چرا سلبریتی‌های ورزشی به عنوان مجری و بازیگر بر قاب تلویزیون حضور دارند؟

نیمکت ذخیره فوتبالیست‌های بازنشسته

مدتی می‌شود که حضور پررنگ فوتبالیست‌ها را بر قاب تلویزیون و سینما در قامت بازیگر و مجری شاهد هستیم. اتفاقی که همواره با حواشی و انتقادات روبرو بود. با تمام این انتقادات اکنون شاهد حضور پررنگ فوتبالیست‌های «بازنشسته» در برنامه‌های صدا و سیما به عنوان مجری برای جذب مخاطب هستیم.

به گزارش روزنامه «صبح امروز» و به نقل از ایسنا، از همان نخستین روزها که مسئولان تلویزیون و تهیه کننده‌ها، حضور بازیگران به عنوان مجری را تمهیدی برای جذب مخاطب قلمداد کردند و در این مسیر به رغم برخی انتقادها، تا به امروز ثابت قدم هم بوده اند، نگاه‌های متفاوتی نسبت به این رویکرد شکل گرفته است.

برخی با اشاره به چهره‌های شناخته شده این افراد، استفاده از آن‌ها به عنوان مجری را اتفاقی مثبت برای نجات تلویزیونی قلمداد کردند که به شدت از مشکل کمبود مخاطب رنج می‌بُرد. در عوض عده‌ای دیگر هم بر این باور بودند و هستند که حضور بازیگران در زمینه اجرا، آن‌ها را تبدیل به چهره‌هایی تکراری و به اصطلاح دم دستی می‌کند که با بر هم زدن تصویر ذهنی مخاطب، کارگردان‌ها را از انتخاب آنان منصرف می‌کند. علاوه بر این‌ها، همه بازیگران لزوما توانایی اجرا ندارند و صِرف استعداد در بازیگری، باعث نمی‌شود تا آنها را مجری خوبی هم بدانیم.

ضمن اینکه حضور بازیگران به عنوان مجری در برنامه‌های تلویزیونی گاه برای مدیران صداوسیما هزینه ای سنگین‌تر نسبت به تاثیری داشته است که بر جذب مخاطبان دارند؛ به نحوی که پس از حاشیه‌های پیش آمده برای برخی بازیگر مجری‌ها که به اخطار از سوی شورای نظارت هم منجر شد، مدیران صداوسیما به دنبال فکر چاره‌ای بودند تا با محدود کردن حضور آنها، تا حدودی بار اعتراض‌ها را بر دوش خود سبک‌تر کنند و در این مسیر شرط فعالیت سلبریتی‌ها را به حضور در حوزه کاری خودشان منوط دانستند.

به خاطر معروفیت عده‌ای را می‌آورند تا مخاطب جذب کنند

در همین رابطه داریوش کاردان از پیشکسوتان رادیو و تلویزیون که سالهاست هم در زمینه اجرا دستی دارد و هم بازیگر شناخته شده ای محسوب می‌شود، در اظهارنظری که از رادیو نمایش پخش شد، چنین بیان کرده است: «مشکلی که ما الان با آن دست به گریبان هستیم این است که به خاطر معروف بودن بازیگران، بدون اینکه توانایی سنجی شود، عده‌ای را می‌آورند تا مخاطب بیشتری را جذب کنند و پشت این ماجرا هم شرکت‌هایی هستند که برای کسب درآمد اسپانسر می‌شوند و همین باعث می‌شود که فرد با اینکه توانایی ندارد به نوعی ادای اجرا درمی‌آورد.»

صداوسیما می‌تواند کاری کند که مجریان تخصصی جذاب باشند

در کنار نگاه‌هایی که عنوان شد، حضور چهره‌هایی از حوزه سینما و موسیقی در عرصه اجرا، با انتقادهایی از سوی مجریان پیشکسوت هم همراه بوده است؛ به باور این افراد، در شرایطی که بسیاری از سرمایه‌های متخصص تلویزیون در حوزه اجرا در خانه‌های خود بیکار نشسته اند، اجرای برنامه‌ها مدام به سلبریتی‌هایی سپرده می‌شود که برخی از آنها بویی از اجرا هم نبرده اند.

