فریاد مرز پرگهر

سمیناری و جشنی و گردهمایی هایی که برگزار می گردند و زمان لحظات پایانی را به حاضران گوشتزد می کند و همگان از جای برخاسته و دست برسینه ترانه ای ایران را در حالی که از گوشه چشمانشان اشکی سرازیر شده و قلبشان تپیدن مضاعفی به خود گرفته و موی بر تنشان راست گشته همنوا با جمع ترانه را به آخر می رسانند و ایران دوستی خود را با خواندن تصنیف جانی دوباره می بخشند .

این ترانه بیش از چندین دهه است که ورد زبان هر ایران دوستی است که به میهن خود عشق می ورزد . این تصنیف پیوند دهنده تمام قومیت های ایران عزیز بوده و هست. تا کنون هیچ ترانه دیگری اینچنین در قلب و روح هر فرد ایرانی رسوخ نکرده و حتی در کلیپی مشاهده کردم که یک انگلیسی با ویلن سل در حال نواختن این ترانه بود. موسیقی ایرانی چه ها می کند با انسانهای دردمند فرهنگ دوست. شهریور 1323 است و شلوغی ها و کشمکش های ناشی از جنگ جهانی دوم و هرج و مرجی که در کشور به پاست . از هر سو که بنگری قشون متفقین با یونیوفرم های خود و اسلحه به دست در خیابانهای تهران دیده و قلب هر ایرانی را به درد می آورد . روشنفکران و شاعران و موسیقی دانان در زمره اولین ها هستند که نگاه منتقدانه ای به این ماجرا داشته و در آثار خود این پدیده شوم را جلوه گر می سازند .حسین گل گلاب که یکی از شاعران و ترانه سرایان مشهور و در حال گذر از یکی از خیابانهای تهران و نظاره گر ستمی که از قشون متفقین بر مردم کوچه و بازار شهرش می رود. به گوشه ای خیره شده و دستش بر قلبی که سخت تپیدن آغاز کرده است . نزاعی بین یک افسر انگلیسی و یک ایرانی روی داده است . مردم کوچه و بازار به این صحنه همچون یک فیلم سینمایی می نگرند و صدای کشیده محکمی فضای خیابان را می شکند و صورت گلگون شده یک  افسر ایرانی که دست بر گونه از درد گرفته و سر به زیر خم کرده . حسین گل گلاب انگاری که کشیده بر صورت او نواخته شده و گریان خیابان را به سوی خانه ترک می گوید. در بین راه به محل استودیوی موسیقی دان بزرگ ایران روح الله خالقی می رود و اشک امانش بریده از داد زمانه و حضور متفقین در مملکت خویش . غلام حسین بنان خواننده معرف و صدا مخملی در ان جا حضورداشته است . گل گلاب در حالی که اشک گونه های او را خیس کرده می گوید: کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند.  سپس کاغذ و قلم را بر می‌دارد و با همان حال زار می‌سراید:

ای ایران ای مرز پرگهر

ای خاکت سرچشمه ی هنر

دور از تو اندیشه بدان

پاینده مانی و جاودان

ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم

جان من فدای خاک پاک میهنم…

استاد خالقی موسیقی و آهنگ این سرود را در آواز دشتی که یکی از اواز های ناب ایرانی است خلق می‌کند و بنان نیز آن را می‌خواند و ظرف یک هفته تصنیف “ای ایران” با یک ارکستر بزرگ اجرا می‌شود.

در بهمن ماه سال ۱۳۳۲ در نشست بین المللی کارشناسان سرودهای ملی در وین پایتخت اتریش، در چهارمین روز این نشست پس از تبادل نظر بسیار در بیانیه ای سرود ای ایران را از نظر محتوا و آهنگ، میهنی ترین و مهیج ترین سرود این نشست اعلام شد.

 

 

ویژگی‌های سرود

 

سرود «ای ایران» دقیقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامی دانشکدۀ افسری فعلی و در حضور جمعی از چهره‌های فعال در موسیقی ایران متولد شد. شعر این سرود را «حسین گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ویژگی‌های آن، اول این است که تک‌تک واژه‌های به کار رفته در سروده، فارسی است و در هیچیک از ابیات آن کلمه‌ای معرب یا غیر فارسی وجود ندارد.سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است.

دومین ویژگی سرود «ای ایران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌ای که تمامی گروه‌های سنی، از کودک تا بزرگ‌سال می‌توانند آن را اجرا کنند. همین ویژگی سبب شده تا این سرود در تمامی مراکز آموزشی و حتی کودکستان‌ها قابلیت اجرا داشته باشد.

و بالاخره سومین ویژگی‌ای که برای این سرود قائل شده‌اند، فراگیری این سرود به لحاظ امکانات اجرایی است که به هر گروه یا فرد، امکان می‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسیقی نیز بتوان آن را اجرا کنند.

پایه‌ای کار، از برخی نغمه‌های موسیقی بختیاری که از فضایی حماسی برخوردار است، گرفته شده است.

این سرود در اجرای نخست خود به‌صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهه‌های بعد خوانندگان مطرحی همانند «غلامحسین بنان» و نیز «اسفندیار قره‌باغی» آن را به‌صورت تک‌خوانی هم اجرا کنند.

 

مهر تو چون شد پیشه ام

دور از تو نیست اندیشه ام

در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاك ایران ما

سنگ كوهت دُر و گوهر است

خاك دشتت بهتر از زر است

مهرت از دل كی برون كنم

برگو بی مهر تو چون كنم

تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست

نور ایزدی همیشه رهنمای ماست

مهر تو چون شد پیشه ام

دور از تو نیست ، اندیشه ام

در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاك ایران ما

ایران ای خرم بهشت من

روشن از تو سرنوشت من

گر آتش بارد به پیكرم

جز مهرت بر دل نپرورم

از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم

مهرت ار برون رود چه می شود دلم

مهر تو چون ، شد پیشه ام

دور از تو نیست ، اندیشه ام

در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاك ایران ما

 

 

سعید بابایی

 

 

 

 

 

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *