آغاز راه هستیم و حق‌الزحمه‌ بیشتری میسر نیست. سامانه‌ مترجمین، تازه راه‌اندازی شده و اعتبارات آن از بقیه‌ سرفصل‌ها تأمین می‌شود، چون در بودجه‌ سالانه، اعتباری برای آن در نظر گرفته نشده است.

فیروزی افزود: این برنامه، راه درازی در پیش دارد که برگزاری کلاس‌های آموزشی برای سایر علاقه‌مندان به کار ترجمه ناشنوایان، یکی از قسمت‌های آن است. همچنین در حال رایزنی با بهزیستی کشور هستیم تا بتوانیم دانش مترجمین را به صورت دوره‌ای به‌روز رسانی کنیم که اطلاعات مربوط به ترجمه‌ در نزد آنها، کهنه و تاریخ گذشته نشود.

وی تصریح کرد: ترجمه‌ ناشنوایان، فقط اطلاعات مربوط به گفتار آنها نیست و مترجم باید اطلاعات جانبی وسیعی داشته باشد که نیازمند آموزش است. مثلا فرض کنید یک مترجم می‌خواهد در دادگاه شرکت کرده و به نیابت از ناشنوا با وکیل و قاضی ارتباط داشته باشد. او بابد اطلاعات حقوقی اولیه داشته باشد و بتواند مطالب ناشنوا را به زبان حقوقی قابل درک برای دادگاه برگرداند. ترجمه‌ ناشنوایان باید مراحل تکاملی را بگذراند و در هر رشته، تخصصی شود تا بتوانیم برای نیازهای مختلف ناشنوایان، مترجم ویژه‌ همان رشته را اعزام کنیم. این کارها نیاز به اعتبارات زیادی دارد که امیدواریم سازمان بهزیستی کشور، در اعتبارات سالیانه‌ این معاونت ببیند که بتوانیم در سال آینده، کارهای بیشتری در این زمینه صورت دهیم.

معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی در سالروز تأسیس این سامانه اعلام کرد: سامانه‌ پیامکی اعزام مترجم ناشنوایان خراسان رضوی، الگوی کشوری شده است.

در روز دوم شهریور، سالروز راه‌اندازی سامانه‌ اعزام مترجم برای ناشنوایان، جمعی از اعضای کانون ناشنوایان خراسان رضوی به همراه تعدادی از مترجمین این کانون به بهزیستی خراسان رضوی آمدند تا با معاون توانبخشی این نهاد دیداری داشته باشند و از تازه‌ترین اخبار و تغییرات در این زمینه آگاه شده و با مسئولین بهزیستی در باره‌ مشکلات‌شان به گفتگو بنشینند.

معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی در این نشست گفت: در تجدید پیمان با شهدای دولت که شهیدان رجایی و باهنر می‌باشند برای خدمت بیشتر به شما آماده هستیم. همه‌ مراکز علمی دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که گسترش کمی خدمات توانبخشی رشد کافی داشته و حالا باید در افزایش عمق و کیفیت این خدمات وارد شویم و خدمات بهینه‌تر و کیفی‌تری به معلولین ارائه کنیم.

وی با اشاره به نگاه‌های مختلفی که به گفته‌ او در گذشته‌ کشورها به معلولین وجود داشته گفت: در ابتدا نگاه بیشتر جوامع به معلولین، نگاه طرد و لعن بود به گونه‌ای که معلولین را ملعون و نفرین‌شده می‌دانستند و آنها را از جامعه طرد می‌کردند. در نگاه دوران‌های بعد، سرآمدان فکری جامعه پذیرفتند که معلولین طرد نشوند اما در خانه حبس شوند و صرفا به عنوان شیئی در منزل، نگهداری شوند تا اینکه زندگی‌شان به پایان برسد چون اعتقاد داشتند اگر معلولین به جامعه بیایند جامعه دچار اغتشاش و شورش می‌شود.

