آهنگسازی در موسیقی پاپ ایرانی

همه ما این روزها کم و بیش از مخاطبان موسیقی پاپ هستیم. از گوشه و کنار موسیقی پاپ به گوشمان می‌رسد، اگر تلویزیون تماشا کنیم، رادیو گوش کنیم، فیلم ببینیم و با هر رسانه دیگری که ارتباط داشته باشیم، موسیقی پاپ به گوشمان می‌خورد و دیگر کار به جایی رسیده که نمی‌شود نام موسیقی پاپ را نشنید و از آن دور ماند. از قضا نام این موسیقی هم به عموم مردم اشاره دارد و ادعایش مردمی بودن است. اما شاید جالب باشد برای من و شما که بدانیم این موسیقی چرا برای عده‌ای زیبا و شنیدنی است و دلایل آن را باید کجا جستجو کرد.

اگر یک اثر موسیقی پاپ با کلام در بین مردم مشهور می‌شود یا به اصطلاح گل می‌کند آیا دلیل آن آهنگسازی خوب هست یا خوانندگی، یا تنظیم و یا شعر خوب؟

بهتر است نگاهی به آثار خوب پاپ بیندازیم. مثلا «غوغای ستارگان» یا همان اثری که ما با عنوان «امشب در سر شوری دارم» می‌شناسیمش؛ با آهنگی از مهندس«همایون خرم» و شعری از «کریم فکور» که بارها با تنظیم‌ها و صداهای مختلف ارائه شده که همچنان موفق بوده است. البته ناگفته نماند که اگر تنظیم و صدای خوانندگان از حد متوسط پایین‌تر باشد اثر دچار شکست خواهد شد. مثال دیگر می‌توان به «این همه آشفته حالی» با آهنگسازی علی تجویدی و شعرمعینی کرمانشاهی اشاره کرد.

بسیاری از ملودی‌های فولکلور(محلی) طی صدها سال ماندگار شده‌اند که دارای اشعار مردمی و عامیانه‌ای هستند. مانند «یک گل سایه چمن»، «مجنون نبودم»، «آی سر کتل»، «ای دل بلایی دلبر»، «عزیز جون» و خیلی کارهای دیگر که همه ما به خوبی آنها را می‌شناسیم و با بسیاری از آنها خاطراتی از گذشته به یادمان می‌آید.

خالق این گونه آثار مشخص نیست و چه بسا چوپانی عاشق در دشت و صحرا در کورسوترین نقاط ایران بوده باشد. در دنیا نیز آثار موسیقایی بی‌کلام زیادی وجود دارند که ماندگار شده‌اند و بعدها شعرهای مختلفی روی این ملودی‌ها سروده شده است. مثلا یک قطعه فولکلور اروپایی که نابغه تاریخ موسیقی، آمادئوس موتسارت واریاسیون‌هایی بر اساس این تم ساخته است که در ایران در حوزه موسیقی کودک با شعر فارسی استفاده فراوان دارد. نمونه دیگر تم معروفی برگرفته از کنسرتو «آرانخوئز» اثر «رودریگو» که بارها با تنظیم‌ها و اشعار مختلف (چه ایرانی و چه غیر ایرانی) از رسانه پخش شده و می‌شود.

در موسیقی پاپ ممکن است «ملودی سرا» با «تنظیم کننده» تفاوت داشته باشد. (در موسیقی‌های جدی‌تر این دو یک نفرند). نمونه‌هایی وجود دارد که یک تنظیم کننده کاربلد و باسواد اثر دو ملودی‌سرای متفاوت را تنظیم کرده است که فقط یکی از آنها به خاطر ملودی قوی آن مشهور شده است. حتی اتفاق افتاده است که خوانندگان مشهور بعد از آنکه آهنگساز غالب کارهاشان عوض شده‌اند و با آهنگسازی ضعیف‌تر ادامه داده‌اند، به یکباره نزول شدیدی کرده‌اند.

با این تفاسیر به نظر می‌رسید دلیل شهرت یک اثر موسیقی پاپ تا حدود زیادی به آهنگسازی آن مربوط می‌شود و این چیزی است که شاید خیلی از ما به طور ضمنی به آن رسیده باشیم.