در همین زمینه ژیلا امیرشاهی ـ‌ از مجریان باسابقه تلویزیون ـ در گفت‌وگویی با ایسنا، ضمن ابراز نارضایتی و مخالفت در قبال استفاده از هنرمندان و بازیگران به عنوان مجری، اظهار کرده است: جالب است اگر ما به عنوان مجری به حیطه کار بازیگران نزدیک شویم، ممنوع‌التصویر می‌شویم و عملا این اتفاق افتاده است. برای خود من بارها پیش آمده که پیشنهادهایی برای حضور در تئاتر داشته‌ام اما از سوی مدیران تلویزیون چنین اجازه‌ای داده نشده است. اما این اتفاق کاملا برعکس است و بازیگران سینما و تلویزیون، به راحتی نقش یک مجری را در برنامه‌های تلویزیونی ایفا می‌کنند.

مجری برنامه قدیمی «به خانه برمی‌گردیم» در ادامه چنین مطرح کرده است: اگر اجرای مجریان را در حدی نمی‌بینند که مخاطب را جذب کند بحث دیگری است که البته سازمان می‌تواند کاری کند که مجریان آنقدر جذاب باشند که از طرق دیگر سراغ ما بیایند نه اینکه کم کم از گردونه تلویزیون خارج و روز به روز کمرنگ‌تر شویم.

امیرشاهی در عین حال علت حضور هنرمندان و بازیگران در اجرای برنامه‌های تلویزیونی را دوری مخاطب از تلویزیون عنوان کرده و اینکه تلویزیون برای جذب و برگرداندن مخاطب، دست به اقداماتی اینچنین زده است.

ایراد وقتی وارد است که بازیگر اجرای خوبی ندارد

در این میان برخی هم نسبت به حضور بازیگران در حوزه اجرا، نگاه میانه روتری دارند و اجرای ماهرانه را لازمه انتخاب افراد می‌دانند و نه بازیگر یا غیربازیگر بودن آنان؛ به عبارت دیگر اگر بازیگری استعداد مجری‌گری نیز داشته باشد، منعی برای حضور او در عرصه اجرا نباید وجود داشته باشد.

در این رابطه سیدمهرداد ضیایی، مجری برنامه «اهالی شب» در گفت‌وگویی که پیش‌تر با ایسنا داشته، اظهار کرده است: «در کشورهای دیگر به ویژه آن‌هایی که تولیدات تلویزیونی زیادی دارند، همیشه از هنرپیشه‌ها به عنوان مجری استفاده می‌شود و این، یک امر خیلی ساده و سابقه‌دار است. در ایران هم نمی‌توان به این مسئله ایرادی وارد کرد. ایراد وقتی وارد است که فلان بازیگر اجرای خوبی ندارد. این اتفاق به اینکه استفاده از بازیگران برای اجرا درست نیست، ربطی ندارد.»

این بازیگر به حرفهایش اضافه کرده است: «بسیاری از مجری‌ها هم می‌روند بازیگری می‌کنند و کسی هم ایرادی نمی‌گیرد. طبیعتا در حالت عادی استعداد و مهارت مجری‌های حرفه‌ای بیشتر است، زیرا تخصصشان اجرا است اما اگر بازیگری بتواند این کار را درست انجام دهد، نمی‌توان به او ایرادی گرفت.»

فوتبالیست‌های مجری در زمین اجرا!

اما پس از حرف و حدیث‌ها بر سر اجرای بازیگران، مدتی است که شاهد حضور پررنگ فوتبالیست‌های بازنشسته هم در تلویزیون هستیم و البته در مواردی علاوه بر حوزه اجرا، در زمینه بازیگری نیز از این افراد استفاده می‌شود. افرادی نظیر پژمان جمشیدی و مرحوم علی انصاریان که اتفاقا پس از مدتی آزمون و خطا در حوزه بازیگری، در نهایت عملکرد خوبی نیز از خود به نمایش گذاشتند، از نمونه‌های موفق این رویکرد تلویزیون و سینما هستند.

در همین رابطه مجید واشقانی که همزمان در حوزه‌های اجرا و بازیگری فعال است، با اشاره به ایفای نقش پژمان جمشیدی در فیلم‌ها و سریال‌ها در مقام یک بازیکن فوتبال، گفته است: «حتی بازیگری پژمان جمشیدی از فوتبالش هم بهتر است؛ این چه ایرادی دارد اگر فرد توانایی آن را داشته باشد. البته هنوز هم این معادلات هست که می‌گویند بازیگر نباید همزمان با تخصص اصلی خود، کار اجرا هم انجام دهد یا بالعکس؛ چراکه در ذهنیت تماشاگر تأثیر می‌گذارد، اما به نظر من این اتفاق صدمه ای نمی‌زند، به شرط اینکه به کاری که انجام می‌دهید، واقف باشید و علمش را داشته باشید.»

هرچند در نگاه تخصصی‌تر به این موضوع، عده‌ای با اشاره به اینکه یک مجری باید دارای اطلاعات کافی و درستی برای همراه کردن مخاطب با خود باشد، فوتبالیست‌ها و بازیگران درجه چندم را از آن جهت که صرفا با تجربه و نه تحصیلات به این کار می‌پردازند، برای حوزه اجرا ناکارآمد می‌دانند و بر این باور هستند که برای حرکت به سمت تخصص‌گرایی، بهتر است از حضور این افراد در حوزه بازیگری و اجرا اجتناب شود.

ضمن اینکه سرمایه گذاری تلویزیون بر روی این افراد، سرمایه گذاری چندان، قابل اعتمادی هم به نظر نمی‌رسد؛ چراکه برای مثال برخی از اهالی فوتبال با نگاهی غیرتخصصی به تلویزیون، به برنامه‌های رسانه ملی به مثابه نیکمت ذخیره ای نگاه می‌کنند که در روزهای خالی از پیشنهادهای فوتبالی، به سمت آن روانه می‌شوند و حتی در مواردی این حضور را سکوی پرتابی برای فرار از انزوا و فراموشی و حضور دوباره در عرصه فوتبال می‌دانند.

هرچند هجوم فوتبالیست‌ها به تلویزیون، اغلب پس از قانون رسانه ای نشده صداوسیما مبنی بر بکارگیری سلبریتی‌ها در حوزه تخصصی خودشان اتفاق افتاده است و در نتیجه ی آن، حضور اهالی فوتبال هم در اغلب موارد به برنامه‌های تخصصی این حوزه محدود شده است.

صداوسیما افق اصلی را فراموش نکند

به طور کلی هر سازمان رسانه ای برای رسیدن به اهداف خود و رساندن پیام به مخاطب، افقی را پیش روی خود ترسیم می‌کند که صداوسیما را هم از این قاعده کلی نباید مستثنی دانست.

در این میان به دنبال ریزش مخاطبان شبکه‌های تلویزیونی که به دلایل مختلف در دهه‌های گذشته اتفاق افتاد و همچنین قرار گرفتن در رقابت فشرده رسانه ای، به نظر می‌رسد که صداوسیما مهم‌ترین هدف خود را جذب دوباره مخاطبان قرار داده است و در این مسیر زمانی به افزایش تعداد شبکه‌ها می‌اندیشید و حالا به جذب سلبریتی‌ها. با این همه آنچه مسلم است دستیابی به این مهم، نباید رسانه ملی را از افق اصلی تر پیش روی خود دور کند که همان رسیدن به تعریف واقعی «دانشگاه» است.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *