گفتگوی اختصاصی صبح امروز با مریم امیر جلالی؛

ناخواسته جلوی دوربین آمدم

مهناز اصغری

بازیگری برای همه ما از دور حرفه خوشایندی به نظر می‌رسد و اولین چیزی که به ذهن هرکسی خطور می‌کند، دستمزد بالای بازیگران است. اما این روزها اگر پای درد و دل هنرمندان این عرصه بنشینیم، شاید نوع دید و تفکرمان عوض شود و دیگر از دور، حرفه‌ای را قضاوت نکنیم. بر آن شدیم تا صحبت‌های هنرمندانی که خاک این عرصه را خورده‌اند و گلایه‌هایی دارند، را بشنویم. بی شک «مریم امیرجلالی» را بیشتر مردم با بازی در سریال‌هایی طنز دهه هشتاد؛ مانند متهم گریخت، چارخونه، ترش و شیرین و خانه به دوش و… می‌شناسند و بازی موفق او در این سریال‌ها که بسیار هم مورد استقبال مردم قرار گرفت، از وی چهره‌ای شناخته شده ساخت.

او بازیگری اصالتا تهرانی است و سوابق نشان می‌دهد که علاقه‌ای ندارد در مورد سن و سالش چیزی بپرسیم، دارای مدرک فوق دیپلم حسابداری بوده و چهار خواهر و برادر دارد و پدر مرحومش بازنشسته ارتش بود. او تا کنون در بیش از 50 فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته و از آنجایی که به موسیقی بسیار علاقه‌مند می‌باشد، تا کنون در چندین کنسرت حضور داشته و به عنوان خواننده با گروه موسیقی «بیان» نیز همکاری داشته ‌است و رسما او را باید یک خواننده تمام عیار بدانیم. در ادامه بخشی از گفتگوی صمیمانه ما را با این هنرمند بخوانید.

ورود شما به دنیای بازیگری چگونه اتفاق افتاد؟

سال 73 ناخواسته جلوی دوربین آمدم. آن سال در طبقه دوم ساختمانی که لوکیشن یک فیلم در آن بود، زندگی می‌کردم و پنجشنبه جمعه‌ها که به اداره نمی‌رفتم، به عنوان تماشاچی پشت صحنه حضور داشتم و کار را تماشا می‌کردم. یک روز اتفاقی برای بازیگر آن فیلم افتاد و از من خواسته شد که به جای او در فیلم بازی کنم که البته قبول نکردم و گفتم با شرایطم همخوانی ندارد و نمی‌توانم کار بازیگری انجام دهم و راستش اگر آن موقع پدرم زنده بود، اصلا چنین اجازه‌ای به من نمی‌داد. آن موقع کارمند بودم و کارگردان به من گفت فردا باید لوکیشن را تحویل بدهیم و یک سکانس بیشتر نیست، بیا بازی کن. خیلی راضی نبودم اما قبول کردم و آن سکانس را بازی کردم و بعد از پایان بازی دیدم که از پشت صحنه دست می‌زنند و تشویق می‌کنند و می‌گفتند که بازی فوق العاده‌ای بود. بعد از مدتی مرضیه برومند من را برای کار سریال هتل مروارید دعوت کرد و بعد هم در کاری از رامبد جوان بازی کردم و بعد کار دیگری و پس از آن برای خانه به دوش دعوت شدم. بعد از خانه به دوش، پیشنهاد بازی در سریال‌ها زیاد شد و من هم به طور مداوم و جدی مشغول به کار شدم.

بیشترین دستمزدی که تاکنون گرفتید چقدر بوده است؟

فکر می‌کنید ماهی چقدر به من می‌دهند. من هیچ وقت برای پول به کسی فشار نیاوردم و اگر تهیه‌کننده گفته خانم امیر جلالی با ما راه بیایید، رعایت کردم و گفتم هر طور می‌توانید پرداخت کنید. آخرین دستمزد من که خیلی بالا هم بوده، 25 میلیون تومان برای بازی در یک سریال بوده است. برای فیلم از پنج تا نهایتا هشت میلیون تومان دریافت داشتم. تا به حال سر مسائل مالی با هیچ کس درگیر نبودم و می‌توانید این را از تهیه کننده‌ها بپرسید. حتی گاها قسط آخرم را پرداخت نکردند که در این صورت هم نه اهل شکایت هستم و نه گله.

شرایط کنونی زندگیتان چگونه می‌گذرد؟

متاسفانه مردم فکر می‌کنند تمام بازیگران اوضاع آنچنانی دارند. در حالیکه در همین قشر بازیگران هم تعداد به خصوص و انگشت شماری هستند که پشتوانه داشته و همه جوره به آنها رسیدگی می‌شود و گاها می‌بینیم که همزمان در حال بازی در شش فیلم سینمایی هستند. سوال من این است که چرا یک نفر مثل سیروس گرجستانی برای حل مشکلات زندگی باید فشار آنچنانی را متحمل شود و بعضی‌ها کارهای فراوان و دستمزدهای آنچنانی داشته باشند؟

من قبل از انقلاب، مدیر مالی وزارت بازرگانی بودم و بعد از آن مدیر مالی انتشارات خوارزمی شدم و حالا با حقوق بازنشستگی زندگی می‌کنم و با 26 درصد افزایش حقوق، دو میلیون و هشتصد هزار تومان دریافت می‌کنم. متاسفانه در تلوزیون و سینما، آدم‌ها گزینش می‌شوند. طرف پول دارد، تهیه کننده می‌شود و نقش یک را هم می‌گیرد. به واسطه همین اتفاق، بلافاصله استارت کارهای بعد و بعدی او می‌خورد.

مردم بارها به من پیام داده‌اند و درخواست کمک مالی کردند. از کمک برای تهیه جهزیه گرفته تا کسی که می‌گوید به چرخ خیاطی نیاز دارد و یا کسی که ویلچر برای پسرش می‌خواهد. مردم فکر می‌کنند برایم راحت است که 80 میلیون تومان برای یک ویلچر برقی بدهم. برای بعضی‌ها از آنها توضیح می‌دهم که عزیز من، شش ماه است که کرونا آمده و هیچ کاری نکرده‌ام و قبل از آن هم که دو سال است روی صحنه تلوزیون نبوده‌ام. گاهی هم می‌نویسم خانم، آقا، انگار شما پیج مرا با پیج رئیس جمهور اشتباه گرفته‌اید. این حرف‌ها را به گوش مسئولین برسانید نه امثال من.

چرا اخیرا کم کار شده‌اید؟

سوال من این است که چرا فلان آقا و خانم، مدام در فیلم‌های سینمایی حضور دارند و عده‌ای سال‌ها در انتظار می‌مانند؟ چه کسی باید به این مشکلات رسیدگی کند و بر چه اساس این اتفاقات می‌افتد؟ مردم گاها فکر می‌کنند بازیگران خودشان کناره‌گیری می‌کنند. با من تماس می‌گیرند و فیلمنامه را می‌فرستند، می‌خوانم و اکی می‌دهم و بعد متوجه میشوم در اتاق فکر، یکی از کسانی که دستش باز است گفته خانم امیر جلالی را حذف کنید، من خانم فلانی را می‌آورم. من آدمی نیستم که پیگیری کنم که چرا خبری نشد. بعد از مدتی انتظار همان فیلمنامه را می‌بینم که خانم ایکس را در آن جایگزین نقش من کرده‌اند و اکثرا تمام کارهایی که مال من بوده را، آنها انجام می‌دهند. البته که من اصلا نگران این مسئله نیستم و قصد توهین به کسی را ندارم. خدا را شکر سی سال پشت میز اداره نشستم و زحمت کشیدم و امروز آب باریکه‌ای برای زندگی دارم و نیازی به تلویزیون و سینما ندارم. باور می‌کنید آخرین بازی‌ام را درست به خاطر ندارم. به گمانم کاری به نام ناخونک برای شبکه استان‌ها بود و در حال حاضر کار مشخصی در دست تولید ندارم. البته دو سه کار هست که تماس گرفته و به من خبر دادند که با شروع کرونا فعلا دیگر کاری نمی‌کنم. اگر مبتلا شوم با کدام دارو و حمایت و پشتوانه از پسش بربیایم؟

کار کردن با کدام کارگردان را بیشتر ترجیح می‌دهید؟

همیشه دوست داشتم با خانم نرگس آبیار کار کنم. چرا که بدون حاشیه‌سازی، هنرمند را صرفا به خاطر توانایی هایش می‌خواهد و برایش اهمیت ندارد طرف با چه ماشینی دم در پیاده می‌شود. خوشبختانه با من تماس گرفتند و در دفتر ایشان، صحبتی داشتیم و نقش بسیار خوبی را به من پیشنهاد دادند. و گفتند با این نقش سال دیگر سیمرغ را از آن خودت می‌کنی و من به خنده گفتم سیمرغ را به ما نمی‌دهند. به آنهایی می‌دهند که از پشت صحنه سفارش می‌شوند. در نهایت قرارداد بستم و چند بار هم برای روخوانی پیش خانم آبیار رفتم. افراد حاضر در آن پروژه یکی از یکی بهتر بودند. چرا که خانم آبیار انتخاب حتی تدارکات و حمل و نقل و مدیر برنامه را بر اساس فکر انجام می‌دهند و عوامل را گلچین می‌کنند. دلیل موفقیت خانم آبیار در کارهایش این است که عوامل و حتی بازیگران را صرفا به خاطر توانایی و هنرش می‌خواهد و به دنبال چشم رنگی‌ها و لباس لاکچری‌ها نیست. متاسفانه من بخاطر اتفاق کرونا از آن کار انصراف دادم. چرا که گریم ان سنگین بود و سه ساعت طول می‌کشید و با توجه به مشکل کرونا و تنفس ممکن بود درگیرم کند و من با شرمندگی هر چه تمام‌تر حتی نتوانستم به خانم آبیار بگویم که شما به من بینهایت لطف کرده‌اید و به خاطر اینکه با ایشان رو در رو و شرمنده نشوم، خداحافزی کردم و گفتم از طرف من از خانم آبیار عذر خواهی کنید.

مهمترین دغدغه شما در کارهایتان چیست؟

چگونگی بازی در نقش‌هایم برای من مهمترین اصل است. در فیلم «خانه به دوش» وصله‌های لباس‌های من مصنوعی بود و خودم می‌گفتم همسر یک هندوانه فروش که نباید لباس لاکچری بپوشد. باید ساده و باور پذیر باشد. خیلی وقت‌ها سر صحنه خودم می‌گفتم باید لباسم با نقشم مطابقت داشته باشد. کلا من آدم سخت گیری نیستم و با شرایط کنار می‌آیم. اهل ایرادگیری نیستم و نمی‌گویم اول باید دستمزدم را بپردازید و بعد جلوی دوربین می‌آیم.

من چون زمانی خودم در پست مدیریتی بودمف بی‌انضباطی را به هیج عنوان قبول ندارم و تحمل نمی‌کنم و گاها چون انضباطی در کارها وجود نداشت، و بدخلقی من را به همراه داشت، من را به عنوان یک آدم بدقلق، بداخلاق و ایرادگیر می‌شناسند. در صورتیکه تنها روی بی نظمی نمی‌توانم چشمانم را ببندم و تذکر می‌دهم. من همیشه برای بهبود و پیشرفت کار ایراد گرفته‌ام، نه برای بیمه و دستمزد.

شبکه نمایش خانگی را چگونه می‌بینید؟

واقعا نمی‌دانم چرا در تلویزیون انقدر محدودیت وجود دارد، اما بازیگران در شبکه نمایش خانگی با لباس‌های رنگ در رنگ و گریم‌های متنوع ظاهر می‌شوند و هیچکس هم با آن مشکل ندارد. اگر محدودیتی اعمال می‌شود باید برای همه جا باشد.

مبالغ میلیاردی دستمزدی که مردم فکر می‌کنند پرداخت می‌شود، برای شبکه نمایش خانگی است. اخیرا هم که با فیلمبرداری در خارج از کشور هم فال است و هم تماشا. اندوه اینجاست که مردم فکر می‌کنند این شرایط همه بازیگران است.

نظر شما در رابطه با سریال‌های کنونی تلوزیون چیست؟

تلوزیون یک زمانی تلوزیون بود ولی الان سریال‌های فعلی از لحاظ محتوایی ضعف دارد و از هر کسی که می‌پرسی از آنها شکایت دارد. در واقع این ضعف تلویزیون است و شاید به همین دلیل مردم به شبکه نمایش خانگی پناه برده‌اند. اینکه چرا مدیران تلویزیونی به مسئولیت خود عمل نمی‌کنند و اصلا به این موضوع اهمیت نمی‌دهند، جای سوال دارد. هفته قبل شبکه نسیم من را دعوت کرد و به برنامه انها رفتم و تهیه‌کننده برنامه می‌گفت خیلی‌ها را دعوت می‌کنیم و نمی‌آیند و می‌گویند ما با تلوزیون قهر هستیم. چرا باید قهر باشند؟ تلویزیون متعلق به هنرمندان و مردم است. همه نمی‌توانند پول بلیط را پرداخت کنند و در سینما فیلم ببینند. مردم عادی ما عاشق سریال‌های تلوزیونی بودند. چرا خانه به دوش و متهم گریخت دو ساخته نشد؟ چرا ترش و شیرین و چارخونه ساخته نمی‌شود و واقعا جریان چیست ؟ این چیزی جز پارتی بازی است؟ درد زیاد است، خیلی زیاد است و خوش به حال آنان که رفتند و تمام این دردها را با خود بردند.

و در پایان بهترین کاری که داشتید کدام است؟

تمام کارهایی که به انتخاب خودم بوده، برایم بهترین‌ها بوده و با آنها خاطره زیادی دارم و از همه آنها راضی هستم و تاثیرات زیادی روی خود من داشته است. من از تمام کارهایم به جز دو تله فیلم که نامشان را نمی‌برم راضی هستم.

و حرف آخر؟

کاش حال تلویزیون ایران خوب شود و مردم دوباره با علاقه آن را دنبال کنند. 

image_print
1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *