نالههای جاودان مرغ سحر
در این ترانه ماندگار ایران زمین، مرغ سحر ملکالشعرای بهار با آهنگ مرتضی نی داوود چه سحری نهفته است که از کودک و نوجوان تا نودساله ها آن را زمزمه می کنند و اشک می ریزند و در هر محفلی بر زبان جاری می سازند. این چه ترانه ای است که در اول هر کتاب آموزشی موسیقی ایرانی هنرجو آن را از اول یاد می گیرد و به سراغ ترانه های بعدی می رود. این چه تصنیفی است که در پایان هر کنسرتی حضار از خوانندگان می خواهند که این تصنیف را بخوانند. چه شوری و چه سحری دارد این ترانه .
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازهتر کن
زآه شرربار این قفس را برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته ز کنج قفس درآ نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را پر شرر کن
ظلم ظالم جور صیاد آشیانم داده بر باد
ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است ابر چشمم ژالهبار است
این قفس چون دل تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازهگل ازین بیشتر کن بیشتر کن بیشتر کن
مرغ بیدل شرح هجران مختصر مختصر کن
مرغ بیدل شرح هجران مختصر مختصر کن
سرود شکست آرمانها
مرغ سحر نام تصنیف مشهوری از ساختههای مرتضی نیداوود در دستگاه ماهور و شعر ملکالشعرای بهار است. نخستین بار این تصنیف را ملوک ضرابی و بعد قمرالملوک وزیری اجرا کرد و پس از آن با صدای بسیاری از خوانندگان ایرانی اجرا شد. تصنیف «مرغ سحر» به لحاظ داشتن مضمونی سیاسی-اجتماعی و زبان حال ملت بودن و نیز ارزشهای موسیقایی و ادبی یکی از ماندگارترین تصنیفهای موسیقی معاصر ایران بهشمار میرود. تصنیف مرغ سحر را میتوان سرود شکست آرمانها و شعارهای انقلاب مشروطه دانست. آهنگ این اثر، در دستگاه ماهور، از مرتضی نیداوود است. نخستین ضبط این اثر بر روی صفحههای پولیفون، در پاییز سال ۱۳۰۶ خورشیدی، با صدای ملوک ضرابی کاشانی و تار مرتضی نیداوود انجام شد. محمدرضا شجریان در بسیاری از کنسرتهای خود مرغ سحر را اجرا کردهاست که یکی از محبوبترین اجراهای این تصنیف تاریخی است. شجریان به خواست مردم این تصنیف را در اغلب کنسرتهای خود اجرا میکند. او تاکنون در کنسرتهای رسمی خود بند دوم این شعر را اجرا نکردهاست. این تصنیف در کوران حوادث پس از سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن پهلوی سروده شدهاست. مرغ سحر جایگاهی ویژه در تاریخ موسیقی ایران دارد و یادآور یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران است، و این زمانی است که با تلاقی هنر و سیاست مقدمات تولد ترانه اعتراضی شکل میگیرد. مرغ سحر در واقع بازتاب صدای روشنفکرانی بود که سرشار از ناامیدی بودند، و حکایت از روزگاری میکرد که ایران از هرج و مرج یه سمت استبداد میرفت و صداهای آزادیخواهانه در آن خفه شود .تصنیف، لحنی انقلابی دارد و بیان آن، همچون اغلب اشعار بهار ساده و غنی است. شعر تصنیف مرغ سحر مانند بسیاری از تصنیفهای آن زمان دارای دو بند است. بند اول بیشتر شاعرانه است در حالیکه بند دوم دارای اشارات و مضمون صریح سیاسی و اجتماعی است. بند دوم به جز در اجراهای آوازی بسیار قدیمی در دوران جدید به صورت آواز یا دکلمه استفاده نشدهاست. ملکالشعرا در بند اول درباره تلخیهای اجتماعی با زبانی تمثیلی سخن میگوید و درواقع شنونده را برای شنیدن خبر نهایی آماده میکند و در بند دوم مجموعهای از اخبار و اطلاعات تلخ چون تمام شدن عمر حقیقت و عهد و وفا را به مخاطب منتقل میکند.
گفتگوی ناامیدان
شعر مرغ سحر، گفتگویی میان شاعر و مرغی در قفس است که هر دو مأیوس و ناامیدند. شاعر از بلبل پربسته میخواهد از کنج قفس بیرون آید و نغمه بسراید اما مرغ محبوس بهجای نغمه آزادی، آه و ناله سر میدهد تا آنجا که شاعر بهتنگ میآید و از او میخواهد که بس کند.
عمر حقیقت به سر شد، عهد و وفا بی اثر شد
ناله عاشق، ناز معشوق، هر دو دروغ و بی ثمر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد
دیده تر کن!
جور مالک، ظلم ارباب، زارع از غم گشته بی تاب
ساغر اغنیا پر میناب، جام ما پر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن، از مساوات صرف نظر کن
ساقی گلچهره بده آب آتشین، پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله بر آر از قفس ای بلبل حزین
کز غم تو، سینه من، پر شرر شد، پر شرر شد
مرغ سحر با نقطه عطف مهمی در تحول فرهنگ معاصر ایرانی
شعر و آهنگ، در مرغ سحر با دقتی هنرمندانه به هم پیوند خورده و دوشادوش یکدیگر حرکت میکنند. زبان کمابیش روشنفکرانه بهار به واسطه موسیقی روان نیداوود، حتی برای مردم عادی دلپذیر و دریافتنی شدهاست. مرتضی نیداوود در خصوص این هماهنگی طی مصاحبهای عنوان کرد که شاید بیش از ۲۰ مرتبه بنده برای مرحوم ملک الشعرای بهار آهنگ را نواختم و این آهنگ را ایشان حفظ کرده که بتواند در قالب این آهنگ چه شعری بگوید. مرغ سحر با نقطه عطف مهمی در تحول فرهنگ معاصر ایرانی نیز همراه بود. در اجرای عمومی این ترانه، قمرالملوک وزیری بیحجاب روی صحنه رفت و آواز خواند. با وجود آنکه نظمیه تهران برای کنسرت مجوز صادر کرده بود اما قمر را به محض خروج از گراند هتل، محل اجرای کنسرت، دستگیر و به کلانتری بردند و از او تعهد کتبی گرفتند که دیگر کنسرت ندهد و بیحجاب به جایی نرود. زمان سرودن این ترانه که بهار در آن ایام به نثر و نظم سخنهایی درباره دوره مشروطهخواهی گفته و از سرودههای آزادیخواهانه خود یاد کردهاست. البته در آنها هیچ اشارهای به ترانه مرغ سحر دیده نمیشود. وانگهی، در سال ۱۳۰۶ که این ترانه نخستین بار اجرا شد، نام سُرایندهاش را پنهان داشتند. کسانی هم سُرایش آن را به دوره زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب کردهاند که بهکلی نادرست است و در آن هنگام، شاعر اگر چه مغضوب دستگاه بود هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت. با این که مرغ سحر در سالهای اولیه به قدرت رسیدن رضا شاه پهلوی و در اعتراض به وی روی صفحه ضبط و منتشر شده اما تا چندین دهه، چندان صدایی از آن به گوش نمیرسید تا اینکه در سالهای دهه پنجاه خورشیدی با آغاز فصل تازه ترانه اعتراضی، مرغ سحر بار دیگر جان گرفت.
سعید بابایی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.