چوب اعتماد بیجا را خوردم
عجب دوره و زمانهای شده است. گاهی چوب خوب بودن و اعتمادت را طوری میخوری که دیگر نمیتوانی به هیچکس اعتماد کنی. نیتم خیر بود و میخواستم به بهانه انجام کارهای خانه دست یک ادم بی بضاعت را هم گرفته باشم. من این زن جوان را نمیشناختم. به چند نفر سپرده بودم و از طرفی […]