بررسی وضعیت خشونت علیه زنان جوان در جامعه امروز؛
آنچه که آزارمان میدهد…
اعظم عباسپور
۳۵ درصد از زنان جهان در طول عمر خود تحت خشونت قرار گرفته و بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی نیز در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد آزار قرار میگیرد و از این رو به نظر میرسد همچنان باید در جهت مقابله با خشونت علیه زنان تلاش کرد؛ چراکه اگرچه سطح فهم و درک مردمان جهان نسبت به مذموم دانستن خشونت علیه زنان ارتقا پیدا کرده است، اما هنوز این فهم و درک به سر حد کمال نرسیده است و همچنان بشر باید راه طولانی طی کند تا به نهایت انسانیت خود برسد.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» خشونت خانگی که گاهی سوءاستفاده خانگی یا خشونت از سوی شریک زندگی نیز خوانده میشود به هر گونه الگوی رفتاری اطلاق میشود که برای به دست آوردن یا حفظ قدرت و تسلط علیه شریک زندگی اعمال میشود. این تعریف شامل کلیه اعمال جسمی، جنسی، احساسی، اقتصادی، روانی و یا تهدید به انجام آن اعمال است که شخص دیگری را تحت تأثیر قرار میدهد. خشونت خانگی یکی از رایجترین انواع خشونت است که زنان در سطح جهان آن را تجربه میکنند.
در ادامه تجربه برخی زنان از خشونتهای خانگی میخوانید؛
پرده اول«تینا»
تینا ۲۶ ساله لاغر، تکیده و خیلی شیکپوش است. به گفته خودش پدر و مادرش کارمند هستند و در خانواده از نظر مالی متوسط بزرگ شده است، اما همیشه آرزوی داشتن یک زندگی شیک و لاکچری را در سر داشته است.
او میگوید: «برای رسیدن به این خواسته هر روز با دوستانم در بولوار سجاد روزی چند ساعت پاساژگردی داشتیم البته در رؤیای آشنایی با یک پسر پولدار». تینا در این پاساژگردیها با سروش که پدرش صاحب شرکتی در کانادا است، آشنا میشود. بعد از ۶ ماه ازدواج میکنند و برای زندگی مهاجرت میکند… تا اینکه تینا متوجه میشود سروش مردی بیمسؤلیت و بیقید و بند است و دائم بحث و دعوا.
تینا توضیح میدهد: «نمیدانم چطور آن همه کتک را تاب آوردهام. ساعتها به خاطر کتکهای سروش تا صبح سرم ذق ذق میکرد و دائم قرص اعصاب میخوردم. در کشور غریب، تنها و بیکس نمیدانستم به چه کسی پناه ببرم».
پرده سوم «مهلا»
۱۴ سال دارد و البته که سالها برای او معنایی ندارد وقتی ۲۲ سال از همسرش کوچکتر است!
چادر چرک و گلگلیاش را آنقدر پایین انداخته که نمیتوان چشمهایش را درست دید، اما دقت که میکنی کبودی زیر چشمش تمام گونهاش را هم پوشانده.
یک خانه ۱۵ متری در حاشیه شهر با چهار بچه قد و نیم قد روزهایش را میگذراند. به خانهاش که نگاه میکنی دلت پر از غصه میشود، بوی نم دیوارهای رنگورو رفته و لحاف و تشک وسط اتاق بسیار آزاردهنده است.
مهلا زیاد حرف نمیزند و اصلا نمیخندد و فقط به زمین خیره شده است. ارتباط گرفتن با او شاید غیرممکن باشد تا اینکه علیرضا و هانیه بچههای مهلا وارد اتاق میشوند. هانيه التماسکنان میگوید: «خاله مامانم رو نجات بدید پدرم هر شب با شلاق، با دستش اشاره میکند به کمربند رنگورو رفته که روی جالباسی آویزان است، هر شب مادرم را کتک میزند.
کمالی: اکثر مطالعات بیانگر این است که زنان جوانتر و دارای تحصیلات پایین بیشتر در معرض خشونت از سوی همسر قرار میگیرند و از سوی دیگر خشونت علیه زنان با «سن» مرد در رابطه است به طوری که هر چه میزان سن مرد افزایش یابد خشونت مرد نسبت به همسرش کاهش پیدا میکند
پرده چهارم«زکیه»
۱۸سال دارد، اما باورکردنی نیست؛ چون در اولین نگاه احساس میکنی با خانمی ۴۵ ساله همکلام شدهای! دستانش حکایت روزهای سخت و کار طاقتفرسا را دارد. زکیه سه فرزند دارد و همسرش سالهاست بیکار است. او خرج و مخارج زندگی را با کار کردن در خانههای مردم، تمیز کردن باقالی، زعفران،… تامین میکند و جرأت اعتراض به شرایط سخت زندگیاش را هم ندارد؛ چون به قول خودش تا حرف میزند زیر مشت و لگد همسرش له میشود.
او میگوید سالهاست طعم فقر و بدبختی را مزه مزه کرده است و بیشتر زنان حاشیه شهر همین شرایط را دارند و البته شاید صد بسیار بدتر از زکیه!
آمار و ارقام واقعی خشونت های خانگی هیچ گاه منتشر نمی شود
خشونتهای خانوادگی به خاطر ذات و طبیعت خاصشان همواره در اذهان عمومی به عنوان موضوعی خصوصی قلمداد میشوند و افراد غالبا تمایلی برای اظهار نظر و مداخله در این مورد از خود نشان نمیدهند. در راستای همین دیدگاه حتی افراد پلیس نیز از مداخله در چنین جریاناتی کراهت دارند و به دلیل همین خصوصیت است که آمار و ارقام واقعی از خشونتهای خانوادگی وجود ندارد.
خشونت علیه زنان فقط به کتک زدن و تنبیههای جسمی گفته نمیشود. کلمات توهینآمیز، شک، بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوشغیرتی میدانند همان خشونتی است که بر زنان به اصطلاح مردان، «ضعیفه» اعمال میشود.
سوزاندن، کتک زدن، زندانی کردن؛ رایجترین شیوههای همسر آزاری
خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی رخ میدهد، اما در برخی از گروهها شایعتر است. زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبهرو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز میتوانند به زن خشونت کنند. زنان در زندگی خود چهار شکل خشونت شامل فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه میکنند. خشونت فیزیکی، همانطور که از نامش پیدا است، شیوههای آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، کشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، محروم کردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل را شامل میشود که این نوع خشونت ممکن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.
زنان در مناطق حاشیهنشین بیشتر در معرض خشونت قرار میگیرند
خشونت علیه زنان با تراکم زیادی در مناطق حاشیهای روبهرو است؛ چراکه در کنار فقر، فرهنگ سنتی، اجازه این اعمال خشونت علیه زنان را به مردان میدهد. ازدواجهای اجباری و زودهنگام، فروش دختران به اتباع بیگانه، تنفروشی، رواج اعتیاد، فرار دختران، خودکشی، افسردگیهای شدید و وضعیت نامناسب سلامت زنان و دختران ازجمله مواردی است که باید به آنها اشاره کرد و بهطورکلی زنان در مناطق حاشیهنشین به دلیل همجواری با آسیبهای اجتماعی بهطورجدی درخطر قربانی شدن هستند.
تمرکز فقر چه به لحاظ اقتصادی و چه فرهنگی در حاشیه شهرها تأثیر زیادی بر این گروهها میگذارد. زنان در این مناطق با مشکلات بسیاری مواجهاند، بسیاری از آنها را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند که به دلیل بیکاری گسترده مردان، کم درآمدی مردان، معلولیت مردان و نداشتن آموزش و مهارت، در کارهای سخت و درعینحال کمدرآمد شاغل میشوند.
جامعه ای که زنان وابسته به مردان پرورش میدهد
ازدواجهای ثبتنشده، فرزندان بیشناسنامه، وضعیت بد بهداشتی، بیسوادی و رعایت نشدن عدالت در حق زنان از مهمترین مشکلات جامعه زنان در نقاط حاشیهای شهر است. زنانی که مورد آزار و خشونت قرار میگیرند از قدرت و اختیار تصمیم گیری کمتری برخوردارند و مسائل اجتماعی جامعه باعث میشود زنان به مردان وابسته شوند؛ در خصوص علت ماندن زن در وضعیت خشونت و تداوم خشونت خانگی، همیشه ترک کردن یک رابطه ناشی از خشونت خانگی برای زنان راحت نیست و برخی از زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند، مدعیاند که حتی پس از جدایی از همسر خود نیز وابستگی بین آنها همچنان وجود دارد.
همیشه زنان به دلایل متعدد چون خجالت، ترس، حفظ آبرو و حیثیت، ترس از جدایی و طلاق، برچسب خوردن و اینکه حتما زن عیب و علتی دارد که شوهرش او را کتک میزند و با خشونت با او رفتار میکند، خشونت و بدرفتاری شوهر را ابراز نمیکنند.
به همین دلیل زنان به خاطر وابستگی به همسر حتی پس از ترک خشونت و جدایی از وی مجددا خود را در معرض خشونت قرار میدهند به گونهای که 75 درصد زنان مقتول زمانی کشته شدهاند که سعی در ترک یک رابطه آزاردهنده داشتند. به طور کلی فقدان پناهگاه و سرپناه ایمن، مسائل مربوط به کودکان، روابط درونفردی، موانع قانونی و سیستمهای قضایی و همچنین ترس از علل ماندن زنان در یک رابطه همراه با خشونت است.
زنان جوان و کمسواد بیشتر قربانی خشونت خانگی هستند
زهرا کمالی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در این خصوص میگوید: «در خانوادههایی که از نظر وضعیت اقتصادی و اجتماعی در سطح پایینتری قرار دارند زنان و دختران بیشتر قربانی خشونت خانگی میشوند. به عبارتی پایین بودن سطح وضعیت اقتصادی و اجتماعی میتواند این خشونت علیه زنان را در این خانواده ها چهار برابر افزایش دهد».
زنان جوانتر و دارای تحصیلات پایینتر در معرض خشونت بیشتر هستند
وی ادامه میدهد: «اکثر مطالعات بیانگر این است که زنان جوانتر و دارای تحصیلات پایین بیشتر در معرض خشونت از سوی همسر قرار میگیرند و از سوی دیگر خشونت علیه زنان با «سن» مرد در رابطه است به طوری که هر چه میزان سن مرد افزایش یابد خشونت مرد نسبت به همسرش کاهش پیدا میکند».
کمالی این را هم گفت که هر چه سن زن به هنگام ازدواج کمتر باشد، میزان خشونت علیه او توسط همسرش افزایش می یابد.
وی توضیح میدهد: وقتی دختری توسط پدر یا برادرش تحقیر میشود، وقتی مادری جلوی چشمان فرزندش از همسرش کتک میخورد از راندمان کاری او نیز کاسته میشود. به همین دلیل خشونت علیه زنان فقط موضوعی فردی نیست، بلکه مسالهای اجتماعی تلقی میشود.
البته در سالهای اخیر چون آگاهی زنان در این مورد بالاتر رفته، هم میزان شکایتها افزایش یافته، هم موضوع شکایتها تغییر کرده است. مثلا شما به میزان مراجعات زنان به دادگاهها نگاه کنید. آن وقت خواهید دید که جنس شکایتهای زنان فرق کرده و تعداد پروندههایی که به خاطر خشونت در دادگاهها تشکیل میشود خیلی بیشتر شده است».
قوانین ایران در مورد همسرآزاری به چه صورت است؟
تنها موردي كه در قوانين ايران براي مبارزه با همسرآزاري وجود دارد اين است مطابق قانون مجازات اسلامي، اگر ضرب و جرحي توسط كسي به فرد ديگري وارد شود، ضارب، مكلف به پرداخت ديه خواهد بود كه اين امر شامل مردي كه زن خود را آزار داده باشد نيز ميشود. البته در صورت اثبات اين پديده كه جزو مصاديق عسر و حرج است، ميتوان طلاق زن را نيز از دادگاه گرفت.
بنابراين در قوانين فعلي ايران جرمي با عنوان همسرآزاري وجود ندارد. در این راستا بايد از تجربيات كشورهايي كه در اين زمينه قوانيني دارند، استفاده كنيم؛ چراكه در ايران و بویژه در حاشیه شهرهای بزرگ آمار همسرآزاري بسيار بالاست و گاه حتي مشاهده ميشود كه افزايش اين پديده در برخي استانها به خودسوزي زنان منجر ميشود.
افزايش انواع خشونت خانگي در سال جاري در خراسان رضوي
به گفته مسئول اورژانس اجتماعي خراسان رضوی نسبت به مدت مشابه سال پيش، 20 درصد افزايش داشته است.
نسيم بوستاني گفت: در اين مدت همسرآزاري با افزايش 17 درصدي نسبت به نيمه اول سال گذشته، روبرو بوده است.
اطلاع دقیقی از آمار خشونت خانگی در دست نیست
وي ادامه داد: هميشه تأكيد كردهايم و باز هم ميگوييم آمار خشونت خانگي كه ما در دست داريم فقط گزارشهايي است كه به اورژانس اجتماعي داده ميشود و ما هيچ اطلاعي از ميزان واقعي اين نوع خشونت نداريم مگر اينكه تحقيقات ميداني توسط نهادهاي مسؤول تهيه و در اختيار بهزيستي قرار گيرد.
بوستانی در خصوص گزارشهاي همسرآزاري به اورژانس اجتماعي گفت: همسرآزاري جسمي، رواني، غفلت و مسامحه و آزار جنسي، به ترتيب داراي بيشترين گزارشها به اورژانس اجتماعي ميباشند.
مسئول اورژانس اجتماعي خراسان رضوي ادامه داد: بيشتر خشونتهای خانگی كه به اورژانس اجتماعي گزارش ميشود به صورت ضرب و جرح يا محبوس كردن و محروم كردن كودكان و گاهی زنان است كه علاوه بر مباحث تخصصي و عوارض طولاني مدت، از نظر قانوني نيز جرم محسوب میشود.
کلیدواژه: ضعیفه، آزار جسمی، خشونتهای کلامی، خشونت خانگی، همسرآزاری، حاشیه شهر، زنان حاشیهنشین
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.