جایگاه واقعی تحزب
همه متفکران حوزه سیاست، متفقالقولند که مشارکت سیاسی تا چه حد اهمیت حیاتی برای بقا و پایداری سیستمهای سیاسی دارد. آنها بر این باور هستند که مهم ترین نتیجه و حاصل مشارکت سیاسی، تاثیر آن بر حفظ وحدت و یکپارچگی سیستم سیاسی و ایجاد ارتباط میان نخبگان سیاسی و مردم به گونهای منطقی و صحیح، به دور از عوام زدگی یا عوام فریبی است. گرچه حضور و فعالیت احزاب از اصول اولیه دموکراسی هاست اما در شرایط کنونی سیاست در ایران، این تعداد حزب که گاهی از لوازم حزب بودن تنها به یک دفتر کار اکتفا کرده اند؛ نه تنها راه گشا نیست بلکه در ازدحام خود راهبندان هم به وجود خواهند آورد. بنابر این در حال حاضر ما احزابی داریم که جز یک مرکزیت در تهران فعالیت بیشتری ندارند، این احزاب یا باید در دیگر احزاب فعالتر ادغام شوند یا باید به صورت جدیتر فعالیت و دفاتر استانی خود را گسترش دهند، چهبسا اگر وزارت کشور تصمیماتی در این راستا یعنی ادغام برخی از احزاب زیرمجموعه در حزب مرکزی اتخاذ میکرد بهتر به نظر میرسید، چون ادغام برخی از احزاب در یکدیگر میتواند یک اقدام مناسب باشد. روشن است که مشارکت سیاسی همانند مفاهیم سیاسی دیگر برای تحقق خود نیازمند مکانیزم مناسبی است، اما به طور کلی در هیچ جای دنیا به این شکل نیست که یک جناح سیاسی 150 تشکل داشته باشد، چرا که این تعدد راه به جایی نمیبرد. بدون شک، بدون اتخاذ تصمیمات ساختاری، ما از تعدد احزاب سودی نخواهیم برد. در اینجا یکی از مهمترین مکانیزمها، تحزبگرایی و در نتیجه آن انتخابات است.
ضرورت توجیه تعدد احزاب در جایی که اعتقادی به حزب نیست
لزوم تشکیل این همه حزب، در حالی که دو حزب بزرگ اصلاحطلب و اصولگرا هنوز در پیچ و خم فعالیتی آزادانه در رفت و آمد هستند، چه توجیهی دارد؟ اینکه وزارت کشور اجازه فعالیت به 40 حزب داده است، در نوع خود امر مطلوبی است، چون دولت در وهله اول باید ضرورت وجود احزاب را بپذیرد و اگر به لحاظ نظری این پذیرش وجود نداشته باشد، طبیعتا صحبت کردن درباره وجود یک رابطه مناسب بین احزاب و دولت بلاموضوع میشود. باید گفت وزارت کشور در سیاستهای رسمی خود، با خانه احزاب همکاری دارد، اما در سطح دولت این همکاری زیاد به چشم نمیخورد، چون متاسفانه تمام گفتمانها بر پایه نفی کلی تحزب است. برخی مسئولان هنوز به صورت رسمی و شفاف اعلام نکرده اند که ضد حزبگرایی هستند، اما در سخنرانیهای غیررسمی، مسئولان عملا گفتمان ضد تحزب موج میزند، بنابراین دولت باید پیش از هر چیز، موضع رسمی خود را در برابر احزاب روشن کند. درست زمانی که امکان ایجاد تشکل وجود داشته باشد، مردم میتوانند بر سرنوشت سیاسی خود دخیل باشند، چون در جامعهای که امکان فعالیت تشکلها و گروههای سیاسی فراهم نباشد، زمینه برای ظهور و بروز دیکتاتوری مستعد میشود و عوامگرایان، و پوپولیستها در این خلاء ظهور کرده و در تریبونها، مردم را هدایت میکنند.
تازههای احزاب از تاسیس تا تغییر و ائتلاف
همزمان با اعلام صدور مجوز برای 40 حزب جدید در کشور، احزاب قدیمی در تکاپوی تغییرات تازه در اساسنامه هستند. زنان فعال اصلاح طلب هم ایجاد تشکلهای مستقل برای فعالیت جدی را در دستور کار دارند و رقبای اصولگرای آنها نیز در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب به مرور دستاوردهای زنان در سیاست می پردازند. سخنگوی وزارت کشور در حالی از صدور مجوز برای 40 حزب جدید در کشور خبر داد که کارایی و تاثیرگذاری احزاب موجود همچنان با اما و اگرهایی روبروست. این در حالی است که هریک از احزاب ثبت شده در وزارت کشور برای قانونی شدن فرآیند حضور خود باید کنگره سراسری برگزار کنند، دفتر و تشکیلات مشخصی برای فعالیت خود تهیه کنند و در استان ها هم فعالیت داشته باشند. تمام این مراحل نیازمند بورکراسی است بی آن که سودی به حال سیستم سیاسی و انتخاباتی ایران داشته باشد.
تثبیت دموکراسی یا افزایش بورکراسی
«سید سلمان سامانی»، سخنگوی وزارت کشور، از تایید تاسیس 40 حزب تازه در دولت های اول و دوم تدبیر و امید سخن گفت. به گزارش ایسنا، سامانی همچنین در گزارش خود اعلام کرد که از این تعداد 25 حزب مجوز فعالیت دائم دریافت کرده و 15 حزب جدید دیگر ضمن دریافت مجوز فعالیت موقت در حال طی مراحل قانونی و تشکیل دفاتر استانی به منظور دائمی کردن مجوز خود هستند. همچنین سالیانه 60 کنگره حزبی با حضور ناظران وزارت کشور برگزار میشود. این میزان فعالیت در راستای وعده رئیس جمهوری در توسعه فضای سیاسی و حزبی است. اما آنچه همچنان با ابهامات ناتمامی روبروست؛میزان اثر گذاری این احزاب در عرصه سیاسی کشور است که بر اساس برخی شواهد و اظهارات تعداد احزاب با اعضای بالا در کشور به عدد انگشتان دست هم نمی رسد.
نسبت سازمانی احزاب با قانون انتخابات
«مرتضی مبلغ»، معاون سیاسی وزیر کشور، در دوران اصلاحات ، به تازگی با تاکید بر اینکه احزاب در ایران همیشه با فراز و نشیبهای زیادی مواجه بودهاند و هیچگاه امکان این را نداشتهاند که به عنوان یک سازمان موثر در تراز یک نظام مردم سالار فعالیت و اعتماد مردم را جلب کنند، گفت: «احزاب زمانی جایگاهشان در جامعه مشخص میشود که از نظر قانونی نسبت سازمانی و حقوقی با قانون انتخابات داشته باشند.»
مرتضی مبلغ در ادامه افزود: «این اتفاق دلایل متعددی دارد، اما یکی از دلایل مهمی که چنین اتفاقی رخ داده این است که احزاب مدام توسط دستگاهها و اشخاص مختلف به جای اینکه تبلیغ و حمایت شوند، تخریب میشوند و حتی چهرههای مهم سیاسی افتخار میکنند که فرا حزبی هستند، این در حالی است که این حرکت منجر به تضعیف سامان سیاسی کشور میشود.
احزاب زمانی جایگاهشان در جامعه مشخص میشود که از نظر قانونی نسبت سازمانی و حقوقی با قانون انتخابات داشته باشند و اگر در جامعه حزبی داشته باشیم که هیچ نسبتی با قانون انتخابات نداشته و از طرفی دائما مورد هجوم قرار گیرد، پیشرفتی نخواهد بود و مردم هم استقبالی نخواهند کرد. این فعال اصلاحطلب در ادامه با تاکید بر اینکه راهکارهای متعددی برای خروج از رکود سیاسی وجود دارد، اظهارکرد: «ایجاد این رکودها نیز دلایل متعددی دارند، یکی از این دلایل به رویکرد و عملکرد مدیران در حوزه سیاست داخلی، مسائل امنیتی، مسائل اجتماعی و رویکردهای خارجی مرتبط میشود؛ چرا که ناکارآمدی در این حوزهها باعث سرخوردگی مردم و عدم اعتماد آنها به دستگاههای اجرایی شده است». بدون شک برای خروج از این شرایط نیازمند تجدید نظرهای سازنده در رویکردهایی هستیم که حاکمیت آنها را در دستگاههای مختلف دنبال کرده است.
علی روغنگران
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.