لزوم تطبیق محتوای آموزشی مدارس با تحولات موجود در جامعه؛

بیگانگی مدارس با جامعه امروز

سارا ایزدخواه

به گزارش «صبح امروز» وظیفه نظام آموزش‌وپرورش جامعه‌پذیری دانش‌آموزان و توانمندسازی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها برای ورود به عرصه اجتماعی است. درواقع این نظام در کنار خانواده طی 12 سال آموزش به فرد می‌تواند او را برای حضوری مؤثر در جامعه آماده کند، اما پرسش اینجاست که در حال حاضر این امر تحقق می‌یابد و فرد می‌تواند در این سیستم آموزشی توانایی و استعدادهای خود را شکوفا کند؟

در این راستا محسن نوغانی، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی در رابطه با وضعیت نظام آموزش‌وپرورش و چرایی عدم تناسب مباحث آموزشی و درسی با آنچه که در جامعه وجود دارد اظهار می‌کند: مهمترین رسالت نهاد آموزش‌وپرورش، به‌ویژه آموزش‌وپرورش عمومی تربیت یا به عبارتی دیگر جامعه‌پذیری است. یکی از مهمترین خروجی‌ها و پیامدهای جامعه‌پذیری توانمندسازی افراد است، درواقع جامعه‌پذیری انجام می‌شود برای آنکه دانش‌آموزان توانمند شوند. توانمندسازی دانش‌آموزان دارای ابعادی است که یک بعد آن توانمندسازی اقتصادی است به این معنا که دانش‌آموز کارآفرین پرورش یابد و به دنبال اشتغال‌زایی باشد و در کل یک کنشگر موفق در عرصه اقتصاد شود. بعد دیگر توانمندسازی اجتماعی است درواقع دانش‌آموز بایستی بتواند روابط اجتماعی مناسب، تعاملات و پیوندهای مناسب برقرار کند. توانمندسازی فرهنگی بعد دیگری است که از این طریق دانش‌آموزان در رابطه با باورها، ارزش‌ها، عقاید، دین‌داری، تقید به موازین و هنجارهای اجتماعی توانمند می‌شوند.

وی خاطرنشان می‌کند: توانمندسازی سیاسی نیز بخش دیگری است که دانش‌آموز بایستی در نظام آموزش‌وپرورش نسبت به آن جامعه‌پذیر و توانمند شود؛ بدین معنا که فرد باید به‌عنوان یک کنشگر در عرصه سیاسی بتواند حقوق و تکالیف خود را تشخیص دهد و مشارکت سیاسی داشته باشد. بعد دیگری که فرد باید در آن زمینه توانمند شود از لحاظ روانشناختی است. فرد باید بتواند در رابطه با محیط‌های استرس‌زا، کنترل هیجانات و عواطف و… توانمند شود. درواقع توانمندسازی نتیجه جامعه‌پذیری است.

 

باید به این نکته توجه داشت که نباید تمام وظایف نظام آموزش‌وپرورش را با کتاب درسی تأمین کنیم، اما باید کتاب درسی نیز متناسب با تحولات در محتوا، طراحی، مخاطب‌شناسی و …خود را تطبیق دهد

 

نوغانی در پاسخ به این پرسش که چرا آنچه در کتاب‌های درسی وجود دارد با آنچه که در بطن جامعه رخ می‌دهد، متفاوت است و عملاً نمی‌تواند آگاهی دانش‌آموز را نسبت به واقعیت‌های موجود در جامعه افزایش دهد، می‌گوید: اگر بخواهیم ‌نظام آموزش‌وپرورش را به‌عنوان یک سیستم در نظر بگیریم باید به این نکته توجه کرد که ویژگی یک سیستم انعطاف‌پذیری آن است، درواقع از آنجا که نظام اجتماعی دائماً در حال تحول و دگرگونی است در مجموعه نظام اجتماعی، خرده نظام‌ها یا خرده‌سیستم‌هایی هستند که هر کدام نقش یا کارکردی را برعهده دارند.

لزوم تطبیق محتوای آموزشی مدارس با تحولات موجود در جامعه

آموزش‌وپرورش نیز به‌عنوان نهادی اجتماعی دارای کارکردهایی است که مهمترین این کارکردها، جامعه‌پذیری و توانمندسازی است، اما از آنجا که سرعت تغییر و تحولات سیستم در جوامع جدید زیاد است و نظام‌های اجتماعی با دیگر نظام‌های اجتماعی به دلیل وجود تحولات فناوری، فرهنگی و … دنیا درگیر است؛ بنابراین بخشی از مشکل به رشد شتابان این تغییر و تحولات بازمی‌گردد. این امر ناشی از وجود فناوری، شبکه‌های اجتماعی و گسترش نظام‌های اجتماعی است. بخش دیگر ناشی از این است که آموزش‌وپرورش بایستی تا حد امکان محتوای آموزشی خود را با تحولات پیش رو تطبیق دهد به اصطلاح دچار تأخر فرهنگی یا تربیتی نشود.

 

در نظام آموزش‌وپرورش توانمندسازی لازم برای دانش‌آموزان صورت نمی‌گیرد. درواقع در سیستم آموزشی افراد به‌صورت کامل توانمند نمی‌شوند. توانمندی یعنی؛ در نظام آموزش‌وپرورش برنامه‌ریزی به‌صورتی باشد که افراد بتوانند ظرفیت‌های بالقوه خود را به‌صورت بالفعل دربیاورند

 

این جامعه شناس با بیان اینکه «ذات نظام‌های اجتماعی به‌ویژه در دوران معاصر، دارای تحولات سریع است و گاهی اوقات اجزای این نظام‌های اجتماعی به‌دلیل سرعت تحولات نمی‌توانند خود را به‌روز کنند» توضیح می‌دهد: برای نمونه به‌روز کردن محتوای کتاب درسی برای سال تحصیلی جدید نیازمند فرایندی طولانی است تا مجدد تألیف و چاپ شود؛ بنابراین تهیه کتاب درسی و محتوای آموزشی مربوط به آن زمان‌بر است درنتیجه آموزش‌وپرورش نمی‌تواند کیفیت را فدای کمیت کرده یا کمیت را فدای کیفیت کند و نیازمند ایجاد تعادل بین این دو مقوله است.

آموزش سنتی نمی‌تواند به آموزش مجازی برسد

این استاد دانشگاه در رابطه با این پرسش که آیا کشورهایی چون ترکیه یا سنگاپور نیز دچار این تغییر و تحولات هستند و آن‌ها هم نتوانستند همراه با تغییر و تحولات آموزش‌وپرورش خود را همگام کنند؟ بیان می‌کند: اصولاً هیچ کشوری نمی‌تواند ادعا کند که تمام کارکردها، وظایف و فرایندهای آموزشی نظام آموزش‌وپرورش را به‌صورت 100 درصدی با تغییرات موجود در جامعه تطبیق داده است. اساساً همه تلاش می‌کنند که به نوعی خود را با تحولات موجود در جامعه همگام کنند، اما این امر به‌صورت 100 درصدی تحقق نمی‌یابد. حتی در کشورهای پیشرفته غربی آنقدر سرعت تحولات زیاد است که همراه با آن آموزش‌های مجازی و الکترونیکی افزایش یافته که آموزش سنتی نمی‌تواند به آن برسد.

نیازمند آموزش چندرسانه‌ای هستیم

وی در رابطه با تغییرات نامناسب جدید محتوای کتاب‌های آموزشی مدارس تصریح می‌کند: در حال حاضر با پدیده چندرسانه‌ای روبه‌رو هستیم که دیگر کشورهای دنیا نیز با این پدیده مواجهند. آموزش چندرسانه‌ای به این معنا است که برای آموزش به دانش‌آموزان به چند ابزار نیاز است یک ابزار آموزشی، کتاب بوده و دیگر ابزارها شامل اینترنت، فضای مجازی، تلویزیون و … است. همگی این رسانه‌ها در عرصه آموزش فعالیت می‌کنند. کتاب درسی نیز به عنوان یکی از این ابزارها در حال آموزش است، اما باید به این نکته توجه داشت که نباید تمام وظایف نظام آموزش‌وپرورش را با کتاب درسی تأمین کنیم، اما باید کتاب درسی نیز متناسب با تحولات در محتوا، طراحی، مخاطب‌شناسی و …خود را تطبیق دهد. درواقع والدین این گله و شکایت را دارند که کتاب‌های درسی جامع نیست و انتظار دارند دانش‌آموز مثلاً با خواندن کتاب‌ مطالعات اجتماعی تمامی مباحث اجتماعی را بیاموزد، اما باید به این نکته توجه داشت که فعالیت‌های فوق برنامه یا تکلیف خارج از کتاب و… مکمل آموزش است.

کتاب‌ درسی تنها یک بخش از آموزش است

عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی با اشاره به راه حل اساسی برای تناسب‌سازی محتوای آموزشی مدارس بیان می‌کند: راه حل اساسی برای تناسب‌سازی محتوای آموزشی آموزش‌وپروروش و کتاب‌های درسی این است که به جای تغییر در کتاب‌ها، از رسانه‌های مکمل مانند بروزسازی شیوه‌های تدریس معلم‌ها و … استفاده شود. به طور خلاصه نباید تمامی انتظارات برای آموزش صحیح به دانش‌آموز از کتاب‌های درسی باشد. باید ابزارها و رسانه‌های آموزشی متنوع باشد در اینجا تنوع اصل است. استفاده درست از هر ابزار یا رسانه اهمیت دارد و نکته بعدی این است که همه رسانه‌ها یا ابزارها بایستی معطوف به یک هدف باشد و آن هم تعلیم و تربیت است. درواقع کتاب درسی، شبکه شاد، فضای مجازی و کلاس‌های فوق برنامه بایستی همگی در این راستا فعال باشد.

 

به نظر من وزیر تصمیم درستی برای صرف نظر کردن از شکایت خود گرفته است درواقع همه یک خانواده هستیم و از این اتفاقات رخ می‌دهد. در شرایطی که معلمان وظیفه سنگینی بر عهده دارند در این وضعیت نباید هر دو طرف مسائل را کشدار کنند

 

وی با اشاره به ابزار یا رسانه‌هایی که در کنار کتاب‌های درسی صلاحیت آموزش به دانش‌آموزان را دارد، تشریح می‌کند گفت‌وگو یک مادر با کودک خود -که در مقطع ابتدایی است- یک ابزار آموزشی و پرورشی محسوب می‌شود؛ بنابراین این موارد نبایستی حذف شود درواقع وجود ابزارهای متنوع برای آموزش و جامعه‌پذیری دانش‌آموزان امری ضروری است.

نوغانی در مورد فقدان بسترسازی مناسب برای سامانه شاد می‌گوید: تا پیش از کرونا که آموزش‌ها به صورت حضوری بود دانش‌آموزان یکسری مفاهیم آموزشی را از طریق روابط چهره به چهره و اصطلاحاً روابط گرم با  هم‌کلاسی‌های خود و معلمانشان می‌آموختند، اما در حال حاضر این سرمایه اجتماعی عینی و چهره‌به چهره در آموزش‌وپرورش موجود نیست. از سویی دیگر فضای مجازی نمی‌تواند و نخواهد توانست تمام ظرفیت‌های لازم را برای تحقق جامعه‌پذیری و ایجاد پیوندهای اجتماعی مناسب و تقویت سرمایه اجتماعی دانش‌آموزان را تحقق بخشد. درواقع فضای مجازی مکملی است برای فضای واقعی.

وی با بیان اینکه «انتظار نداریم که شبکه شاد بتواند تمامی نیازهای دانش‌آموزان را رفع کند؛ چراکه دانش‌آموز نیاز دارد در فضای واقعی مدرسه با دوست و همکلاسی خود گفت‌وگو داشته باشد. این اتفاقات ناشی از وجود شرایط بحرانی است؛ چراکه در شرایط عادی آموزش به‌صورت مجازی و هم آموزش واقعی مکمل یکدیگر هستند؛ بنابراین نباید به صورت رقیب باشند که یکی دیگری را حذف کند.

 توانمندسازی لازم برای دانش‌آموزان صورت نمی‌گیرد

این جامعه‌شناس در پاسخ به این پرسش آیا آموزش‌وپرورش دانش‌آموزان را به‌صورت سیستماتیک فقیر بار می‌آورد؟ اظهار می‌کند: نباید بگوییم که آموزش‌وپرورش دانش‌آموزان را فقیر بار می‌آورد بهتر است مطرح شود که در نظام آموزش‌وپرورش توانمندسازی لازم برای دانش‌آموزان صورت نمی‌گیرد. درواقع در سیستم آموزشی افراد به‌صورت کامل توانمند نمی‌شوند. توانمندی یعنی؛ در نظام آموزش‌وپرورش برنامه‌ریزی به‌صورتی باشد که افراد بتوانند ظرفیت‌های بالقوه خود را به‌صورت بالفعل دربیاورند؛ یعنی آموزش‌وپرورش به آن‌ها مسیر نشان دهد تا از این طریق بتوانند از توانایی‌های خود استفاده کنند. در این راستا یکی از وظایف این نهاد در قالب جامعه‌پذیری تحقق همین امر است. هر کودکی دارای ظرفیت بالقوه و توانایی‌های لازم در زمینه‌های مختلفی است بنابراین چنین کودکی زمانی که وارد نظام آموزش‌وپرورش می‌شود باید طوری مسیر و جهت‌یابی لازم را دریافت کند تا بتواند صواب و درست را از نادرست تشخیص دهد؛ بنابراین آموزش‌پرورش باید بتواند مسیر، جریان و فرایند جامعه‌پذیری را به درستی برای دانش‌آموزان فراهم کند.

فرایند آموزش و توانمندسازی دانش‌آموزان، فرایندی معیوب است

وی در مورد وضعیت توانمندسازی دانش‌آموزان در مدارس توضیح می‌دهد: فرایندهای آموزشی یا توانمندسازی دانش‌آموزان -که بخشی از وظایف آموزش‌وپرورش است- فرایند معیوبی است که همواره خود را بازتولید می‌کند. درنتیجه نباید اجازه داد تا این فرایندهای معیوب دوباره بازتولید شوند. درواقع آموزش‌وپرورش پویا دارای فرایندهای پیشرو، به‌روز و معطوف به توانمندسازی دانش‌آموزان است و نباید به‌گونه‌ای باشد که ضعف‌ها، مشکلات و نواقص را بازتولید کند.

صرف نظر وزیر از شکایت خود، امری فرهنگی بود

نوغانی در مورد شکایت وزیر آموزش‌وپرورش و تأثیرات اجتماعی آن بیان می‌کند: پس گرفتن شکایت توسط وزیر آموزش‌وپرورش اقدامی فرهنگی و درست بود. باید توجه داشت که انتقاد کردن با تهمت زدن، افترا و تخریب متفاوت است کسی که این کار را انجام دهد باید مجازات شود، اما انتقاد سازنده می‌تواند اثربخش باشد و این انتقاد باید از طریق درست تحقق یابد و چنین انتقادی پاسخی درست به همراه داشته باشد. اگر افراد نقدی نسبت به آموزش‌وپرورش داشته باشند بایستی از مجاری درست آن را منتقل کنند و این نظام باید از طریق مجاری درست پاسخ دهد. به نظر من وزیر تصمیم درستی برای صرف نظر کردن از شکایت خود گرفته است درواقع همه یک خانواده هستیم و از این اتفاقات رخ می‌دهد. در شرایطی که معلمان وظیفه سنگینی بر عهده دارند در این وضعیت نباید هر دو طرف مسائل را کشدار کنند.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *