بررسی فقهی حرمت استفاده از سلاح اتمی؛

حرمت سلاح کشتار جمعی، ابدی و استثناناپذیر است

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۹۹/۱۲/۰۴) بر نیاز ایران به استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای تاکید کرده و فرمودند: «فکر اسلامی ما می‌گوید سلاحی که در [کاربرد] آن، غیر مسلّحین، غیر نظامی‌ها، و مردم عادّی تلف می‌شوند، این سلاح ممنوع است. این سلاح ممنوع است؛ حالا هسته‌ای باشد یا شیمیایی باشد یا غیر این‌ها؛ این سلاح ممنوع است. ما به‌خاطر نظر اسلام است که نخواستیم دنبال این سلاح برویم وَالّا اگر می‌خواستیم برویم شماها کی هستید، چه‌ کاره هستید که بتوانید جلوگیری کنید.»
در فتوای هسته‌ای رهبر انقلاب که در پیامشان در نخستین کنفرانس بین‌المللی “خلع سلاح هسته‌ای و عدم اشاعه” در فروردین ۸۹ منتشر شد و پس از آن به‌صورت رسمی در سازمان ملل هم ثبت شد، آمده است که ما علاوه بر اعتقاد به حرمت سلاح هسته‌ای، کاربرد «دیگر انواع سلاح‌های کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی را نیز … حرام می‌دانیم.» پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفت‌وگویی با آیت‌الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری به تببین و مبانی این فتوا پرداخته است.
* یکی از تاکیدات پیوسته‌ی رهبر انقلاب، توجه به قدرت دفاعی ایران و عناصر قدرت آفرین است؛ ادله و مبانی فقهی‌ای که کشور باید از لحاظ دفاعی قوی باشد و عناصر قدرت خود را هر روز تقویت کند را تشریح بفرمایید.
* کسب قدرت، حفظ قدرت و توسعه قدرت برای تبیین حقایق اسلام ناب، دفاع از حق، گسترش عدل، آزادی‌های مشروع، حاکمیت توحید، کرامت انسان، پیشرفت، مقابله با طاغوت و مفسدین و مجرمین و جنایتکاران و اصلاح جهان، واجب شرعی است و برای این کار تشکیل دولت در اسلام واجب است. تشکیل دولت در اسلام به هدف اقامه‌ی دین است؛ یعنی حاکمیت توحید، عدالت، کرامت انسان، پیشرفت، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و نجات بشریت و خدمت به محرومین و مستضعفین. از این جهت، حفظ دولت اسلامی و تحقق اهداف و پیشبرد وظایف آن، به یک قدرت بازدارنده در مقابل مستبدین، مستکبرین، طواغیت، شیاطین و مفسدین نیاز دارد.
می‌توان گفت که تحقق تمدن اسلامی متوقف بر قدرت بازدارنده است. تحقق تمدن اسلامی بر پایه‌ی فرهنگ و باورها و ارزش‌های اسلامی حداقل به چند مؤلفه نیاز دارد:
مؤلفه‌ی اوّل، اندیشه‌ی مکتبی و ارزشی است که همان اندیشه‌ی اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله بر پایه‌ی مکتب اهل بیت علیه‌السلام است. مؤلفه‌ی دوم، وجود رهبری تمدن‌ساز است. مؤلفه‌ی سوم، بسیج ظرفیت‌های نخبگان و خواص برای تحرک و پویایی و تبدیل ضعف به قدرت و تهدید به فرصت است. مؤلفه‌ی چهارم، حضور مردم در صحنه و احیای ظرفیت‌های اجتماعی و قدرت اجتماعی است. مؤلفه‌ی پنجم، پیشرفت علمی و فتح قله‌های دانش و معرفت و علم است که اقتدار می‌آفریند. مؤلفه‌ی ششم، رفع موانع و تولید قدرت دفاعی، نظامی، امنیتی و حفظ امنیت و دستاوردها در مقابل مزاحمین، معارضین، معاندین، نیروهای متخاصم، دشمنان تمدن اسلامی و بشری است. و مؤلفه‌ی هفتم، صبر و مقاومت و پایداری است.
