روایت «صبح امروز» از شهروندانی که پشت الماس وارونه مشهد زندگی میکنند؛
من گم شدهام، مرا مجویید
حمیده طاهری
اگر برای تفریح در پارک ساحلی آفتاب یا برای خرید پایت به الماس شرق و بازارهای منشعب آن باز شده باشد، حتماً چشمانت منظرهای را دیده که نه شباهتی به روستا دارد و نه هیچ شباهتی با مؤلفههای شهرنشینی. «اسماعیلآباد» یک منطقه مسکونی در دهستان طوس، بخش مرکزی شهرستان مشهد است که طبق آمار خانه بهداشت 6 هزار نفر جمعیت دارد، اما اسماعیلآباد که بخشی از شهر مشهد است چگونه منطقهای است؟
به گزارش روزنامه «صبح امروز» در حالی که پرتوهای نور ماه در نبرد با شکافهای میان ابرهاست خانه را به مقصد اسماعیلآباد ترک میکنم وقتی به میدان عطار که مقابل پارک ساحلی آفتاب است میرسم هوا همچنان در گرگومیش به سر میبرد و نسیم ملایمی صورتم را نوازش میکند. منتظر میمانم تا بعد از رسیدن فعال فرهنگی و اجتماعی منطقه اسماعیلآباد و یکی از همکاران عکاسم که قرار است روایت امروز را به تصویر بکشد به محل مورد نظر برویم.
خسروی: به این دلیل که شهرداری نمیتواند از ساختوسازهای غیر مجاز جلوگیری کند در حال حاضر حدود ۸۰۰ نفر در کال اسماعیلآباد زندگی میکنند. تعداد 150 قطعه توسط مردم در داخل کال به تصرف درآمده که 20 قطعه آن توسط شهرداری خریداری و تخریب شده است
دقایقی بعد که هوا روشنتر میشود زبالهگردهایی را میبینم که باری نسبتاً سنگین را بر دوش میکشند و در گوشهوکنار دنبال ضایعات و کارتن میگردند. وقتی همراهانم میرسند افکارم را پس میزنم تا با چشمانی باز و گوشی شنوا بتوانم تمام وقایعی که در انتظارم هست را ثبت کنم. حرکت که میکنیم کمی جلوتر قامت مردهایی را میبینم که تا کمر در گاری زباله خم شدهاند و دنبال یافتن هر چیزی هستند که از فروش آن بتوانند هزینه موادشان را تأمین کنند.
چیزی که بیشتر از همه حیرتزدهام میکند رفتوآمد ماشینهای گرانقیمت در این منطقه است، اما حدس زدن در مورد اینکه رانندههای این خودروهای لاکچری ساعت ۶ صبح در اسماعیلآباد چه میخواهند کار دشواری نیست؛ چرا که در این منطقه یافتن مواد مخدر با کیفیت، برای معتادان بالاشهری امری عادی است.
وقتی مقابل پارکی در ابتدای اسماعیلآباد متوقف میشویم تابلو «دی آی سی» توجهم را جلب میکند؛ چراکه حضور چنین مرکزی را در این قسمت از منطقه نمیتوانم درک کنم. وقتی در پارک قدم میزنیم محمد خسروی، فعال فرهنگی و اجتماعی اسماعیلآباد در این رابطه میگوید: «بهزیستی نظارت خوبی در مرکز دی آی سی ندارد و حضورش در بافت شهری مزاحم مردم است».
وعده فرماندار که هنوز تحقق نیافته
در گوشه و کنار این پارک که قبلاً محل دفن مردگان بوده، کارتنخوابهای زن و مردی را میبینم که در خودشان مچاله شدهاند. یاد قول فرماندار مشهد به رسانهها میافتم که قرار بود زنان کارتنخواب را ساماندهی کنند، اما آنچه میبینم خلاف چنین وعدهای را اثبات میکند، مگر مسؤولان ما درنیافتهاند که مردم از وعدههای بیعمل به ستوه آمدهاند؟
وقتی از پارک خارج میشویم خسروی میگوید: «این افراد با طلوع خورشید برای جمعآوری ضایعات به مناطق آبکوه، سجاد، فرامرز و…. میروند». در همین زمان نیسانی که برچسب شهرداری مشهد بر بدنه آن حک شده خانمهایی را سوار ماشین میکند تا برای کندن علفهای هرز جدولها به محلهای مورد نظر ببرد.
در این منطقه زنانی هستند که برای اینکه شب را در آلونکی به سر کنند و تکهای نانی برای خوردن داشته باشند از راه مشروع و نامشروع باردار میشوند تا بعد از تولد نوزاد، فرزندانشان را به بهای ۳۰ میلیون تومان به فروش برسانند، حتی در زمان بارداری با شکم بالا آمده هم باید ضایعات را جمعآوری کنند
همانطور که در حال گشت در منطقه اسماعیلآباد هستیم به مسجد «الفاروغ» اهل تسنن میرسیم، طبق اظهارات خسروی «نصف ساکنان این منطقه سنی هستند و بیشترشان به روستاهای اطراف «سرخش» تعلق دارند که بعد از خشکسالی سرخش دسته دسته ساکن مشهد میشوند و در حاشیه شهر زندگی میکنند». وقتی به کال معروف اسماعیلآباد میرسیم چیزی که بیشتر از همه ذهنت را مشغول میکند اختلاف شدید طبقاتی است. در این قسمت از شهر مردمانی در گودال زندگی میکنند که شاید تصورش برای برخی سخت باشد. هر چند شهرداری و سپاه پاسداران با جمعیت هلالاحمر استان سالنهای ورزشی را تجهیز کردهاند تا به صورت قانونی بتوانند کارتنخوابها را اسکان دهند.
از خسروی میخواهم راجع به کال برایم توضیح دهد: « نزدیک ۲۲ هزار متر مربع از اسماعیلآباد در سال ۸۴ از طریق آب منطقهای به اجاره شهرداری سپرده شد.۳۰ هزار مترمربع نیز هم در اختیار شرکت سپاد -که سرمایهگذار اقتصادی این منطقه است- قرار میگیرد. سپاد، اجازه سکونت غیرمجاز را نمیدهد و درخت میکارد، اما شهرداری نمیتواند مدیریت کند و روز به روز به اهالی کال اضافه میشود».
زندگی 800 نفر در کال اسماعیلآباد
او با توضیح اینکه سال ۹۴ تنها ۶ خانه در کال بود، میگوید: «به دلیل اینکه شهرداری نمیتواند از ساختوسازهای غیرمجاز جلوگیری کند در حال حاضر حدوداً ۸۰۰ نفر در کال اسماعیلآباد زندگی میکنند و اگر سیل بیاید تمام مردم زیر آب میروند. تمام این منطقه آبریز است. شرکت خوشگوار بالای کانال، انبار ساخته و تقریباً یکونیم کیلومتر جلوتر مرغداری است! تعداد قطعات تصرف شده داخل کال اسماعیلآباد توسط مردم حدودا ۱۵۰ قطعه است که 20 قطعه را شهرداری خریده و تخریب کرده است».
هزار و ۲۰۰ متر زمین توسط خیری برای ساخت مدرسه فراهم شده، اما آموزش و پرورش تبادکان که تعداد دانشآموزانش از استان سمنان بیشتر است از زیر بار این مسئولیت شانه خالی میکند
اسماعیلآباد چسبیده به شهر است، معلوم نیست زمانی که کودکان این منطقه، پشت الماس وارونه این شهر، ماشینهای گرانقیمت را میبینند از ته دل چطور آه میکشند و چنین شرایطی چه تأثیرات منفی بر افکار و روانشان دارد.
فروش شیرهجان تنها با ۳۰ میلیون تومان
از آسیبهای اجتماعی اسماعیلآباد هرچه بگویم تمامی ندارد شاید باورش سخت باشد، اما در این منطقه زنانی هستند که برای اینکه شب را در آلونکی به سر کنند و تکهای نانی برای خوردن داشته باشند از راه مشروع و نامشروع باردار میشوند تا بعد از تولد، نوزادشان را به بهای ۳۰ میلیون تومان بفروشند. حتی در زمان بارداری با شکم بالاآمده هم باید ضایعات جمع کنند. مسؤولان خبر دارند چندین زن در این شهر به این وضعیت اسفناک دچار هستند؟
لیلای شهر من قربانی بیمسئولیتی کدام نهاد است؟
کمی آن طرفتر در قسمت میانه کال اسماعیلآباد سهکارتنخواب در حال مصرف موادمخدر هستند، وقتی نزدیک میشوم لیلایی را میبینم که با چشمانی درشت و آبی به رنگ آسمان که حسرت در آن موج میزند به من نگاه میکند. لیلا هنوز ۴۰ سال هم ندارد، اما چهار سال است که معتاد و کارتنخواب شده. او از پشیمانیش زمانی که مواد مصرف میکند، میگوید از اینکه قبل از دچار شدن به اعتیاد، زندگی لذتبخش و آرامی داشته. لیلا دلش میخواهد ترک کند، اما به شرطی که بعد از کمپ برایش سرپناه و شغلی فراهم کنند تا دوباره دچار لغزش نشود.
بعد از صحبتهایمان قرار شد به خودش فرصت فکر کردن بدهد، راستش را بخواهید دلم از بیتوجهی و کملطفی که به لیلا و لیلاهای شهرم میشود میگیرد و از خودم میپرسم آنها قربانی بیمسئولیتی کدام نهاد و دستگاهها شدهاند.
سرم را که بر میگردانم پسر جوانی را میبینم که با سیخی در دستش جوانیاش را دود میکند. محمد، متولد ۱۳۷۰ است، اما گرد سیاهی که بر اثر مصرف مواد و جمعآوری ضایعات بر روی چهره و دستانش جا خوش کرده، سنش را خیلی بیشتر از همسن و سالانش نشان میدهد. وقتی نزدیکش میشوم نمیدانم چطور با او ارتباط بگیرم، اما متوجه حضورم میشود و انگار تمام سؤالاتی که به ذهنم فشار میآورند را متوجه میشود: «تقریباً هشت سال است که گرفتار اعتیاد شدم، زنم رو طلاق دادم، از صبح تا شب تو بالا شهر ضایعات، جمع میکنم تا بتونم خرج موادمو دربیارم».
محمد، تقریباً روزی ۳۰۰ هزار تومان کار میکند تا بتواند خرج موادش را تأمین کند، درآمد روزانه او خرج دو گرم کریستال میشود! -بهای یک گرم کریستال۱۵۰ هزارتومان است-. او مصرف مواد را لذتبخشترین حس دنیا توصیف میکند و به گفته خودش نمیتواند اعتیادش را ترک کند. حقیقتا قلم از وصف سیاهیهای اسماعیلآباد که ناشی از بیتوجهی مسؤولان است ناتوان و عاجز است. 10 متر جلوتر خسروی گودالی دو و نیممتری را نشان میدهد که پاتوق کشیدن مواد کارتنخوابها بوده و الان پُر شده است.
در گوشه و کنار کال اسماعیلآباد جای خالی پاتوق کارتونخوابها به چشم میخورد، هنوز هم اثر دود را میتوان دید. ظاهراً خیلی از کارتنخوابها مخصوصاً زنان برای جمعآوری ضایعات زودتر کال را ترک کردهاند. در کوچههای این منطقه که قدم میزنی بافت شهری فرسودهای را میبینی که از در و دیوارش غم و اندوه میبارد و مدام این سوال در ذهن تکرار میشود سهم ساکنان این منطقه از شهر و عمران آن چقدر است؟ آیا شهرداری و مدیریت شهری تنها وظیفه زیباسازی مناطق مفرحنشین مشهد را دارند؟
بمب ساعتی که شهر مشهد را تهدید میکند
وجود منطقه اسماعیلآباد در شهری چون مشهد با وجود حرم حضرت رضا و درآمدهای بسیاری که به دلیل زائرپذیری شهر و …. نصیب آن میشود نشانگر بیتوجهی مدیران شهری، استانی و حتی کشوری را نشان میدهد که چطور نتواسنتهاند تا به امروز منطقهای که تنها ۶ هزار نفر جمعیت دارد را مدیریت کنند؟! حاشیه شهر مشهد حکم بمبی ساعتی را دارد که اگر باز هم مسئولان نسبت به آن و مناطق دیگری از این دست، سهلانگاری کنند وقتی منفجر شود تمام مشهد را به زیر خاکستر میبرد.
اگر بخواهم یکی دیگر از دهها مشکل جدی اسماعیلآباد را شرح دهم فقر فرهنگی شدیدی است که در این منطقه بیداد میکند. کودکان این منطقه تنها تا پایه نهم امکان تحصیل دارند. فکرش را بکنید سال گذشته در هر شیفتی ۳۷۰ دانشآموز درس میخواندند و اگر خانوادهای قصد داشت فرزندش دوره متوسطه دوم را بگذراند باید او را به عنوان مثال به «کوی امیر» میفرستاد، اما به نظرتان چند خانواده این کار را میکنند؟ پرسش اینجاست آموزشوپرورشی که وظیفه اجتماعی کردن کودکان را در مدارس بر عهده دارد، دقیقا چه کاری برای کودکان اسماعیلآباد انجام داده است؟
جای خالی آموزش و پرورش تبادکان در اسماعیلآباد
نکته جالبتر اینجاست که هزار و ۲۰۰ متر زمین توسط خیری برای ساخت مدرسه در این منطقه فراهم شده، اما آموزشوپرورش تبادکان که تعداد دانشآموزانش از استان سمنان بیشتر است از زیر بار این مسئولیت شانه خالی میکند، آیا تا به حال فکر کردهاند بچههایی که در این سن مانند گیاهی خودرو رشد میکنند و آموزش و تعلیمی ندیدهاند چطور در آینده زندگی خواهند کرد و چه خطراتی برای جامعه به همراه خواهند داشت؟
معاونت فرهنگی شهرداری که بودجهاش در سال 98 تقریبا ۱۸۰ میلیارد تومان بوده، دقیقاً چه کار فرهنگی در مناطق حاشیه شهر مشهد انجام داده است؟ اسماعیلآباد، مصداق دقیق کودک همسری است و خانوادهها از سر ناچاری کودک ۱۱ سالهشان را عروس میکنند آیا چنین شرایطی، نیازمند توجه و برنامهریزی درستی نیست تا بتواند اوضاع نابسامان مردم این منطقه را حل کند یا اینکه اهالی اسماعیلآباد جزو شهرنشینان مشهدی محسوب نمیشوند؟
مگر بنیانگذار انقلاب اسلامی سالها پیش نگفته بودند که «مرد از دامان زن به معراج میرود» مگر ایشان تأکید نکرده بودند که «زنان انسان سازند، پیامبران هم انسان ساز هستند» پس چرا در حاشیه شهر مشهد به زن به عنوان کالا نگاه میکنند، آیا زنانی که از سنین کم تحقیر شدهاند میتوانند به معنای واقعی کلمه انسان پرورش دهند؟
خانه و مرکز بهداشت در اسماعیلآباد خدمات درمانی و پزشکی قابل قبولی را با هزینه کم ارائه میدهند، مجموعه فرهنگی ورزشی «پیامبر اعظم» متعلق به سپاه کلاس فوتسال برای دختران و پسران برگزار میکند، اما ارائه چنین خدماتی برای رفع مشکلات اساسی این منطقه نمیتواند تأثیر چندانی به همراه داشته باشد.
برنامه ششم توسعه را که مرور کنید در بنده سوم ماده ۸۰ صراحتاً اشاره شده که شهرداری مرکز استان با کمک سازمان بهزیستی باید مرکزی برای توانمندسازی جامع زنان راهاندازی کنند و بعد از فرآیند درمان اعتیاد در مراکز ماده ۱۶ از زنان برای بازگشت آنها به جامعه حمایت کنند، این درحالیست که مدیران شهری و استانی در اجرای این قوانین تعلل میکنند.
مدیران در خواب، کال اسماعیلآباد در آب
و اما چند سوال و مطالبه جدی که پیش میآید این است که چرا شورای تأمین استانداری، شهرداری و فرمانداری برای رفع مشکلات این منطقه و اهالی آن هنوز به صورت جدی وارد عمل نشدهاند؟ چرا رئیس نوسازی منطقه تبادکان برای ساخت مدرسه در تمامی مقاطع تصحیلی در اسماعیلآباد اقدامی نمیکند؟ طرح تفصیلی اسماعیلآباد چه زمانی آماده و اجرایی میشود، نرسد زمانی که مسئولان در خواب باشند و کال اسماعیلآباد زیر آب برود؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.