اوارد؛ بازگشت اعتماد به اقتصاد از مسیر همبستگی

مجتبی شاطرآقایی‌زاده | مدیرعامل و موسس صندوق خانوادگی اوارد

در جهانی که بانک‌ها چهره‌ی رسمی قدرت مالی‌اند، صندوق خانوادگی اوارد از جایی دیگر سخن می‌گوید. سخنش درباره‌ی «پول» نیست، درباره‌ی رابطه‌ی ما با پول است؛ درباره‌ی تغییری فرهنگی که باید ابتدا در ذهن‌ها و قلب‌ها رخ دهد، نه در حساب‌های بانکی.
بانک‌ها در ذات خود نهادهایی‌اند برای مدیریت ریسک و انباشت سرمایه، اما در این مسیر، رابطه‌ی انسانی را فدا کرده‌اند. میان «انسان» و «منفعت» دیوار کشیده‌اند و اعتماد را به کاغذ ضمانت تبدیل کرده‌اند. در مقابل، اوارد از همان ابتدا آمده تا نشان دهد راه دیگری هم وجود دارد؛ راهی که دنیا مدت‌هاست آن را تجربه کرده است — اکوسیستمی بر پایه‌ی اعتماد و همبستگی اقتصادی.
در بسیاری از جوامع پیشرفته، از اسکاندیناوی گرفته تا ژاپن، الگوی اقتصاد مشارکتی، نه یک پروژه، بلکه یک فرهنگ است. در این کشورها، مفهوم «social capital» – سرمایه‌ی اجتماعی – همان‌قدر ارزشمند است که سرمایه‌ی مالی. یعنی ثروت تنها در حساب‌ها ذخیره نمی‌شود، بلکه در رابطه‌ها و پیوندهای انسانی جریان دارد.
آنجا مردم باور کرده‌اند که همکاری و شفافیت، سودآورتر از رقابت کور است؛ که اعتماد، اگر درست ساخته شود، ضامن پایداری اقتصادی‌ست.
اوارد در تلاش است همین منطق جهانی را، با زبان و روح ایرانی، در دل زندگی مردم ترجمه کند.
اما این کار تنها با مدل مالی ممکن نیست؛ با تغییر فرهنگ ممکن است.
باور به همبستگی باید از سطح ایده و سخن، به سطح رفتار روزمره برسد؛ به عادتی ذهنی که در تصمیم‌های کوچک اقتصادی نیز حضور دارد—از نحوه‌ی خرج کردن، تا نوع مشارکت در تولید و سرمایه‌گذاری گروهی. آوارد این باور را تمرین می‌دهد تا به بخشی از ناخودآگاه جمعی بدل شود، تا مردم نه از روی احساس موقت، بلکه از روی شناخت و تجربه اعتماد کنند.
در این مسیر، اوارد فقط صندوق نیست؛ یک آزمایشگاه فرهنگی است.
هر مشارکت مالی در آن، تکرار تمرینی است برای بازسازی اعتماد اجتماعی؛ اعتمادی که اگر بازیابی شود، بستر شکوفایی یک اقتصاد انسانی را فراهم می‌آورد.
وقتی افراد ببینند که گروهی کوچک با آگاهی، انضباط و شفافیت می‌توانند ثروت تولید کنند و سود را به رشد جمعی گره بزنند، اعتماد به‌تدریج از سطح یک حس، به سطح یک فرهنگ ارتقا می‌یابد-درست همان چیزی که اقتصادهای پیشرفته سال‌ها برای رسیدنش تلاش کردند.
اوارد از ما می‌خواهد به چیزی فراتر از پول باور بیاوریم: به قدرت وفاداری و همکاری انسان‌ها. او به ما می‌گوید فرهنگ اقتصادی اگر بر بنیان بی‌اعتمادی بنا شود، هرچقدر هم پیشرفته به‌نظر برسد، شکننده است؛ اما اگر بر پایه‌ی همبستگی شکل گیرد، حتی یک صندوق خانوادگی ساده می‌تواند طرحی نو در اقتصاد بیندازد.
اکنون، در میانه‌ی بحران‌های مالی، کاهش اعتماد اجتماعی و بی‌ثباتی اقتصادی، اوارد یادآور می‌شود که ما هم می‌توانیم همان الگوی موفق جهان اول را، با تکیه بر فرهنگ خودمان خلق کنیم—در قالب یک جامعه‌ی کوچک اما آگاه، متحد و صادق.
و این همان جایی‌ست که شعار «فراتر از بانک» جان می‌گیرد: نه بانکی در میان است و نه مشتری‌ای؛ فقط انسان‌هایی که تصمیم گرفته‌اند باور کنند و بسازند.

image_print