خیلیها با دیدن من گریه میکنند
دهههای شصت و هفتاد و حتی هشتاد که هنوز دوره خالهها و عموها در برنامههای کودک شروع نشده بود، بچهها پای تلویزیون چهارزانو مینشستند تا برنامهای را ببینند که مجری آن حرف نمیزد و زبان او تنها حرکات بدن بود و برعکس برنامههای امروز خیلی هم جذاب بود؛ اتفاقا بزرگترها هم طرفدارش بودند و آن را دنبال میکردند.شهرام لاسمی، صاحب کاراکتر قلقلی، 30سال تمام حرف نزد تا نقشش برای کودکان کمرنگ و بیمزه نشود اگرچه زندگی هنریاش پر از پیشنهادات رنگارنگ و بیمهریهای مختلف بود.
او که اینروزها ساکن مشهد است و ادامه زندگیاش را همراه با سکوت خبری در این شهر میگذراند، مهمان روزنامه «صبح امروز» بود تا کمی از ناگفتههایش را با مردم درمیان بگذارد. مصاحبه با شخصیتی که بخشی از خاطرات دوران کودکی یک روزنامهنگار دهه شصتی است میتواند یکی از سختترین، جذابترین و بغضآلودترین مصاحبههای او باشد که در ادامه میخوانید.
*درحال حاضر اوضاع شما در شهر جدیدتان چطور است؟
** خداراشکر خوب است. قبل از محرم نمایشی را به پایان رساندم به اسم «ماضی استمراری» که اثری اجتماعی بود و مورد استقبال نیز قرار گرفت. درحال حاضر هم دو پیشنهاد کاری دارم و منتظر تعیین تکلیف آن هستم. بهرحال حضور من در مشهد و کاراکتر قلقلی یک پتانسیل ملی است که خیلیها از آن میتوانند استفاده کنند. اگرچه هیچکدام از دستگاههای مربوط با حوزه فرهنگ و هنر هنوز به سراغ من نیامدند.
*چرا مشهد؟
**مشهد بعداز تهران دومین شهر بزرگ ایران است و تئاتر مشهد یکی از فعالترینها در کشور است که انرژی و بازیگران بسیار خوبی دارد. در جشنواره تئاتر فجر نیز مشهدیها همیشه صاحب عنوان و جایزه بودهاند. البته تئاتر مشهد نیازمند توجه و حمایت بیشتر است. برای اینکه روحیه امید در شهر بیشتر شود باید از این هنر حمایت شود.
*شما 30 سال در کاراکتر قلقلی دیالوگ نداشتید و در پایتخت نیز با شما بیمهری شد. چه شد که تصمیم به مهاجرت از تهران گرفتید؟
** ضربالمثلی هست که میگوید اگر آب یکجا بماند میگندد و من معتقدم انسان باید مثل آب جاری باشد تا بتواند زندگی کند. جاری بودن نیاز به تغییر دارد. متاسفانه شرایطی که در تهران وجود داشت و رقابت ناسالمی که در بین مجریان کودک شکل گرفته بود من را مجبور به مهاجرت کرد. زمانی که من و عمو قناد در تلویزیون برنامه اجرا میکردیم هیچکدام از این عموها و خالهها نبودند و ما پیشکسوت محسوب میشویم اما احترامی برای ما قائل نیستند. حتی یکی ازمدیران سابق گروه کودک به تهیه کننده یک برنامه پربیننده دستور داد که از من استفاده کنند اما متاسفانه زیربار نرفت و تهدید به تعطیل کردن برنامه کرد. یا در برنامهای دیگر قرار بود 4ماه بصورت زنده بهمراه یکی از مجریان خانم گروه کودک اجرا داشته باشم که تنها بعداز یک اجرا حذف شدم و تهیه کننده برنامه بعدها علت این اتفاق را اعمال نفوذ آن مجری خانم اعلام کرد. این مسائل، یک چرای بزرگ است که همواره همراه من است و نمیدانم اسمش را چه باید بگذارم.
*از کاراکتر قلقلی بگویید
**قلقلی کاراکتری بود که بچههای دهه شصت با آن همزاد پنداری کردند. بسیاری از اوقات ضبط برنامه با صدای آژیر قرمز جنگ قطع میشد و مجبور بودیم تا رفع خطر و اعلام وضعیت سفید صبر کنیم و دوباره ادامه بدهیم. هنوز گاهیوقتها با خواندن پیامهای مردم بغض میکنم. حتی خیلیها که من را در خیابان میبینند یاد کودکی خود میافتند و گریه میکنند
حالا بچههای دهه شصت خودشان صاحب فرزند شدهاند و قلقلی هنوز میتواند با بچههای نسل امروز با موضوعات روز ارتباط برقرار کند. آن زمان بحث بر سر استفاده از مسواک بود و امروز بحث بر سر شبکههای اجتماعی است و جای کار زیادی وجود دارد.
من بخاطر حفظ ارتباط کودکان با کاراکتر قلقلی پیشنهادات مختلف کاری را رد کردم و فکر میکردم درمقابل پایبندی من به این نقش، مسئولین نیز نسبت به من پایبند و متعهد هستند اما هرچه گذشت متوجه شدم اینطور نیست و حتی وقتی خبر فوت من پخش شد هیچکدام از مسئولین با من تماس نگرفتند که ببینند اصلا خبر درست است یا نه. اینجا بود که به خودم آمدم و تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم. سال 94 در یک برنامه تلویزیونی برای اولینبار حرف زدم و دردودل کردم. فیلم سینمایی «سندباد و سارا» اولین فیلم سینمایی من بود که در آن صحبت کردم. این فیلم را نیز در سال 94 بازی کردم البته هنوز اکران نشده و از علت آن بی اطلاعم.
*مشهد برای شما چهکاری میتواند انجام دهد؟
** یکی از دلایلی که من مشهد را انتخاب کردم، اشباع تهران از هنرمند است اما مردم مشهد هنوز پذیرای هنرمند هستند و با آنها ارتباط برقرار میکنند. امیدوارم مسئولین فرهنگ و هنر انگیزه کار در مشهد را از من نگیرند و حمایت کنند.
درگذشته حضور بازیگران در تبلیغات ممنوع بود اما امروز فضا بازتر شدهاست و بسیاری از شرکتها و برندها میتوانند از کاراکتر قلقلی استفاده کنند.
*حرف آخر
**امیدوارم هرچه زودتر مشکلات مردم رفع شود و از این شرایط سخت عبور کنیم. شرایطی که من هم گاهی دچار آن شدهام و اگر دوستان خوبی مثل حسین شجاعی، اندیشه قدیریان و علی قویبازو نبودند حتما با مشکل مواجه میشدم. پیشنهاداتی هم از شبکه خراسان دارم و امیدوارم با شکلگیری این همکاری بتوانم در خدمت کودکان خوب این دیار باشم.
لاسمی به روایت یک دوست
علی قویبازو بازیگر و کارگردان سابق تئاتر مشهد و دوست و همراه شهرام لاسمی میگوید بازیگران و مجریانی مثل شهرام لاسمی صاحب سبک و نوستالژی دوران کودکی یک نسل هستند و اینکه با بی مهری مواجه میشوند به خودمان برمیگردد که اهل حسادت هستیم و نمیتوانیم کسی را بالاتر از خودمان ببینیم. مجریان کودک فکر میکنند اگر در کنار قلقلی قرار بگیرند کارشان دیده نمیشود درحالیکه غافل از این مسئله هستند که بیننده برنامه آنها بیشتر هم میشود.
هنرمندان نسل لاسمی در زمانی کار میکردند که هیچ سرگرمی برای کودکان وجود نداشت و صداوسیما در دو کانال خلاصه میشد. در عصر جنگ و موشک باران و صدای آژیر با کمترین امکانات موجود تنها دلخوشی برای کودکان بودند اما متاسفانه هیچ احساس دینی نسبت به آنها وجود ندارد.
او بیان میکند: درحال حاضر تدریس پانتومیم، فن بیان و کار کودک را با حضور استاد لاسمی در مشهد آغاز کردهایم و درنظر داریم از این ظرفیت کمنظیر در این شهر کمال بهره را ببریم و امیدواریم مردم این فرصت را مغتنم بدانند.
سیدی مجموعه «ماجراهای قلقلی» هم آماده توزیع است که مطالب بسیار آموزندهای دارد و میتواند برای کودکان جذاب باشد
صادق شیخی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.