بنابراین، اگر دولت اسلامی قدرت بازدارنده‌ی قوی نداشته باشد، دشمنان تمدن اسلامی، دشمنان اسلام، دشمنان بشریت و جهان استکبار نمی‌گذارند تمدنی شکل بگیرد؛ یعنی اجتهاد مبتنی بر مقتضیات زمان و بسط حقایق دینی و نظریه‌پردازی دینی و استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته‌ی بشری و اقتدار بازدارنده بر پایه‌ی اصل «لا تظلمون و لا تظلمون»(۱) است و نفی ستمگری به‌وسیله‌ی تمدن اسلامی محقق می‌شود.
در واقع تولید قدرت، حفظ قدرت، تداوم پیوسته‌ی قدرت، افزایش قدرت و توسعه‌ی قدرت برای اهداف متعالی، یک واجب عقلی و شرعی است. بعد از اینکه ما پذیرفتیم دولت در اسلام جزء احکام اوّلیه است و حفظ و پیشبرد اهداف آن در دنیایی که تعارض منافع گوناگونی در آن وجود دارد و جهان استکبار و سلطه اجازه نمی‌دهد که یک تمدن انسانی پا بگیرد، اقتدار بازدارنده واجب عقلی و شرعی است.
جهاد از جَهد و جُهد گرفته شده است؛ یعنی تلاش خستگی‌ناپذیر و به‌کارگیری تمام ظرفیتِ توان عقلی، روحی، عاطفی، روانی و حیثیتی و تجمیع همه‌ی ظرفیت‌ها برای تولید قدرت؛ در تولید قدرت و به‌کارگیری قدرت شاید از معنای لغوی جهاد هم استفاده شود. جهاد اقتضای تولید قدرت است و در آن چهار عنصر وجود دارد: عنصر اوّل، تولید قدرت. عنصر دوم، تولید و به‌کارگیری قدرت فی‌سبیل‌الله که برای اسلام، منافع مسلمین، بشریت، مقابله با ظلم و جنایت، مقابله با طواغیت و شیاطین و مفسدین و دشمنان اسلام و امت اسلامی است. عنصر سوم، جهاد و مقابله با دشمنان بشریت و انسانیت و دشمنان امت اسلامی که در عصر حاضر البته آمریکا و صهیونیست‌ها نماد بارز آن هستند. و عنصر چهارم، جهاد تحت امر ولی فقیه عالم، عادل، باتقوا، مدیر و مدبر است.
در این باره، خداوند متعال در سوره‌ی مبارکه الأنفال آیه‌ی ۶۰ می‌فرماید: «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم و َما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون»؛ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله‌ی با آن‌ها [ دشمنان‌]، آماده سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به‌وسیله‌ی آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هرچه در راه خدا (و تقویت بنیه‌ی دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد!
علاوه بر مبانی قرآنی، روایات زیادی هست که تولید قدرت را یک فرض مسلم می‌داند. در روایات اشاره شده است که خداوند از انسان مؤمن ضعیف قهرش می‌آید.(۲)
مؤلفه‌های اسلام مبتنی بر وجود قدرت است و یکی از ویژگی‌های پیروان انبیاء این است که هرگز ضعیف نشدند؛ به تعبیر قرآن «ما ضَعُفوا وَمَا استَکانوا»(۳). بنابراین، ضعف را باید به قدرت تبدیل کنیم و قدرت بازدارنده در مقابل دشمنان برای حفظ اسلام، امت اسلامی و کیان مسلمین نه‌تنها واجب شرعی است، بلکه وجود قدرت برای توسعه‌ی حق، عدالت، توحید و دفاع از قدرت و به‌کارگیری قدرت برای کرامت انسان یک اصل مسلم است.
* رهبر انقلاب در عین اینکه به قوی‌شدن ایران، تقویت هرچه بیشتر نیروهای مسلح، تأکید بر حفظ کیان کشور و تمامیت ارضی کشور و ارتقای عناصر قدرت در جمهوری اسلامی توجه و تحریص دارند، به‌صورت صریح مواردی را در حوزه‌ی نظامی ممنوع و حرام شرعی بیان کرده‌اند. ایشان در مورد سلاح‌های کشتار جمعی در ابعاد ساخت، نگهداری، انباشت و استفاده به‌صورت صریح فتوا به حرمت داده‌اند و ممنوع اعلام کرده‌اند؛ مبانی صدور این فتوا را در چهارچوب اندیشه‌ی فقهی شیعه چگونه تبیین می‌کنید؟
* تولید، انباشت و به‌کارگیری سلاح اتمی نه‌تنها تولید قدرت نیست، بلکه نابودی قدرت، تهدید بشریت و از بین‌ بردن بشریت است. در واقع تولید و انباشت سلاح اتمی از مصادیق فساد فی‌الارض و هلاک و نابودی بشریت و موجودات زنده بر روی زمین و تأثیرگذاری بر نسل‌های آینده است؛ حتی سلاح اتمی و تشعشعات آن هنگام تولید و انباشت، برای بشریت مخاطره‌آمیز است.
بر پایه‌ی موضوع‌شناسی باید بگوییم که آلودگی محیط زیست با تشعشعات اتمی، زندگی بشریت و زندگی کره‌ی زمین را تهدید می‌کند. بعد از تجربه‌ی به‌کارگیری سلاح اتمی در هیروشیما و ناکازاکی در ۱۹۴۵ و بعد از آن تشعشعات اتمی که در حادثه‌ی چرنوبیل در ۱۹۸۶ رخ داد، مخاطرات ناشی از تشعشعات اتمی ناشی از تولید و انباشت سلاح اتمی برای بشریت روشن و معلوم شد که این نوع سلاح‌ها، همه‌ی موجودات زنده را از بین می‌برد و جانداران را تهدید می‌کند؛ حتی اگر آزمایش‌های هسته‌ای در عمق آب‌ها یا در صحرای خالی هم صورت بگیرد، توأم با تهدیدات و مخاطراتی برای بشریت است. کاربرد این اسلحه بر نسل‌های آینده هم تأثیر منفی می‌گذارد. به‌عنوان نمونه، هنوز هم عوارض سلاح شیمیایی که صدام در حلبچه به‌کار برد، باقی‌مانده است.
سلاح اتمی و تشعشعات آن محیط زیست را تهدید می‌کند و به تعبیر قرآن کریم باعث هلاکت «حرث و نسل»(۴) می‌شود؛ یعنی نسل بشریت و زندگی بر روی کره‌ی زمین را از بین می‌برد. بنابراین، نه‌تنها سلاح اتمی تولید قدرت نیست، بلکه فساد فی‌الارض است و آیات زیادی در قرآن کریم هست که فساد فی‌الارض و هلاک حرث و نسل را به شکل مطلق منع می‌کند. به شکل سلبی و ایجابی حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگی محیط زیست، حفظ جان جانداران، گیاهان، موجودات زنده‌ی آبی و دریایی و خاکی و صحرایی واجب شرعی است؛ یعنی هم به شکل ایجابی حفظ محیط زیست واجب است و هم به شکل سلبی آلودگی محیط زیست، فساد فی‌الارض و هلاک حرث و نسل حرام است. تولید و انباشت سلاح اتمی اگر هم به‌کار برده نشود، احتمال عقلایی بالایی دارد که در اثر یک اشتباه انسانی، حیات بشری در کره‌ی زمین را تهدید ‌کند.
اسلام پیروزی و کسب قدرت را تنها از راه‌های معقول، مشروع و انسانی تأیید می‌کند، نه از راه‌های توأم با فساد فی‌الارض. پس، این راه قابل تأیید نیست، بلکه محکوم و حرام است و استثناپذیر هم نیست و بالاتر اینکه یک حکم ابدی است و به‌اصطلاح تبصره هم نمی‌خورد؛ چون باعث نابودی بشریت می‌شود و انسان‌های بی‌گناه و غیر نظامی را از بین می‌برد. حکم اوّلیه‌ی اسلام در اخلاق بشردوستانه و حقوق بین‌الملل بشردوستانه‌ی اسلامی در دوران جنگ این است که کشتار غیر نظامیان، زنان، کودکان، پیران و اهداف غیر نظامی، تعرض به اهداف غیر نظامیان، زمین‌های غیر نظامیان، کشاورزی غیر نظامیان و کشتن غیر نظامیان ممنوع است.
در اسلام چهار اصل در جنگ وجود دارد: اصل اوّل، تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان است. باید میدان جنگ در جبهه تعریف شود. اصل دوم، حرام‌بودن کشتن غیر نظامیان است. کودکان، زنان، پیرمردان و افراد غیر متعرض را باید تفکیک کنیم و حرام بدانیم. اصل سوم، تناسب بین سلاح و هدف است؛ هدف نظامی که می‌خواهیم بزنیم، باید سلاح متناسب با آن را به‌کار ببریم و این هم جزو اخلاق بشردوستانه و جزو مقررات حقوق بین‌الملل بشر دوستانه است. اصل چهارم هم اصل ضرورت است. اگر ضرورت اقتضاء کند و استثناء هم هست، «الضرورات تبیح المحذورات» و «الضرورات تتقدر بقدرها» که در بحث سپر انسانی است که اگر دشمن از سپر انسانی استفاده کند، آن سپر انسانی در حد معقول و محدود باید مورد توجه قرار گیرد؛ امّا به‌کارگیری سلاح اتمی و تولید و انباشت سلاح اتمی و میکروبی نه‌تنها بر اساس ضرورت معنا و مفهوم پیدا نمی‌کند، بلکه همان‌طور که اشاره شد، فساد فی‌الارض است و بر اساس اصول فقهی این اطلاقات و عمومات و حرمت فساد و حرمت هلاک حرث و نسل عاری از تخصیص است و تخصیص‌بردار نیست.
حکم عقل این است که قطع ماده‌ی فساد واجب شرعی است و اگر سلاح میکروبی، شیمیایی و اتمی ماده‌ی فساد است، باید ما به معاهده‌هایی بپیوندیم که این سلاح‌ها را جمع و حذف کند. لذا، جمهوری اسلامی طرفدار پیمان‌های منع تولید و تکثیر و انباشت و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی است و معمولاً به این معاهدات می‌پیوندد و ما به اصل «اوفوا بالعقود» پایبند هستیم و این آمریکا و صهیونیست است که از طریق تولید و انباشت سلاح اتمی، حیات بشری را تهدید می‌کنند.
اگر نبی مکرم اسلام عده‌ای را برای جنگ می‌فرستادند، به آن‌ها دستورالعمل‌هایی هم می‌دادند. برای مثال در موثقة مسعدة بن صدقة هست که اگر پیامبر اکرم کسی را برای جنگیدن و فرماندهی می‌فرستادند، اوّل به تقوا و بعد به جنگیدن به نام پروردگار و در راه خدا، عدم خیانت در جنگ، شکنجه‌نکردن، نکشتن فرزندان و کودکان، آتش‌نزدن محصولات کشاورزی و قطع‌نکردن درختان میوه و از بین نبردن حیوانات و چارپایان تأکید می‌کردند.(۵)
در روایت دیگری هم هست که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند رسول اکرم از ریختن سم در آب سرزمین مشرکین نهی می‌کردند که ظاهر این نهی، حرمت است و خیلی از فقها به حرمت ریختن سم در آب دشمن فتوا دادند. ابن ادریس حلی رحمه‌الله‌علیه هم می‌فرماید دشمن را می‌شود با انواع سلاح متعارف از بین برد، مگر غرق‌کردن منازلشان با آب؛ چون در این روش، غیر نظامیان هم کشته می‌شوند. همچنین سوزاندن دشمنان هم جایز نیست.(۶) سایر فقها هم مثل علامه حلی رحمه‌الله‌علیه در مختلف الشیعه و محقق خوئی رحمه‌الله‌علیه در منهاج الصالحین در کتاب‌هایشان این ممنوعیت را بیان کرده‌‌اند. بنابراین، اگر ریختن سم در سرزمین دشمن جایز نیست، به طریق اولی، تولید و انباشت و به‌کارگیری سلاح اتمی هم ممنوع است؛ چون باعث تهدید و نابودی بشریت می‌شود.
امّا ادله‌ی زیادی برای نکشتن غیر نظامیان هست. پیامبر اسلام می‌فرمایند با کسانی می‌شود قتال کرد که با ما در حال قتال‌اند و جنگجویان دشمن‌اند. غیر مبارزین دشمن در امنیت هستند، زیرا اسلام در میدان جهاد آمده است تا غیر نظامیان را از کفر، طاغوت و شیاطین نجات دهد و جهاد اسلامی علیه طاغوت کافر است نه علیه مردم مستضعف کافر، بلکه اسلام می‌خواهد مردم مستضعف کافر را نجات بدهد. بنابراین، کسانی که قرار است نجات بدهیم را نباید از بین ببریم. ازاین‌رو سیاست سرزمین سوخته و نابودی بشریت در جنگ یا به‌کارگیری اسلحه‌ای که باعث نابودی بشریت در جنگ می‌شود، حرام اولی، ابدی و استثناناپذیر است.
* فتوای رهبر انقلاب به‌عنوان دکترین دفاعی انقلاب اسلامی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام و سایر ادیان قرار گرفت؛ امّا در این میان برخی شبهات و سؤالات پیرامون آن هم مطرح شده که درصدد است این‌گونه القاء کند که این فتوا ممکن است تغییر، تخصیص یا مقید شود و بنا به برخی مصالح یا ضرورت‌ها از این مبنا عدول شود. چه پاسخی به این شبهات می‌توان داد؟
* برخی افراد تقیه را برای یک شبهه در جریان این فتوا بیان کرده‌اند که باید بدانیم فلسفه‌ی تقیه در شیعه دفاع و حفظ دین است. تقیه سپر دفاعی است و استثنائاتی هم دارد که در آنجاها تقیه جایز نیست. از جمله جاهایی که باعث فساد در دین می‌شود، فساد فی‌الارض یا نابودی بشریت است که تقیه جایز نیست. تقیه برای جایی است که خون ریخته نشود. «اذا بلغ الدم فلا یجوز التقیه»؛(۷) اینجا نه‌تنها بلغ الدم باعث خونریزی می‌شود، بلکه باعث نابودی بشریت می‌شود. بنابراین، از مصادیق استثناء، تقیه است و جایز نیست در این موارد تقیه کرد.
برخی مصلحت را بیان کرده‌اند که ممکن است جمهوری اسلامی برای مصلحت از این مبنا عبور کند، درحالی‌که مصلحت برای حفظ دین، حفظ مسلمین و امت اسلامی و حفظ بشریت است و چه مصلحتی در هلاک حرث و نسل وجود دارد؟ آنجا که باعث نابودی بشریت می‌شود، هیچ مصلحتی نه‌تنها در آن نیست، بلکه مطلقاً مفسده است و قطع ماده‌ی فساد اقتضاء می‌کند که ما به پیمان‌هایی که باعث تهدید، منع و جلوگیری از گسترش سلاح اتمی می‌شود هم بپیوندیم و همیشه جمهوری اسلامی از این مطلب استقبال کرده است.
برداشت من این است که رهبر انقلاب بر اساس بحث فقهی خود، جهاد و قتال و جنگ علیه نظامیان دشمن آن هم نظامیان طاغوت، مفسد و مستکبر را جایز می‌دانند و هدف جهاد از نظر ایشان، نجات غیر نظامیان است. لذا، ایشان به شکل مبنایی و ریشه‌ای مخالف تولید، انباشت و به‌کارگیری سلاح اتمی هستند و فتوایشان هیچ استثنایی ندارد. حرمتی که ایشان قائل‌اند، حرمت ابدی و استثناناپذیر و مبتنی بر ادله‌ی اربعه و اطلاقات و عمومات روایات و آیاتی است که فساد را به شکل مطلق حرام می‌داند.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *