بازار ارز و تاثیر آن بر ثبات، تولید و رفاه؛
نبض تپنده اقتصاد ایران
امیر قدرتی | روزنامه نگار
بازار ارز، به عنوان یکی از حیاتیترین بخشهای اقتصاد هر کشوری، نقش محوری در تعیین وضعیت کلی اقتصادی ایفا میکند. نوسانات نرخ ارز نه تنها بر قدرت خرید مردم و ارزش پول ملی تاثیر میگذارد، بلکه به طور مستقیم و غیرمستقیم، تمامی بخشهای اقتصادی از جمله تولید، سرمایهگذاری، اشتغال و حتی روابط تجاری بینالمللی را تحت تاثیر قرار میدهد. در این میان، کنترل و مدیریت صحیح بازار ارز، نه تنها برای حفظ ثبات اقتصادی، بلکه برای تضمین رشد پایدار و بهبود رفاه عمومی، امری ضروری است.
یکی از مهمترین پیامدهای بیثباتی در بازار ارز، تورم افسارگسیخته است. زمانی که ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی، به ویژه دلار آمریکا، کاهش مییابد، هزینه واردات کالاها و مواد اولیه افزایش مییابد. این افزایش هزینهها، به صورت زنجیرهای، قیمت تمامی کالاها و خدمات را در داخل کشور بالا میبرد. از مواد غذایی گرفته تا قطعات صنعتی و کالاهای مصرفی، همگی تحت تاثیر قرار گرفته و تورم را تشدید میکنند. در نتیجه، قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته و زندگی برای اقشار آسیبپذیر دشوارتر میشود.
علاوه بر این، نوسانات شدید نرخ ارز، فضای کسبوکار را با ابهام و عدم قطعیت مواجه میکند. تولیدکنندگان داخلی که بخش قابل توجهی از مواد اولیه و تجهیزات خود را وارد میکنند، با افزایش ناگهانی هزینهها روبرو میشوند. این امر، برنامهریزی برای تولید را دشوار کرده و انگیزه سرمایهگذاری را کاهش میدهد. در چنین شرایطی، تولیدکنندگان ترجیح میدهند به جای توسعه فعالیتهای خود، سرمایههایشان را به سمت بازارهای سوداگرانه ارز و سکه هدایت کنند که این خود، به تشدید رکود اقتصادی و کاهش اشتغال منجر میشود.
از سوی دیگر، ثبات در بازار ارز، میتواند اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را جلب کند. وقتی نرخ ارز قابل پیشبینی باشد، فعالان اقتصادی با اطمینان بیشتری اقدام به سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصادی میکنند. این امر، علاوه بر رونق تولید، به ایجاد اشتغال پایدار و افزایش صادرات نیز کمک میکند. صادرات، به عنوان یکی از موتورهای رشد اقتصادی، در صورت ثبات نرخ ارز، میتواند سهم بیشتری در تامین ارز مورد نیاز کشور و ایجاد تراز تجاری مثبت ایفا کند.
کنترل بازار ارز، تنها به معنای ثابت نگه داشتن نرخ آن نیست، بلکه به معنای مدیریت هوشمندانه و پایدار آن است. این مدیریت شامل اتخاذ سیاستهای پولی و مالی منسجم، کنترل نقدینگی، مدیریت صحیح منابع ارزی کشور، و همچنین تلاش برای افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی است. زمانی که عرضه و تقاضا در بازار ارز به صورت متعادل مدیریت شود و عوامل روانی و سفتهبازانه از بازار حذف شوند، میتوان به ثبات نسبی دست یافت.
علاوه بر این، دولت باید با شفافیت و اطلاعرسانی به موقع، از شکلگیری انتظارات تورمی در جامعه جلوگیری کند. انتظارات تورمی، خود عاملی تشدیدکننده تورم است؛ زیرا مردم با پیشبینی افزایش قیمتها در آینده، اقدام به خرید مازاد کالا کرده و این تقاضای کاذب، قیمتها را در حال حاضر نیز بالا میبرد.
در نهایت، میتوان گفت که بازار ارز، نقش تعیینکنندهای در سلامت و پویایی اقتصاد کشور دارد. ثبات در این بازار، به معنای ثبات در قیمتها، رونق تولید، افزایش سرمایهگذاری، کاهش بیکاری و بهبود رفاه عمومی است. دولت با اجرای سیاستهای درست و مدبرانه در حوزه مدیریت ارز، میتواند نه تنها از بحرانهای اقتصادی جلوگیری کند، بلکه مسیری هموار برای رشد و توسعه پایدار کشور فراهم آورد و اعتماد از دست رفته مردم و فعالان اقتصادی را بازگرداند.