اما و اگرهای SPV

درحالی وارد سال 2019 میلادی شده ایم که تاکنون وعده های اتحادیه اروپا برای عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی یا همان SPV به منظور حمایت از ایران، رنگ واقعیت به خود نگرفته است. در این راستا بسیاری از کارشناسان امر در خصوص تحقق این مهم با دیده تردید نگاه می کنند. لذا اگرچه اتحادیه اروپا تمایل دارد این سازوکار ویژه مالی هرچه زودتر شکل گیرد، اما نفوذ و سایه سنگین ایالات متحده آمریکا بر مناسبات اقتصادی جهانی سبب شده است تا کنون قاره سبز در خصوص حمایت عملی از ایران گام مهمی بر ندارد؛ شرایطی که در مجموع موجب شد تا سال 2018 بدون چشم اندازی روشن در این رابطه پایان یابد و به تبعش سال جدید میلادی را با اما و اگرهای بسیار جدی در این خصوص همراه کند. باید گفت که اساسا اتحادیه اروپا میان تمایل خود برای حفظ برجام و نیز توان عملی برای حمایت از ایران سردرگم است. از یک سو واقعیت این است که برجام، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر امنیتی، منافع زیادی را متوجه اتحادیه اروپا کرده است. در این رابطه اگر چه از بعد اقتصادی منافع برجام رقم‌های بسیار کلان آن چنانی را شامل نمی شود، اما در سال های بعد از حصول توافق هسته‌ای کشورهایی مانند انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا و تا حدودی اسپانیا در صنایع خودروسازی و نیز صنایع نیمه سنگین ایران حضوری چشمگیر داشتند که این مسئله علاوه بر حضور در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی است. اما در کنار آن کاهش تنش های سیاسی، دیپلماتیک و حتی امنیتی به واسطه حصول برجام سبب شد تا بسیاری از دغدغه های اتحادیه اروپا به دلیل پرونده فعالیت های هسته ای ایران رفع شود. لذا برجام برای اتحادیه اروپا یک معاهده بسیار مفید و حیاتی است. از این رو در مواضع سیاسی و دیپلماتیک بدیهی است که قاره سبز دفاع بسیار خوبی را از برجام داشته باشد. اما همان طور که بارها اشاره شد به واسطه سایه سنگین مناسبات اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا، شرایط برای حمایت عملی از برجام و تداوم مناسبات اقتصادی با ایران از جانب قاره سبز بسیار سخت و دشوار است، به همین دلیل نمی توان به عملیاتی شدن سازو کار ویژه مالی، حداقل در کوتاه‌مدت امیدوار بود؛ حتی اگر این ساز و کار نیز عملیاتی شود باید در مورد میزان کارآیی آن و چگونگی تقابل این سازوکار با تحریم های ظالمانه ایالات متحد قدری تامل کرد. واقعیت این است که خروج از برجام به صورت کامل هیچ گاه به نفع ایران نیست، به‌خصوص که اکنون شرایط منطقه‌ای و جهانی چندان مناسب نیست و سبب خواهد شد تا یک اجماع جهانی علیه ایران شکل بگیرد. در این راستا امکان دارد علاوه بر اتحادیه اروپا و آمریکا و نیز برخی کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، حتی چین و روسیه نیز به جرگه معارضین ایران بپیوندند. لذا باید برای عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی و نیز گریز از چنین شرایطی، یک وضعیت بینابینی را انتخاب کنیم؛ یعنی نه به صورت کامل از برجام خارج شویم و نه به این سکون سیاسی ادامه دهیم. برای اینکه شرایط کنونی اساسا به سود ایران نیست. لذا باید در سایه یک مطالعه دقیق برخی از موارد برجامی را به حالت تعلیق در آوردیم تا باعث شود کندی و سکون اتحادیه اروپا در حمایت عملی از ایران از بین برود. چرا که این اقدام سبب تحریک اتحادیه اروپا برای از میان رفتن برجام خواهد شد. البته شاید این اقدام تهران کمی تند و رادیکال به نظر آید که قطعا چنین است، اما بالاخره باید برای خروج از این سکون سیاسی و دیپلماتیک کاری صورت گیرد. در این راستا تهران بارها حسن نیت خود را به اروپا ثابت کرده است، اما در مقابل این حسن اجرای برجامی ایران ما شاهد هیچ گونه دستاورد مثبت اقتصادی از جانب اروپایی ها نبوده‌ایم. لذا باید برای حصول این دستاوردهای برجامی ریسک این اقدام را هم بپذیریم. منطقی نیست که ما همه موارد برجامی را به طور کامل انجام دهیم، ولی در مقابل طرف های برجامی هیچ گونه هزینه ای برای تداوم آن نداشته باشد، این مسیری یک طرفه است و قطعا جمهوری اسلامی تا ابد این مسیر را نخواهد پیمود و در جایی لازم خواهد شد که تجدید نظر اساسی صورت گیرد. اگرچه اتحادیه اروپا نتوانسته در حوزه عملیاتی حمایت جدی از ایران داشته باشد. واقع امر این است که اتحادیه اروپا، روسیه و چین با دونالد ترامپ بر سر مسائل مختلف جهانی من جمله توافق هسته ای اختلاف نظر جدی دارند، اما این که چرا اتحادیه اروپا تاکنون نتوانسته از ایران حمایت عملی داشته باشد، زمانی قابل درک است که بپذیریم در اروپا دولت ها تعیین کننده مسیر اقتصادی نیستند، بلکه کمپانی ها و موسسات پولی و بانکی شرایط خاص خود را فارغ از مناسبات سیاسی پی می‌گیرند. اما در هر صورت شرایط باید به گونه ای تحلیل شود که نه بدبینانه باشد و نه خوشبینانه. واقعیت امر این است که اگر ایران از اجرای برجام ضرر می‌کرد یقینا ادامه آن به صلاح جمهوری اسلامی نبود. اما اکنون تهران از اجرای برجام ضرر نکرده است، حداقلش این است که تهران از پرونده سازی های امنیتی، سیاسی و برخی حواشی جهانی دور شده است. لذا ایران ضرری از اجرای برجام نخواهد برد، تنها فرصت هایی که در حوزه اقتصادی می‌توانست متوجه ایران شود، اکنون از دست رفته است.

در مقام عمل تاکنون آنچه وجود دارد این است که حق غنی‌سازی ایران از جانب جامعه جهانی به رسمیت شناخته شده است و اکنون ایران در سایه برجام به غنی سازیش ادامه می‌دهد. مضافا این که ما با این واقعیت روبه رو هستیم که اساسا تحریم‌ها دامنه ای در حدود 20 تا 30 درصد مشکلات داخلی را شامل شده است و بقیه مسائل و تنش های اقتصادی به واسطه عدم مدیریت و ناکارآمدی دولت در سامان دهی داخلی اقتصادی و معیشتی کشور شکل گرفته است. دولت از اساس هیچ گاه نتوانست شکل درستی از برجام را برای جامعه ترسیم کند؛ نه در زمان حصول برجام، سخنان دولت در خصوص این که همه مشکلات کشور از طریق برجام حل خواهد شد، درست بود و نه این که اکنون ما همه مشکلات کشور را هم ناشی از توافق هسته ای بدانیم. واقعیت این است که تهران در زمانی که توافق هسته‌ای را پذیرفت، بسترسازی برای برای حل مشکلات کشور در حوزه اقتصادی صورت داد، چرا که تا قبل از آن شرایط جهانی اجازه حل مشکلات را به کشور نمی داد. اما بعد از به سرانجام رسیدن برجام دیوارهای تحریمی و نیز اجماع جهانی علیه ایران از بین رفت و شرایطی برای تکاپوی اقتصادی و تجاری ایران شکل گرفت و در این رابطه به جز رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا بعد از دوران دونالد ترامپ، همه کشورهای جهان خود را متعهد به این توافق هسته ای می دانند و حداقل از نظر سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی همسو با مواضع ایران هستند. خوب در چنین شرایطی باید تلاش ها برای تکاپوی داخلی اقتصادی و از بین رفتن فسادها و بی برنامگی ها شکل گیرد و از سوی دیگر در عرصه سیاست خارجی نیز می‌توان با برخی از اقدامات درست و سنجیده، شرایط را برای تداوم و حفظ مناسبات خارجی تجاری ایران با برخی همسایگان و کشورهای جهان را ایجاد کرد. مضافا این که برجام رژیم حقوقی جهانی که علیه برنامه هسته ای ایران تدوین شده بود را ملغی کرد؛ رژیمی که شامل 12 قطعنامه شورای حکام و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و 6 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، ذیل فصل هفتم بود. به علاوه که توافق هسته ای گزارش مغرضانه ای به نام PMD که مجموعه ای شامل 500 صفحه گزارش های محمد البرادعی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و یوکیو آمانو، رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی را شامل می شد بی اثر کرد. پس برجام تا اینجای کار نتایج مثبتی برای ما داشته است. اما برای پیگیری سایر نتایج، به خصوص در حوزه اقتصادی باید اقدامات جدی تری در دستور کار قرار گیرد و ایران باید یک ضرب الاجل جدی را برای عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی در رابطه با قاره سبز تعریف کند.

علی روغنگران

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *