ماراتن سریال های ماه رمضانی؛

از خانه به دوش تا زیرخاکی

مریم اصغری

شبهای طولانی ماه رمضان همیشه با سریال‌های ماه رمضانی شبکه‌های مختلف پر می‌شد و این سریال‌ها بهانه‌ای بود تا اعضای خانواده به دور از هر دغدغه و استرس، ساعاتی را دور هم بمانند.

دیر زمانی است که در تلویزیون روال کنداکتور ویژه برای این ماه در نظر گرفته می‌شد و عادت بر این بود که رسانه ملی با دست‌های پرتری به استقبال ماه رمضان برود. بیش از دو دهه از آغاز ساخت و پخش مجموعه‌های مناسبتی ماه رمضان در تلویزیون می‌گذرد و تقریبا از دهه هفتاد بود که مجموعه‌های مناسبتی، مخاطبان پر و پا قرصی پیدا کردند. صداوسیما در آن سال‌ها پتانسیل این موضوع را داشت که ساعت‌ها مردم را پای تلویزیون نگه دارد و نه تنها مردم را از اولین دقایق بعد از افطار تا ساعات پایانی شب پای تماشای این مجموعه‌ها بنشاند، که حتی همین فشردگی پخش سریال‌ها نیز صدای اعتراض برخی را درآورد.

در این‌که سازمان صدا و سیما استعداد بی‌نظیری در از دست دادن نیروهای توانمندش دارد، تردیدی نیست. کوچ نیروهای خلاق صدا و سیما به سینما، شبکه نمایش خانگی یا پستوی خانگی ثابت کرده است. چیزی که به ماه رمضان‌های تلویزیون رونق می‌داد، نه کلیت وجود چیزی به نام سریال، که نیروهای خلاقی بود که آن سریال‌ها را می‌ساختند. نگاهی به سریال‌های در خاطر مانده آن سال‌ها این حقیقت را بهتر نشان می‌دهد.

دهه هفتاد و آثار کلاسیک برجای مانده

قصه این روایت‌ها از سریال‌هایی مثل همسایه‌ها به کارگردانی حسن فتحی و نیمه پنهان‌ ماه  به کارگردانی مجید جعفری شروع شد. یکی از اولین سریال‌های موفق ماه رمضانی تلوزیون یادداشت‌های کودکی پریسا بخت‌آور بود. سریالی که البته امروز کمی کند به نظر می‌رسد، اما هنوز هم به لحاظ دراماتیک، قابل دفاع و از نظر سنجیدگی کارگردانی قابل تامل است. چراکه داستان قدیمی و کلاسیک بازگشت به خانه قدیمی پس از سال‌ها هنوز هم از سوژه‌های محبوب تلویزیون و سینمای ایران است.

چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا؟

از دست دادن رضا عطاران حتی برای جایی مثل سازمان صدا و سیما هم عجیب بود! عطاران چه در مقام بازیگر و چه نویسنده و کارگردان دست‌پروده سازمانی بود و درست زمانی که به نظر می‌رسید به اندازه کافی تجربه به دست آورده و به کارگردانی قابل اتکا تبدیل شده است، آنجا را ترک کرد و دیگر بازنگشت. مردم سه ماه رمضان متوالی را با سریال‌های عطاران پشت سر گذاشته بودند. سه سریالی که هنوز هم احتمالا بهترین طنزهای تلویزیونی ماه رمضان هستند. خانه به دوش، متهم گریخت و بزنگاه و شوخی‌های سریالی که بعد از گذشت زمانی بیش از یک دهه هنوز هم جذابیتشان را از دست نداده‌اند. دیالوگ‌هایی چون “حالا من چی بپوشم” و “چرا قیمه‌ها رو می‌ریزی تو ماستا” هنوز هم در مکالمات روزانه به کار می‌رود و نشان از ماندگاری آن دارد.

ساخت سریال خانه به دوش در سال 83، موج کمدی‌ سازی در مجموعه‌‌های مناسبتی ماه رمضان را آغاز کرد. این روند در سال‌های بعد نیز ادامه پیدا کرد و خود عطاران نیز سردمدار آن شد. مخاطبان از سریال‌های طنز او که البته مشکلات و مسائل اجتماعی را نیز به خوبی در قصه‌اش روایت می‌کرد، به شدت استقبال می‌کردند تا اینکه بزنگاه در سال 87 آخرین سریالی بود که بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون آن را ساخت و پس از آن هم عطای تلویزیون را به لقایش بخشید.

گم گشته‌ای که در خاطرات ما گم شد

آتیلا پسیانی در اولین تجربه رمضانی قابل توجه تلویزیون، ریسک بزرگی کرد. او در سریال گمگشته رامبد جوان، دو نقش کاملا متفاوت را داشت. یکی نقش جلال، مردی دین‌دار و مقبول و دیگری نقش کریم که یک دله دزد است. جابجا شدن این دو شخصیت، فضای سریال را می‌ساخت و حتی در مهمانی‌های خانوادگی هم پس از افطار، همه را میخکوب و مجذوب تلویزیون می‌کرد.

همراز سامان مقدم نیز با ایده مناسب ماه رمضانی ساخته شد. داستان همراز درباره دو دزد بود كه پس از سرقت پولي هنگفت، يكي از آنها در حين دستگير شدن پول را در حياط ساختمان مخروبه‌اي پنهان مي‌كند، اما وقتي كه از زندان بيرون مي‌آيد، متوجه مي‌شود ساختمان مخروبه تبديل به مسجد شده است و همین موضوع کشش داستان را تا انتها پیش می‌برد.

فرشته و شیطان، بهشت و برزخ

کمکم کن، داستان سرگشتگي انسان امروز بود که قاسم جعفری به خوبی به آن پرداخت و برزخ را باورپذیر کرد. قصه چند نفر كه در اثر حوادثي به كما مي‌روند، اما دو نفر از آنها به هوش آمده تا كارهاي نادرست بقيه را جبران كنند.

او یک فرشته بود به کارگردانی علیرضا افخمی و بازی بهاره افشاری، مریم کاویانی و ثریا قاسمی و زنده‌یاد حسن جوهرچی را همه به خاطر داریم، یکی از سریال‌های ماه رمضانی تلویزیون در دهه 80 که تبدیل به یکی از خاطرات ماندگار اغلب ما شد. اولین بازی بهاره افشاری چنان تاثیرگذار بود که پس از گذشته بیش از یک دهه و بازی در نقش‌های دیگر، همچنان او را با این نقش می‌شناسند. یکی از اولین سریال‌هایی که به سبک و سیاق سریال‌های آمریکایی و اروپایی به طور ویژه به موضوع فرشته و شیطان پرداخت و آنها را در قالب کاراکترهایی در سریال نشان داد. شاید این نخستین بار بود که در تلویزیون جدال میان شیطان و فرشته، در قالب کاراکترهای انسانی به تصویر کشیده می‌شد.

چند سال بعد اغما به کارگردانی سیروس مقدم ساخته شد تا تجربه پرداختن به شیطان در یک سریال تلویزیونی تکرار شود. کاراکتر الیاس با بازی حامد کمیلی هنوز هم در خاطرها ماندگار است . امین تارخ، نفیسه روشن، لعیا زنگنه، تکمیل کنندگان پازل این سریال بودند.

ساختارشکنی در روایت داستان‌ها

سریال صاحبدلان محمدحسین لطیفی نیز دقیقا با سفارش اطلاق عنوان دینی یا مذهبی ساخته شد که قرار بود بر مبنای داستان‌های قرآنی و با هدف ارائه الگوی فرهنگی مناسب ساخته شود. محتوای دراماتیک کار و استفاده از تم داستانی نسخه‌های خطی آن‌قدر جذاب بود که نمی‌گذاشت شعارها آزاردهنده به نظر برسند. دیالوگ ماندگار محمد کاسبی به عنوان نقش منفی این فیلم هنوز هم از خاطرمان نمی‌رود: به من بگو خدایی که مدام ورد زبونته و عمریه خیال می‌کنی همه جا هواتو داره با توئه یا با من؟

تجربه حسن فتحی برای استفاده از تئاتری‌ها کتمان نشدنی است. میوه ممنوعه، حاصل درامی دیالوگ محور، از مجموعه تیم نویسندگی علیرضا کاظمی‌پور و علیرضا نادری بود که بسیار خوب از کار درآمد و دیالوگ‌ها نقطه قوت آن بودند. همچنین ساختار شکنی این سریال در روایت قصه پیرمردی مذهبی که عاشق دختری جوان شد، یکی از دلایل اقبال مخاطبان به این سریال بود. سر پیری و معرکه گیری؟ قصه یک خطی سریال حسن فتحی است که شاید با همین عبارت کاملا تعریف شدنی باشد.

پنج کیلومتر تا بهشت و پنجمین خورشید نیز از جمله سریال‌های دیگری هستند که در ماه رمضان سال‌های گذشته از تلویزیون پخش شدند و هر کدام به خاطره ماندگاری تبدیل شدند.

سال‌های اخیر و داستان‌های متفاوت

در دهه نود، مدینه به کارگردانی سیروس مقدم و زیرپای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی هر دو در یک سبک و سیاق در سال‌های 93 و 96 از شبکه یک سیما پخش شدند. پریوش نظریه با شخصیت پردازی رخساره و مدینه، زنان محکمی را به تصویر کشید که مردانه و به تنهایی بار یک زندگی را به دوش می‌کشند.

سیروس مقدم نیز با پایتخت چهار مخاطبان خود را از شماره‌های قبل سریال به پای تلویزیون کشانده و با خود هم مسیر کرده بود. محور این مجموعه بر پایه اتفاقات پس از حادثه پرواز شماره ۳۷۰ هواپیمایی مالزی و شرکت کردن هما همسر نقی در انتخابات شورای شهر بود.

جواد افشار نیز با مادرانه که روایتی عاشقانه و بازیگران توانایی داشت توانست در لیست سریال‌های ماندگار تلویزیون در سال‌های اخیر قرار بگیرد و در میان مخاطبان گل کند.

ریزش چشمگیر مخاطبان تلویزیونی

در تمام این سال‌ها جایگاه تلویزیون در سبد تغذیه فرهنگی مردم ارزشمند تلقی می‌شد. اما تفاوت عمده سریال‌های قبل از دهه نود با بعد آن این بود که دیگر داستان و حال و هوای قصه همه سریال‌هایی که در دهه نود ساخته شدند، صرفا به ماه رمضان محدود نمی‌شد و چه بسا برای خالی نماندن آنتن در این ایام سریالی از پیش آماده شده و در جدول پخش شبکه‌ها قرار می‌گرفت.

طبیعتا در شرایط کنونی و در روزهایی که تلویزیون در رقابت با فضای مجازی است باید از قبل قوی‌تر عمل کند و در این بین، نه تنها این اتفاقات را شاهد نبودیم که شاهد ریزش چشمگیر مخاطبان بودیم.

حالا صدا و سیما روزهای سرد و پرانتقادی را می‌گذراند. رمضان کم رونق امسال با سریال‌های کم مخاطب، استقبال مردم را کاهش داده و در پر کردن ساعات فراغت پس از افطار، نقش کمرنگی دارد. بی‌شک امیدواریم در سال‌های آتی مسئولان مربوطه با تزریق برنامه‌های مناسب و سریال‌های قوی این کم لطفی مناسبتی را جبران کنند و مخاطبان را با تلویزیون آشتی دهند.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *