آیتالله خامنهای و دیپلماسی جنگ
محسن پاک آیین
قسمت اول
روز ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ صدام حسین، رئیسجمهور عراق در یک اقدام غیرقانونی، قرارداد الجزایر را ملغی اعلام و پس از پاره کردن آن، تجاوز علیه ایران را آغاز کرد.
جمهوری اسلامی ایران که در مسیر استقلال و نیل به خودکفائی حرکت میکرد، با حمله و تجاوز نیروهای بعثی، به مدت هشت سال، جنگ تحمیلی را تجربه کرد. آغاز و ادامه جنگ تحمیلی، ارسال کمکهای تسلیحاتی به عراق از سوی قدرتهای جهانی و سکوت مجامع بینالمللی را در قبال تجاوز آشکار عراق در پی داشت. عدم ورود شورای امنیت سازمان ملل متحد به مسئلهی شروع تجاوز از سوی صدام و همراهی کشورهای جهان با عراق برای انزوای ایران، همه بیانگر این واقعیت مسلّم بود که جهان ظهور یک کشور مستقل، انقلابی و به تمام معنی غیرمتعهّد را برنمیتافت و صدام به نیابت از استکبار جهانی به دنبال ساقط کردن این انقلاب الهی بود.
معمولاً رهبران کشورها هنگام وقوع جنگ، از همه ابزار و ظرفیتهای نظامی و سیاسی برای مهار بحران و مقابله با دشمن استفاده میکنند. ازاینرو بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی و فعال کردن دستگاه سیاست خارجی، برای اثبات حقانیت ایران در مقابله با متجاوز و حضور فعال در مجامع بینالمللی برای دفاع از منافع ملی در دستور کار نظام قرار گرفت. آیت الله خامنه ای در تاریخ اول خرداد 1359 طی مصاحبه با روزنامه اطلاعات در این رابطه گفتند:
«امروزه هیچ جنگ نظامی نیست که تلاش سیاسی در کنارش نباشد و به آن کمک نکند. از آغاز جنگ تحمیلی تاکنون، تلاشهای سیاسی ما، در کنار تلاشهای نظامی وجود داشته و دارد و با مقاصد مختلف و رفتوآمدهای فراوان انجامشده است که همه از آن مطلعاند…. در مذاکرات سیاسی و ارتباطات دیپلماسی هم توانستهایم نظرات و دیدگاههای خودمان را باقدرت مطرح کنیم. لذا اینطور نیست که مسئولین جمهوری اسلامی در کنار جنگ به کار سیاسی نپرداخته باشند، بلکه پرداختهایم و حجم آنهم بسیار بالا و خوب بوده است، ولی بااینحال معتقد بوده و هستیم که برد و توان یک حرکت سیاسی، تابع قدرت نظامی و اثبات توانایی رزمی است و این فقط در جبهه امکانپذیر است.»
سفر آیت الله خامنه ای به هند به عنوان رئیس شورای عالی دفاع در سال 1359، یک اقدام عملی مهم در عرصه دیپلماتیک، برای دفاع از مواضع ایران در قبال تجاوز رژیم بعث بود. ایشان با خانم ایندیرانا گاندی نخست وزیر هند دیدار و ضمن تسلیم پیام شهید رجائی نخست وزیر ایران، خانم گاندی را در جریان چگونگی تجاوز عراق و شروط ایران برای خاتمه جنگ قرار داد.
نخست وزیر هند پس از شنیدن مواضع ایران در مورد جنگ تحمیلی، از موضع گیری درباره مسائل عراق طفره رفت و گفت : ما از بروز این جنگ ناراحت هستیم زیرا خسارت های فراوانی را وارد ساخته و باید سعی کنیم تا جنگ را متوقف سازیم. گاهی محکوم کردن ما، باعث تشدید جنگ خواهد شد.
آیتالله خامنهای مجددا تاکید کردند که «حکومتی مانند حکومت هند باید بدون هیچگونه ملاحظه ای این تجاوز را محکوم کند. البته محکوم کردن یا نکردن عراق در سرنوشت جنگ هیچ تاثیری ندارد. سرنوشت جنگ را مردم ما تعیین خواهند کرد ولی برای امیدوار شدن انسان ها بهتر است عراق محکوم شود. »
برای تقویت فعالیت های سیاسی، آیت الله خامنه ای از سال 1360 تا 1368 انجام سفر بهمنظور توسعه روابط با کشورهای جهان را در دستور کار قرار داده و در دوره اول ریاست جمهوری خود به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دوره دوم ریاست جمهوری به کشورهای پاکستان، تانزانیا، زیمبابوه، آنگولا و موزامبیک، چین و کره شمالی سفر کردند. هدف اصلی فعالیت های دیپلماتیک ایران، معرفی عراق بهعنوان متجاوز و آغاز کننده جنگ بود که با توجه به نفوذ آمریکا، شوروی و کشورهای اروپائی در سازمان ملل متحد، دشواری کار مشخص می شد.
با افزایش ارتباطات دیپلماتیک، سوریه بهعنوان نخستین کشور عرب در کنار ایران قرار گرفت و لیبی نیز با ایران پیمان راهبردی منعقد کرد. این تحول موجب شکسته شدن اجماع اعراب علیه ایران شد. در سال 1982 حافظ اسد رئیسجمهور سوریه با بستن مرزهای این کشور با عراق و مسدود کردن خط لوله نفت عراق، با ایران موافقتنامه تجاری امضا کرد.
اولین پیروزی جدی دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در دوره ریاست جمهوری آیتالله خامنهای، جلوگیری از برگزاری هفتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد و انتقال آن به دهلینو بود. ارزش این پیروزی تا حدی بود که دکتر علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه، آن را در سطح اهمیت آزادی خرمشهر دانست. عراق که در جبهههای جنگ تحمیلی شکستهای متعددی را متحمل شده بود، تلاش زیادی برای کسب میزبانی هفتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد انجام داد و حتی موفق شد برخی از اعضای غیرمتعهدها که مخالف ایران بودند را با خود همراه سازد. از بهمن 1360 اقدامات دیپلماتیک گسترده ایران با مخالفت صریح آیتالله خامنهای در مصاحبه با نشریه نامه انقلاب اسلامی آغاز شد. ایشان با اشاره به تجاوز عراق به ایران، قاطعانه گفتند:
« شایسته نیست دولت عراق جزءِ جامعهی غیرمتعهدها بماند، چه رسد به آنکه محل اجلاس این جامعه در عراق باشد. اگر اجلاس در بغداد تشکیل شود، ما شرکت نمیکنیم و ما اصولاً عراق را جزء غیرمتعهدها نمیدانیم. عقیده ما این است که وقتی کشوری مثل عراق ارتباط تأثیرپذیرندهاش با کشورهای صد درصد متصل به آمریکا مثل اردن و غیره در آن حدّی است که امروز هست، این نمیتواند غیرمتعهد باشد، علاوه بر اینکه از اصول غیرمتعهدها هم که یکی از آن اصول، عدم تجاوز به مرزهای دیگران است تخطی کرده، بنابراین، شایستگی عضویت در این مجمع را ندارد و لذا، اگر کنفرانس در بغداد تشکیل شود ما شرکت نخواهیم کرد و اصولاً عراق را عضو جامعه غیرمتعهدها نمی شماریم. »
ایشان در همین سال با مصاحبه با خبرنگاران روزنامه جمهوریت ترکیه و الشراع لبنان نیز بر موضع قاطع ایران پافشاری کرده و گفتند:
«ایران در کنفرانس بغداد شرکت نمیکند و معتقد است که جامعهی غیرمتعهدها هم باید در این کنفرانس شرکت نکنند، زیرا این کار به معنای جایزه دادن به متجاوز و تشویق متجاوز در منطقه است.»
در ادامه آیت الله خامنهای، در مرداد 1361 به رؤسای 23 کشور عضو جنبش عدم تعهد نامه نوشت و ضمن تشریح عدم صلاحیت کشور عراق و جنایات صدام علیه مردم ایران و نقض منشور غیرمتعهدها، از آنها خواست با تغییر محل هفتمین اجلاس سران از بغداد به پایتخت دیگری موافقت کنند. در بخشی از این نامه آمده بود:
«پیشنهاد مشخص ما آن است که زمان و مکان تشکیل این اجلاس تغییر یابد و این اجلاس با فاصله منطقی دریکی دیگر از کشورهای داوطلب میزبانی انجام گیرد. اطمینان دارم که این اقدام، احیاکننده روح جنبش عدم تعهد و تضمینکننده آن خواهد بود»
علیرغم این فعالیتها، وزیران خارجه جنبش عدم تعهد با اتخاذ مواضعی جاندارانه نیبت به عراق، در نشست خود اعلام کردند که چون تصمیم در مورد تعیین بغداد بهعنوان محل برگزاری هفتمین اجلاس سران، قبلاً توسط رؤسای کشورهای غیرمتعهد در ششمین اجلاس سران اتخاذ شده، لذا تصمیم در این مورد از صلاحیت اجلاس وزرا خارج است. در این شرایط، استفاده از توان نظامی برای حمایت از فعالیتهای سیاسی در دستور کار ایران قرار گرفت و در تاریخ 30 تیر 1361 عملیات دلیرانه خلبانان نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی شهید عباس دوران در بمباران پالایشگاه الدوره در جنوب شرقی بغداد و کوبیدن هواپیمای آسیبدیده به ساختمان اجلاس سران، فقدان امنیت در بغداد، برای برگزاری اجلاس را تثبیت کرد. درنتیجه فیدل کاسترو، رئیسجمهور کوبا در 11 مرداد 1361 در نامهای به آیتالله خامنهای رئیسجمهور، اعلام کرد که برای تغییر محل اجلاس سران از بغداد به پایتخت کشور دیگری متقاعد شده است.
صدام پسازاین ناکامی، تلاش زیادی برای کسب میزبانی هشتمین اجلاس سران عدم تعهد به عمل آورد که با گسترش فعالیتهای دیپلماتیک ایران، حکام بعثی با شکست دیگری مواجه و زیمبابوه بهعنوان میزبان اجلاس هشتم تعیین گردید. موفقیت ایران در جلوگیری از تعیین بغداد بهعنوان میزبان هفتمین و هشتمین اجلاس، پیروزی مهمی برای دستگاه دیپلماسی کشور در دوره ریاست جمهوری آیتالله خامنه ای بود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.