به نظرم«واروژان» بزرگترین آهنگساز پاپ در موسیقی ایران است که نام او با اختلافی(تا به حال) بسیار زیاد با سایرین در قله موزیک پاپ ایران می‌درخشد. خالق آهنگ‌هایی که در عین سادگی عمیق هستند و در بین عوام در هر سطحی نفوذ کرده و حتی زمانه‌های مختلف نتوانسته است ماندگاری آثار او را از بین ببرد. آثاری که خواص نیز آن‌ها را می‌پسندند و دو فاکتور «شهرت» و «ماندگاری» آنها را به شاهکار تبدیل کرده است.

بسیار سابقه داشته که قطعات موسیقی زیادی در یک مقطع زمانی مشهور شده‌اند ولی ماندگار نبوده‌اند و حتی برعکس این قضیه نیز اتفاق می‌افتد.آهنگ‌هایی که در بدنه موسیقی پاپ رسوخ کرده و خوب و ماندگار هستند ولی زیاد مشهور نیستند. به نظرم بعضی خوانندگان معروف پاپ این حد از شهرت خود را باید مدیون این موسیقیدان و آهنگساز ایرانی باشند.«واروژان» برای فیلم هم موسیقی می‌ساخت و سطح بسیاری از آنها از خود فیلم مربوطه به مراتب بیشتر است.

البته تجربه ثابت کرده است که آهنگسازان پاپ در یک مقطع به تکرار رسیده‌اند و درخشش اولیه خود را از دست داده‌اند و نمی‌توان با قاطعیت گفت که اگر «واروژان» در چهل سالگی وفات نمی‌یافت، می‌توانست آن درجه از خلاقیت و طراز اولی را حفظ کند. در رده‌های بعدی آهنگسازی پاپ می‌توان به آثار فرید زولاند، حسن شماعی زاده، انوشیروان روحانی، جهانبخش پازوکی، صادق نوجوکی، محمد حیدری،کاظم عالمی(سبک کاری چهار نفر اخیر بعضا «پاپ_سنتی» است)، بابک بیات، بابک افشار، اسفندیار منفرد زاده، بابک زرین و علیرضا افکاری اشاره کرد.

«فرید زولاند» 57 سال، «حسن شماعی‌زاده» 73سال، «انوشیروان روحانی» 71سال، «جهانبخش پازوکی» 80 سال، «کاظم عالمی» 63 سال دارند. محمد حیدری در 57 سالگی دار فانی را وداع گفت، علیرضا افکاری 40 سال، «بابک زرین» 39 سال دارند.

آهنگسازان، خوانندگان و شاعرانی که اکثر آنها در قید حیات هستند و با اینکه هر هنرمند سبک و امضای خود را در هر اثر هنری دارد،آثاری را که خلق کردند (و معمولا سه راس مثلث هنری بودند که اکنون جدا فعالیت می‌کنند) هیچ گاه مثل قبل تکرار نشد.که دلایل آن در این یادداشت نمی‌گنجد.

آیا پرچم موسیقی پاپ ایرانی از دهه چهل و پنجاه به بعد همچنان برافراشته  حمل شده یا نزول کرده است؟!

یکی از پیامدهای قحط الرجالی در موسیقی، سر بر آوردن کم سوادان از زیر زمین، سر هم کردن چند آکورد و ملودی با رایانه، انتشار سریع و راحت آن در دنیای مجازی و در نتیجه نا آگاهی تدریجی توده مردم در شنوندگی است. بنابراین کوچک، بزرگ می شود و بزرگ سرخورده و منزوی. استاد «حسین دهلوی» جزو بزرگترین موسیقی دانان تاریخ ایران، نظریه پرداز در موسیقی ارکسترال ایرانی، چهره‌ای بین‌المللی و گنجینه‌ای طلایی، سی سال است که آهنگی نساخته و به بیماری افسردگی و آلزایمر دچار شده است.

 

یادداشتی از محمد ضروری

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *