گذر مردان منتظر
پاییز متفاوتترین فصل سال است و برای هرکسی حال و هوای خاص خودش را دارد. به قول شاعر، پاییز فصل بی برگ و باری است. اما برای بعضی دیگر پاییز فصل بیکاری است. فصلی که همان کار یک روز درمیانی که داشتند را ممکن است دیگر نداشته باشند و خیلی از روزها باید دست خالی به خانه برگردند. کارگران سر گذر را میگویم؛ مردانی که با سری بالا صبح علی الطلوع از خانه بیرون میزنند به امید اینکه لقمه نانی سر سفره زن و بچه چشم انتظار خود بگذارند و چالههای زندگی را پر کنند اما خیلی وقتها نیمههای شب با سری پایین به خانه برمیگردند.
کارگران سر گذر بیشتر کار میکنند و کمتر حرف میزنند و شاید بههمین دلیل است که کمتر کسی پای دردودلهای آنان نشسته است و مشکلاتشان در پیچ وخم کاغذبازیهای ارگانهای مربوطه معطل مانده و پشت گوش برخی از مسئولان افتاده است.
میدان سیدرضی یکی از نقاط تجمع کارگران ساختمانی است که پراکندگی آنها تا میدان امام علی(ع) هم میرسد. آنجا میشود از جوان 18 ساله دید تا پیرمرد 80ساله که کنار خیابان نشسته اند و منتظرند تا خودرویی ترمز بزند؛ آنوقت است که از همه سو به سمتش هجوم میبرند شاید بتوانند طرف را راضی کنند تا آنها سر کار ببرد. حتی من که برای تهیه گزارش به سراغ آنها رفته بودم هم از این قضیه مستثنی نبودم و دورم را حسابی شلوغ کردند که فرصت خوبی شد تا گپی باهم بزنیم. وقتی گفتم خبرنگارم و برای انتشار مشکلات آنها به میانشان آمدهام استقبال کردند و البته بعضیها بودند که ناامیدانه از ما دور شدند و رفتند سر گذر؛ انگار امیدی به شنیده شدن حرفهایشان نداشتند.
گذر بیکاران
تقریبا تمام آنها تنها پشتوانه مالی که دارند یارانه ناچیزی است که دریافت میکنند و بقیه درامدشان به شانس و اقبالشان بستگی دارد که به قول یکی از آنها خراب اندر خراب است. حامد جوان 27 ساله تربت جامی است که چندماهی است برای تامین خرج زندگی خود به مشهد آمده است؛ در 19سالگی ازدواج کرده و که حاصل آن یک دختر کوچک است که به بیماری آسم مبتلاست.
میگفت همسر جوانش کیست دارد و هرچه درمیآورد خرج دوا و درمان زن و بچه اش میشود. غرور و مردانگی و دردهای تلمبار شده روی قلبش را میشد از توی چشمهایش خواند و کمی هم از مردمی که به چشم ترحم به آنها نگاه میکنند گلایه داشت. ظاهرا بعضیها غذای یخ زده و مانده یا حتی خراب خودشان را سرگذر میآورند و بین کارگرها توزیع میکنند که گاهی آنها را راهی بیمارستان میکند؛ با همه اینها بازهم زبان تشکر داشت و میگفت خدا پدرشان را بیامرزد.
میگفت ازدواج زودهنگام آنهم در خانوادهای فقیر که معمولا در همه روستاها اتفاق میافتد حسابی او را به دردسر انداخته است و بدون پشتوانه مالی وارد دنیای متاهلی میشوند.
معتقد بود هیچکس به فکر قشر کارگر نیست و اگر دولت یارانه آنها را افزایش بدهد و یا جلوی حضور اتباع غیرمجاز را بگیرد آنوقت فرصت شغلی برایشان فراهم میشود و دیگر کارگرها شرمنده خانواده نیستند.
گذرنشین 80ساله
حامد من را به آنطرف میدان که محل تجمع چند کارگر دیگر بود برد؛ بین آنها چند پیرمرد هم نشسته بودند. حامد که مثل آتشفشانی خاموش، فعال شده بود و مثل یک خبرنگار حرفهای از همه سوال میکرد؛ باهوش بود و خوب میدانست چه سوالاتی در ذهن من است و همه را به پاسخگویی ترغیب میکرد؛ از پیرمردی که بغل تیر چراغ برق نشسته بود پرسید: چندسالت است عمو؟ که پاسخ داد: 80سال. سن پیرمرد و چشمان غمگینش برای لحظاتی من را در خودم فرو برد. واقعا یک پیرمرد 80ساله چقدر توان کار کردن را دارد؟ از او پرسیدم چندسال است سرگذر میآید که گفت: قبلا میوه فروش بودم و کاروبار خوبی داشتم اما ورشکست کردم و حالا دو سه سالی هست که سر گذر میآیم؛ اگر کار ساده و سبکی باش میتوانم انجام بدهم؛ حامد دوبراه وارد ماجرا شد و از عموی پیر ما سوال کرد: الان چندروز است که کار نکردهای و عمو جواب داد: تقریبا 10 روز است.
جرات نکردم از عموی پیر گذرنشین بپرسم وقتی صورتش را از ما برگرداند و بسمت خلوت پیاده رو خیره شده بود به چه چیزی فکر میکرد، جرات نکردم از او بپرسم این همه غصه در چشمان چروکیدهاش از کجاست.
از پیرمرد دیگری که کنارمان ایستاده بود ماجرای او را پرسیدم که گفت قبلا در فضای سبز شهرداری مشغول بوده است که بعداز تغییر پیمانکار، نیروها هم تغییر کردند و او بیکار شده و به ناچار به سر گذر آمده است.
مشغول صحبت بودم که دستی از پشت به شانهام زد؛ جوانی با سبیلهای بلند و موهای کوتاه بود که خواست تا این را هم در گزارشم بنویسم که چندجا حقش را خوردهاند. برای کسی چندهفته کار کرده است و صاحبکار پولش را نداده و گفته برو از استاد بنُا بگیر؛ استاد بنَایی که نیست، کارگری که سرش بیکلاه مانده، صاحبکاری که جواب نمیدهد، کارگری که سرش بیکلاه مانده و قصهای که ظاهرا تازگی ندارد.
زنی در گذر
اما دردناکرین قسمت گزارش بازهم به حرفهای حامد برمیگردد. جایی که برایمان تعریف کرد یک زن برای کار به سر گذر آمده بود. زنی که شرافتش را نفروخته و با گریه و التماس از حامد خواسته بود تا اگر کسی برای تمیز کردن منزلش کارگر میخواهد به او زنگ بزند تا شاید بتواند شکم کودکانش را سیر کند. او یک هفته تمام به سر گذر میآمد. واقعا چه بر سر ما آمده است که یک زن برای کار سر گذر میایستد!؟
به دفتر برگشتم و با مدیرکل اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی استان تماس گرفتم و از او درباره اقداماتی که برای کارگران ساختمانی انجام شدهاست سوال کردم.
طرح ساماندهی معطل شهرداری
محمود احمدی در پاسخ به سوالی درباره وظایف این اداره در قبال کارگران گفت: این اداره کل بر اساس اختیارات حاصله از قانون کار وظایف و مسئولیتهایی در خصوص کارگران و کارفرمایان بصورت عمومی دارد که در فصول مختلف قانون کار پیش بینی گردیده است و طبیعتا کارگران ساختمانی هم جزء آنان هستند؛
وی افزود: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مکلف است زمینه شکل گیری تشکلهای صنفی شاغلان در بخش ساختمان را فراهم کند که این تشکلها مسؤلیت تعیین هویت، طبقهبندی مهارتی، کاریابی، معرفی کارجویان به کارفرمایان، معرفی کارگران و استادکاران به مراکز فنی و حرفهای و پیگیری امور بیمه درمان و بازنشستگی و امور رفاهی شاغلان در بخش ساختمان را برعهده دارند.
احمدی درباره اقداماتی که اداره تحت مدیریتش انجام داده است توضیح داد: تعداد ۱۹ انجمن صنفی کارگری در حرف مختلف کارگران ساختمانی مانند گچکاران و…. در این اداره کل به ثبت رسیده و در شهرستانهای مختلف استان در حال فعالیت می باشند. علاوه بر آنها کانون انجمنهای صنفی کارگران نیز تشکیل گردیده و در حال فعالیت است.
وی با اشاره به مشارکت دستگاهها در ساماندهی کارگران ساختمانی سر گذر اظهار کرد: این کار صرفاً وظیفه یک دستگاه نمی باشد بلکه بایستی دستگاههای مختلف مرتبط براساس شرح وظایف ذاتی خود در این موضوع مشارکت نمایند و نهادهای مرتبط در این زمینه معمولاً ادارات کل راه و شهرسازی، فنی و حرفه ای، تعاون کار و رفاه اجتماعی، سازمان نظام مهندسی ساختمان، شهرداری و مراکز کاریابی غیردولتی و تشکلهای کارگری و کارفرمایی مرتبط با موضوع هستند و حتی بنا بر نیاز و ضرورت فرمانداری ، نیروی انتظامی و دادگستری نیز می تواند باشد؛ لذا بهترین حالت ممکن جهت سیاستگذاری برای ساماندهی امور کارگران ساختمانی تشکیل کمیته ای با عضویت دستگاههای فوق الذکر و به ریاست فرمانداری هر شهرستان می باشد که این مسائل را برنامه ریزی سیاست گذاری و اجرا نماید. ضمناً قبلاً طرح ساماندهی طی نامهای به فرمانداری ارائه شده است.
مدیرکل اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی درخصوص مشکلاتی که حضور کارگران در سر معابر و گذرها ایجاد میکند تصریح کرد: مشکلات مختلفی مانند نامناسب نمودن چهره و جلوه معابر و خیابانها، عدم دسترسی کارگران به فرصتهای شغلی برابر، مغفول ماندن توانمندسازی و افزایش مهارت آنان، به وجود آمدن ناهنجاریهای احتمالی از جمله این معضلات است.
وی بهترین راه حل برای رفع مشکلات این قشر را تشکیل کمیته مشترکی از نماینده یا نمایندگان اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان و اداره کل محترم تامین اجتماعی استان به منظور نظارت بیشتر برفعالیت انجمن های صنفی حرف ساختمانی در انجام امور واگذار شده مربوط به بیمه گارگران ساختمانی دانست.
32 هزار کارگر ساختمانی تحت بیمه
نفر بعدی که با او تماس گرفتم رییس کانون انجمن صنفی کارگران ساختمانی خراسان رضوی بود. انجمنی که خیلی از کارگرهای گذر سیدرضی اسمش
را نشنیدهبودند و نمیدانستند چه کاربردی دارد.
محمدرضا داوری درباره ساماندهی کارگران ساختمانی سر گذر گفت: باید با همکاری شهرداری و شورای شهر طرح ساماندهی اجرا شود و مذاکراتی با شورای شهر در این رابطه نیز انجام شده است.
وی درباره تاریخ تاسیس انجمن گفت: این انجمن از سال 1389 تشکیل شدهاست و از تا امروز از 60هزار کارگر ساختمانی مشهد حدود 32هزار نفر بیمه شدهاند.
مسئولان اداره کار و کانون انجمن صنفی کارگران ساختمانی درحالی از لزوم پای کار آمدن شهرداری مشهد برای اجرای طرح ساماندهی خبر میدهند که سازمان میادین شهرداری که اسم ساماندهی مشاغل شهری را یدک میکشد توپ را در زمین اداره کار انداخت و از پاسخگویی طفره رفت.
گزارشی از صادق شیخی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.