چالشهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با واژههای مردمی؛
سلفی و خویشانداز و خودعکس!
یکی از پرسشهای اساسی در حوزه دسترسی واژگانی، نحوه مواجهه فرهنگستان زبان و ادب فارسی با لغاتی است که به کرات توسط مردم در کوچه و بازار استفاده میشود. همان واژههایی که بارها به گوشمان خورده و حتی بدون داشتن معنای مستقل، مفهوم کاملی را القا کرده است.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» و به نقل از ایسنا، در این خصوص نسرین پرویزی با توضیحی درخصوص شیوه واژهگزینی مردمی، به مشکل آن اشاره میکند و از نحوه مواجهه فرهنگستان زبان و ادب فارسی با واژههای ساختهشده توسط مردم میگوید.
تاثیر اهل زبان بر ماندگاری واژهها
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره واژهگزینی مردمی و همچنین تأثیر اهل زبان بر ماندگاری واژهها اظهار کرد: دو دسته واژه وجود دارد؛ یک دسته واژههای تخصصی است و دسته دیگر نیز واژههای عمومی، مثل: «جگرکی»، «سگدست» و … مردم اینها را ساختهاند چرا که ذهنشان همیشه فعال است. وقتی با فناوریها و پدیدههای جدید مواجه میشوند، ممکن است خودشان برای آنها واژه بسازند. در حال حاضر البته با وجود هجوم واژههای بیگانه، و تحت تاثیر زبان انگلیسی، واژههای انگلیسی را تغییر صورت میدهند و حتی به شکل دیگری به کار میبرند.
معادل گزینی با بررسی ساختار واژه
او سپس با بیان اینکه مسلما مردم در واژهگزینی مردمی بیش از هر کسی نقش دارند، افزود: فرهنگستان در وهله اول، واژههای مردمی را معادلگزینی نمیکند. ما برای واژههایی که قرار است وارد زبان عموم شود، معادلگزینی میکنیم که خیلی وقتها آن واژهها را هم از مردم میگیریم. مثلا زمانی که میخواستیم واژه «سلفی» را بررسی کنیم، دیدیم مردم برای آن «خودعکس» را به کار بردهاند و از طرفی صداوسیما هم به آن «خویشانداز» گفته است. با این حال، فرهنگستان احساس کرد آنچه مردم ساختند ممکن است توجیه دستوری خیلی قوی نداشته باشد، چون «خودعکس» از یک جمله میآید اما به هر حال مردم آن را به کار بردند و بیش از هر چیز دیگری در ذهنشان است، در حالی که خویشانداز اقبال چندانی نداشته و حتی مردم آن را مسخره میکردند. بنابراین، اگر مردم در حوزه واژههای عمومی، واژهای ساخته باشند که متناسب باشد و بعدا اشکالاتی ایجاد نکند و خوشهواژهای در حوزه تخصصی برای آن نداشته باشیم، فرهنگستان از همان استفاده میکند. اما اگر خوشهواژه داشته باشد، فرهنگستان دیگر به اینکه چه واژهای ساختند، کاری ندارد. ساختار واژه را بررسی میکند و متناسب با ساختار و خوشه واژهای که دارد، برای آن معادلگزینی میکند.
ذوق مردم به معادلسازی برای واژهها کمک میکند
نسرین پرویزی در ادامه و با اشاره به اینکه خیلی وقتها ذوق مردم به معادلسازی برای واژهها کمک میکند، گفت: در بعضی از موارد هم مردم درمورد واژههای ما اظهارنظر میکنند؛ منتها مشکل واژهگزینی مردمی این است که مردم سعی میکنند این واژهها خوشآوا، خوشلحن و زیبا باشند که این زیبایی خیلیوقتها دقت علمی را کم میکند؛ نمیتوان برای هر واژهای، بدون در نظر گرفتن ساختار واژه بیگانه یا ساختار مفهوم آن، فقط یک واژه زیبا ساخت.
او در توضیح بیشتر بیان کرد: بنابراین ممکن است مردم لفظ زیبایی بسازند اما فرهنگستان احساس کند که آن واژه به خوشهواژه راه نمیدهد و دقت علمی هم ندارد، بنابراین آن را عوض کند. اما در جایی هم که در حوزه عمومی خوشذوقی به خرج دادهاند، از آنها استفاده میکند.
نقش مردم در رواج واژههای فرهنگستان
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین با بیان اینکه نقش مردم در رواج واژههای فرهنگستان بسیار زیاد است، گفت: اصرارمان بر این است که رسانهها، هم مطبوعات و هم صداوسیما واژههای ما را به کار ببرند تا مردم کمکم با آنها آشنا شوند چون وقتی واژهها به کار نروند، مردم هم آنها را نمیشنوند و بعد گفته میشود که واژه جا نیفتاد. در حالی که تا زمانی که واژه به کار نرود، جا نمیافتد. بنابراین، واژه باید به کار برود تا مردم با آن آشنا شوند، اگر احیانا واژه آنقدر بد باشد که مردم نتوانند از آن استقبال و استفاده کنند، بنابراین فرهنگستان تصمیم میگیرد واژه را عوض کند. حتی اگر ببیند که صداوسیما و مطبوعات آن واژه را به کار میبرند ولی مردم کمتر آن را به کار میبرند، به این فکر میافتد که آن را بررسی مجدد کند ولی غالبا اگر واژهای توسط رسانهها به کار برود، در میان مردم هم جا میافتد. نقش رسانهها در اینکه مردم چگونه با واژههای ما مواجه شوند، خیلی مهم است.
شباهت شیوه فرهنگستان به شیوه مردم
پرویزی در خصوص سابقه واژهگزینی مردمی نیز به اینکه از وقتی مردم زبان داشتهاند، واژهگزینی را آغاز کردهاند، اشاره و بیان کرد: نمیتوان گفت برای تمام ابزارهایی که داریم، فرهنگستان واژه ساخته است. برای نمونه: «سگدست» و «شغالدست» که اصلا ربطی به فرهنگستانها ندارد و مردم آنها را ساختهاند و نیازی هم نیست که فرهنگستان آنها را عوض کند.
او در پایان با اشاره به شباهت شیوه فرهنگستان به شیوه مردم در برخی واژهسازیها گفت: خیلی وقتها مردم واژه ساختند و به کار بردند. لزوما نیاز نیست فرهنگستانها باشند تا مردم واژهگزینی کنند. مثلا فعل بسیط خیلی سال است که در زبان فارسی کم شده و فعل مرکب جای آن را گرفته، زمانی میگفتیم «گریستند» و حالا میگوییم «گریه کردند». اما مردم با قیاس با واژههای قبلی «شوتیدن» و «تویپدن» را ساختند و ما به همان قیاس در زبان فارسی از آنها استفاده میکنیم. و به قیاس با ساختارهای زبان فارسی در گذشته (مثل «جنگیدن» و «قطبیدن»)، فعل بسیط میسازیم. فرهنگستان هم به عنوان مصدر برساخته از آنها استفاده میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.