با برابر شدن تعداد سناتورهای جمهوریخواه و دموکرات، نقش کاملا هریس تعیین کننده شد

کنگره آمریکا در تسخیر دموکرات‌ها

علی روغنگران

هر دو نامزد حزب دموکرات یعنی «رافائل وارنوک» و «جان اوسوف» در دور دوم انتخابات مجلس سنای آمریکا در ایالت جورجیا موفق شدند تا سناتورهای جمهوری خواه، آن هم در ایالتی که در سیطره این حزب (جمهوری خواهان) است را شکست دهند. به این ترتیب دموکرات ها 50 کرسی و جمهورخواهان نیز 50 کرسی در مجلس سنا خواهند داشت. حال با این پیروزی سهم هر دو حزب از کرسی های سنا مساوی خواهد شد، اما با توجه به نقش کامالا هریس، معاون اول جو بایدن به عنوان رئیس سنا، اکثریت سنا در اختیار دموکرات ها قرار خواهد گرفت و راه رئیس جهور جدید آمریکا برای پیشبرد برنامه هایش هموارتر خواهد شد. پیروزی دموکرات‌ها در جورجیا؛ سنا، آخرین سنگر جمهوری‌خواهان در نبرد سرنوشت ساز انتخابات 2020 با دموکرات‌ها را در اختیار رقیب قرار می‌دهد تا حاکمیت یکپارچه حزب دموکرات به رهبری جو بایدن بر هر دو قوه مجریه و مقننه آمریکا تکمیل شود. این وضعیت برای محافظه کاران آمریکا، کابوسی هولناک به شمار می‌آید. البته تصاحب سنا از سوی دموکرات ها، به منزله پایان کشمکش‌های سیاسی – حزبی در کنگره آمریکا نخواهد بود. از بیستم ژانویه، دولت بایدن صرفا با اتکا به یک رای مخصوص معاون ریاست جمهوری، کامالا هریس، در سنا برتری خواهد داشت. این موضوع بدان معنی است که برای تصویب لوایحی که به آرای بیش از اکثریت نسبی نیاز داشته باشد، کاخ سفید همچنان باید برای جلب نظر تعدادی از سناتور‌های جمهوریخواه، وارد چانه زنی شود. در عین حال، به دلیل ضعف انضباطی در کنگره آمریکا، در صورتی که چند سناتور دموکرات با لوایح مورد نظر دولت موافقت نکنند (موضوعی که به کرات رخ می‌دهد) دموکرات‌ها نمی‌توانند از برتری شکننده خود در سنا استفاده نمایند. با این حال، از روز بیستم ژانویه که ریاست سنا برعهده کامالا هریس قرار می‌گیرد و دموکرات‌ها اکثریت کرسی‌های را در اختیار خواهند داشت، ریاست کلیه کمیته‌های اصلی و فرعی سنا به سناتور‌های دموکرات واگذار می‌شود و آنان قادر خواهند بود دستور جلسات کمیته‌ها را تنظیم و به اجرا گذارند؛ موضوعی که در فرآیند قانونگذاری در کنگره آمریکا حائز اهمیت است. اما فارغ از کسب اکثریت در سنا از سوی دموکرات ها، موفقیت نخستین سیاهپوست، یعنی رالف وارناک، برای تصاحب کرسی سناتوری از ایالت جورجیا، ایالتی با سابقه دیرینه نژادپرستی، الهام‌بخش دیگر سیاهپوستانی خواهد بود که قصد دارند دیوار‌های نامرئی تبعیض نژادی را در ایالات متحده بشکنند و زندگی سیاسی – اجتماعی را در جنوب آمریکا تغییر دهند.

البته تصاحب سنا از سوی دموکرات ها، به منزله پایان کشمکش‌های سیاسی – حزبی در کنگره آمریکا نخواهد بود. از بیستم ژانویه، دولت بایدن صرفا با اتکا به یک رای مخصوص معاون ریاست جمهوری، کامالا هریس، در سنا برتری خواهد داشت. این موضوع بدان معنی است که برای تصویب لوایحی که به آرای بیش از اکثریت نسبی نیاز داشته باشد، کاخ سفید همچنان باید برای جلب نظر تعدادی از سناتور‌های جمهوریخواه، وارد چانه زنی شود

 

آمریکا طی چند وقت با تغییرات بنیادینی روبرو بوده است. در گذار تحولاتی که در جامعه و سیاست آمریکا رخ داده، این کشور رخداد‌های بسیار مهمی را تجربه می‌کند، در عرصه سیاست دیگر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به مانند گذشته یکدست نیستند و هرکدام با تغییرات فراوانی مواجه شده اند، در حزب جمهوری خواه با ظهور پدیده‌ای به مانند ترامپ عملا بافت‌های سنتی قدرت این حزب با تغییرات بنیادینی روبرو شد و همانند انتخابات 2016، برخی از ژنرال‌های جمهوری خواه از ترامپ حمایت نکردند. این تغییرات پیامد‌های بسیار مهمی را در صحنه سیاسی آمریکا به بار آورده، در مورد دموکرات‌ها نیز این مسئله صادق است، در حال حاضر نئو دموکرات ها، دموکرات‌های چپ و دموکرات‌های کلاسیک در برخی از امور با یکدیگر تفاوت‌های بسیاری دارند، به عنوان مثال زمانی که اوباما با شعار تغییر در سال 2008 روی کار آمد، موج نوینی را در بین دموکرات‌ها ایجاد کرد و همین موج بود که به نوعی توانست دموکرات‌ها را بسیح کند و باعث شود، شخصیتی به مانند سندرز نیز انصراف دهد و به وحدت درونی حزب دموکرات کمک کند. امروز اما با وجود در اختیار گرفتن قوای مجریه و مقننه از سوی دموکرت‌ها شاهد همگرایی مطلق نخواهیم بود، در تصمیم‌گیری‌هایی که طی دوسال آینده درکنگره و کاخ‌سفید گرفته می‌شود، روند‌های انتقال قدرت بین 3 تا 6 ماه طول خواهد کشید و این مسئله می‌تواند اثرگذار باشد، این در حالی است که الان آمریکایی‌ها فرصتی ایده آل را در اختیار دموکرات‌ها قرار داده اند، تا بتوانند، تا دو سال آینده به وعده‌های انتخاباتی که داده اند، عمل کنند، به خصوص قول‌هایی که جو بایدن به عنوان رئیس جمهور منتخب آمریکا داده، این موضوع برای دموکرات‌ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا که در در دو سال آینده انتخابات میان دوره‌ای کنگره و مجلس نمایندگان برگزار خواهد شد و طی این مدت دموکرات‌ها باید بتوانند به اهدافی که برای خود ترسیم کرده اند، برسند، از آن مهم‌تر انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا در سال 2024 نیز به نظر می‌رسد بسیار مناقشه برانگیر باشد، بنابراین دموکرات‌ها باید از این فرصتی که در اختیار آن‌ها قرار داده شده، استفاده کنند، زیرا که ممکن است در چهار سال آینده دوباره ذائقه سیاسی آمریکایی‌های تغییر کند و روی به جمهوری خواهان بیاورند. بدون شک انتخابات 2020 یکی از پرسروصداترین دوره های انتخابات در تاریخ معاصر آمریکا بود. با توجه به مسائلی که تاکنون روی داده، باید دید که آیا دموکرات‌ها از فرصت به وجود آمده استفاده خواهند کرد یا خیر، چرا که اگر از این وضعیتی که پیش روی آن‌ها قرار داشته بهره برداری نکنند، در آینده هزینه‌های بسیار زیادی را خواهند داد، زیرا که الان از قدرت بسیار زیادی در صحنه سیاسی آمریکا برخوردار هستند و می‌توانند بسیار خوب وعده هایی که داده اند را اجرایی کنند، حال باید به نظاره نشست و مشاهده کرد که آیا دموکرات‌ها می‌توانند از عهده این کار برآیند؟ اوباما به عنوان لیدر حزب دموکرات توانست، یک انسجام درونی در این حزب برپا کند و تمام مخالفان سیاسی ترامپ را متحد کند. اما در سمت مقابل شاهد بودیم که بسیاری از چهره های جمهوری خواه از جمله بوش پسر حاضر به حمایت از ترامپ نشدند و این موضوع باعث تضعیف حزب جمهوری خواه شد.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *