«یک تصادف ساده» و دغدغه بازنمایی واقعیت‌های چندوجهی ایران؛

از فستیوال کن تا آغوش وطن

مریم اصغری

در حالی که موفقیت‌های بین‌المللی سینمای ایران، مانند نخل طلای «یک تصادف ساده» جعفر پناهی، بی‌شک مایه‌ی افتخار و فرصتی برای معرفی ظرفیت‌های هنری کشور است، نباید از طرح پرسشی مهم غافل شد: آیا تصویری که سینمای ما از جامعه ایرانی به جهان ارائه می‌دهد، منعکس‌کننده‌ی تمامی وجوه و ابعاد زندگی در این سرزمین است؟ بی شک این رویکرد، ما را به تأملی جدی درباره‌ی گستره‌ی بازنمایی فرهنگی و اجتماعی‌مان در عرصه جهانی فرامی‌خواند.

به گزارش روزنامه «صبح امروز»؛ هفتاد و هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کن، شامگاه شنبه ۲۴ مه (۴ خرداد)، با برگزاری مراسمی باشکوه در سالن لومیر کاخ جشنواره شهر کن، به کار خود پایان داد. این رویداد سینمایی معتبر، که هر ساله کانون توجه اهالی سینما و علاقه‌مندان به هنر هفتم از سراسر جهان است، در شبی پر ستاره، میزبان جمع کثیری از چهره‌های سرشناس سینمای جهان از جمله بازیگران، کارگردانان، منتقدان و تهیه‌کنندگان بود. در این مراسم پرهیاهو، با معرفی برندگان نخل طلا و دیگر جوایز اصلی، پرونده دوره‌ای دیگر از رقابت‌های نفس‌گیر سینمایی بسته شد و نام‌های جدیدی در تاریخ پر افتخار این جشنواره به ثبت رسید. اما نقطه اوج این شب، جایی بود که فیلم «یک تصادف ساده» به کارگردانی جعفر پناهی موفق به دریافت نخل طلای بهترین فیلم شد و به این ترتیب، دومین نخل طلای تاریخ سینمای ایران را به ارمغان آورد. پیش از این، عباس کیارستمی در سال ۱۹۹۷ برای فیلم «طعم گیلاس» به طور مشترک این جایزه معتبر را کسب کرده بود. این شب، نه تنها نقطه اوج یک هفته نمایش فیلم و گفتگوهای هنری بود، بلکه بار دیگر اهمیت و جایگاه جشنواره کن را به عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی و هنری جهان تأیید کرد و بار دیگر قدرت سینمای ایران را به رخ کشید.

 

آقای پناهی: نخل طلا مبارک، اما آیا کن تمام ایران را دید؟

خبر دریافت نخل طلای بهترین فیلم در جشنواره کن ۲۰۲۵ توسط فیلم «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی، بدون شک افتخاری بزرگ برای سینمای ایران و مایه‌ی مباهات اهالی فرهنگ و هنر است که بار دیگر نام سینمای ایران را در بالاترین سطح جهان پرآوازه کرد و نشان‌دهنده استعداد بی‌بدیل و توانایی‌های شگرف فیلم‌سازان ایرانی در روایت‌گری و آفرینش هنری است. کسب چنین جایزه معتبری، نه تنها اعتبار بین‌المللی سینمای ما را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای معرفی فیلم‌سازان جوان‌تر و جذب سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی فراهم آورد.

اما در کنار این موفقیت غرورآفرین، ضروری است که با نگاهی نقادانه و واقع‌بینانه به ابعاد مختلف این اتفاق بپردازیم. جشنواره‌های بین‌المللی، فارغ از ارزش‌های هنری، گاهی تحت تأثیر ملاحظات سیاسی و اجتماعی نیز قرار می‌گیرند. در شرایطی که ایران همواره در کانون توجهات بین‌المللی قرار دارد و با چالش‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کند، اعطای جوایز به آثاری که ممکن است تصویری خاص از جامعه ایران ارائه دهند، می‌تواند دوگانه برداشت شود.

این نگرانی وجود دارد که در برخی موارد، انتخاب و تقدیر از فیلم‌هایی که به جنبه‌های آسیب‌پذیر یا تاریک جامعه می‌پردازند، هرچند دارای ارزش هنری بالا باشند، به ابزاری برای «سیاه‌نمایی» و تقویت کلیشه‌های رایج درباره ایران در افکار عمومی جهان بدل شود. وظیفه فیلم‌ساز و هنر، نمایش واقعیت‌هاست، اما باید مراقب بود که این واقعیت‌نمایی، ناخواسته به ابزاری برای تأیید پیش‌داوری‌ها یا دستمایه قرار دادن ایران برای مقاصد سیاسی خاص تبدیل نشود.

جامعه ایرانی، دارای ابعاد مختلفی از زندگی، امید، مبارزه، و پیشرفت است که شاید کمتر در آثاری که مورد توجه جشنواره‌های خارجی قرار می‌گیرند، بازتاب می‌یابند. این سوال مطرح می‌شود که آیا سینمای ایران در عرصه بین‌الملل، به اندازه‌ی کافی تنوع و گستردگی جامعه و فرهنگ خود را به نمایش می‌گذارد؟ آیا تنها بخش‌هایی از واقعیت ما که با روایت‌های خاصی همسو هستند، مجال بروز و درخشش بین‌المللی پیدا می‌کنند؟

در نهایت، نخل طلای «یک تصادف ساده» نشان می‌دهد که سینمای ایران همچنان زنده، پویا و تأثیرگذار است. این موفقیت، می‌تواند فرصتی باشد برای بازنگری در نحوه تعامل سینمای ما با جهان و تضمین این نکته که تصویری جامع، واقعی و متوازن از ایران به نمایش گذاشته شود. هنر، همواره آینه جامعه است، اما باید اطمینان حاصل کرد که این آینه تمام وجوه و ابعاد جامعه را منعکس کند، نه فقط بخشی که ممکن است برای مخاطب خاصی جذابیت داشته باشد.

 

بازتاب جهانی؛ ستایش منتقدان و بحث برانگیزی روایت

پناهی در «یک تصادف ساده» روایتگر یک تصادف کوچک است که سلسله‌ای از حوادث پرتنش را به وجود می‌آورد. موفقیت این اثر بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و نشریات معتبر جهانی داشت و مورد ستایش منتقدان قرار گرفت.

«گاردین» در نقد خود، به این فیلم امتیاز چهار ستاره داد و آن را «فیلم جدی-طنز دیگری از یکی از متمایزترین و باشهامت‌ترین شخصیت‌های دنیای سینما» توصیف کرد.

نشریه «نکست بست پیکچر» نیز به ممارست اخلاقی پناهی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «پناهی به واسطه این ممارست اخلاقی، چرخه بدبینانه خشونتی را عیان می‌کند که همچنان ایران و مردمش را تحلیل می‌برد؛ در حالی که از سوی دیگر به شکلی که جایی جز فرم هنری سینما امکان ندارد به خود روزنه‌ای برای بیان خشم و غضب می‌دهد.»

«ورلد آو ریل» ستایش منتقدان از این فیلم را «اجتناب‌ناپذیر» و قابل‌پیش‌بینی دانسته و می‌نویسد:‌ «نه تنها به خاطر شایستگی هنری بلکه به سبب شرایط سیاسی و شخصی تولید آن.» در بخش دیگری از یادداشت این نشریه آمده است: «شاید رادیکال‌ترین اثر فیلم این باشد: نه فریاد برآوردن به خاطر مجازات، بلکه اصرار روی پذیرفته شدن رنج.»

«ددلاین» نیز «یک تصادف ساده» را «بیانیه‌ای تأثیرگذار درباره بشریت» خوانده و آن را «حکم این هشدار را دارد که بهتر است مراقب پشت سرتان باشید. هرجایی ممکن است پیش آید.»

در نهایت، «ایندی‌وایر» با اعطای امتیاز چهار ستاره به فیلم، می‌نویسد:‌ «سادگی روایت شاید از قابل‌باور بودنش بکاهد، اما این بهای ناچیزی است که باید برای پرسش‌های بی‌پاسخ مطرح شده در لایه‌های فیلم پناهی پرداخت، فیلمی که داستانی اخلاقی سرگشتگی درونی را به گونه‌ای مؤثر به اثری غنی‌تر و مبهم‌تر تبدیل می‌کند.»

این بازتاب‌ها نشان می‌دهد که «یک تصادف ساده» نه تنها به لحاظ هنری مورد تحسین قرار گرفته، بلکه توانسته بحث‌های عمیقی را درباره مضامین انسانی و اجتماعی مطرح کند که فراتر از مرزهای جغرافیایی، با مخاطبان جهانی ارتباط برقرار می‌کند.

image_print