وی افزود: نگاه دوران سوم، نگاه نگهداری در مراکز خاص معلولین بود که اگر چه نسبت به دوران حبس در منازل، نگاه برتر و جدیدتری بود اما باز هم صرفا نگاه جامعه، این بود که آنها به هر وسیله هست نگهداری شوند و هیچ توجهی به خواسته‌ها و اراده‌ی آنها به عنوان انسان نشود.

 

دوران طلایی معلولین از راه می‌رسد

فیروزی بیان کرد: امروز دوران این نگاه‌های نادرست به معلولین سپری شده و زمان طلایی توانمندسازی و تقویت ارتباطات اجتماعی آنان فرا رسیده است. امروز، معلولین به عنوان بزرگ‌ترین اقلیت اجتماعی در تمام جوامع پذیرفته شده‌اند و نیازهای آنان به عنوان نیازهای شهروندان درجه‌ی اول و مانند سایر شهروندان مطرح می‌شود.

وی سپس به نیازهای ناشنوایان پرداخت و گفت: زبان، شیوه‌ ارتباطی اغلب افراد جامعه است و بخش‌های مختلفی را شامل می‌شود که زبان اشاره، زبان بدن، وسایل و ابزارهای بیانی در حوزه‌ هنر و حتی آثار مکتوب و هنرهای تجسمی نیز بخش‌هایی از زبان ارتباطی ابنای بشر با یکدیگر است.

این کارشناس ارشد شنوایی‌شناسی گفت: ناشنوایان به جهت اینکه از شنیدن محروم هستند تنها به زبان اشاره صحبت می‌کنند و قادر نیستند زبان تکلمی را مورد استفاده قرار دهند.

وی خطاب به مترجمین افزود: شما مترجمین قرار است از این وسیله و واسطه‌ ارتباطی برای انتقال مفاهیم ناشنوایان به جامعه و جامعه به ناشنوایان استفاده کنید. سامانه‌ اعزام مترجم برای ناشنوایان، ابتکاری است که توسط کانون ناشنوایان پیشنهاد شده و با پیگیری بهزیستی خراسان رضوی در سطح کشور هم به عنوان الگو مطرح شده و قرار است در تمام استان‌های کشور اجرایی گردد.

معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی در این جلسه از اعضای کانون و مترجمین خواست یک علامت مشترک به عنوان آرم سینه طراحی و برای همه‌ی اعضا استفاده کنند تا جامعه بتواند آنها را شناسایی کند. برای همه‌ اعضای کانون در طول سال، دوره‌های آموزشی زبان اشاره برگزار کنید و هزینه‌ این دوره‌ها را بهزیستی تأمین می‌کند.

وی از هیأت مدیره‌ کانون ناشنوایان به عنوان مجری طرح خواست در ملاک‌های گزینش مترجمین سخت‌گیری نکنند تا هر فردی که صلاحیت‌های علمی دارد و دارای قابلیت و استعداد کافی، توانمندی فراگیری زبان اشاره و صداقت حرفه‌ای باشد بتواند به این حرفه وارد شود. صف‌بندی‌های گروهی و رفاقتی که ملاک‌های علمی و حرفه‌ای را کم‌رنگ کند از نظر بهزیستی پذیرفته نیست و حقوق ناشنوایان را مورد لطمه و صدمه قرار می‌دهد.

 

بهزیستی استان‌ها همکاری نمی‌کنند

رئیس هیأت مدیره‌ کانون ناشنوایان خراسان رضوی که خود ناشنواست و صحبت‌هایش از طریق زبان اشاره بیان و توسط مترجم به مخاطبان منتقل می‌شود نیز در این نشست گفت: زبان اشاره برای ناشنوایان، یک ضرورت قطعی و وجود مترجم برای آنان یک امر حیاتی است.

نرگس ترابی افزود: خوشحالیم که این طرح به بهزیستی سایر استان‌ها رسیده و ناشنوایان از وجود این سامانه مطلع شده‌اند.

وی با بیان اینکه ناشنوایان سایر استان‌ها خواستار اجرای این طرح در استان‌های خود شده‌اند گفت: متأسفانه بهزیستی استان‌ها همکاری خوبی در این زمینه نداشته‌اند که امیدواریم با همکاری بهزیستی کشور، این مسئله حل شود.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *