خودآگاهی یا خودآزاری
جلسه نقد و بررسی کتاب «سرشت شر» به قلم دارل کوئن با حضور منتقدان در پردیس کتاب مشهد برگزار شد.
در سیزدهمین نشست جمعههای پردیسکتاب استاد مصطفی ملکیان، بهار رهادوست مترجم و علی قدیری دبیر نشست و تعداد زیادی از علاقهمندان حضور داشتند. در ابتدای مراسم علی قدیری به ویژگیهای کتاب اشارهای کرد و در ادامه بهار رهادوست به بررسی ترجمه کتاب و ترویج فلسفه و ادبیات پرداخت.
در مقدمه کتاب «سرشت شر » این طور آمده است: «آنچه این کتاب را از دیگر آثار فلسفی درباره شر متمایز میسازد، نگاهی انسانی به موضوع شر و شیوه کمتر آموزگارانه اثر است. دارل کوئن نویسنده کتاب، شناخت شر با چراغ ارسطویی اخلاقگرایان را دارای تناقضهایی میداند و در مقابل دیدگاه خردگرایان را که رنج ناشی از جهل زیسته است را برای مخاطب باز مینمایاند و مخاطب را به رویارویی واقع بینانه با شر فرا میخواند».
استاد ملکیان قبل از صحبت در مورد محتوای کتاب به چند نکته اشاره کرد و گفت: گاهی در خواندن کتابها افراد متفکرتر میشوند و فهم عمیقتر و قدرت تفکر بیشتری نسبت به پیرامون خود پیدا میکنند و زمانی با خواندن یک کتاب زندگی افراد متحول میشود و حس بهتر زندگی کردن درآنها دیده میشود. درکتاب «سرشت شر» چند ویژگی وجود دارد: ابتدا باعث تغییر و تحول در افراد و زندگی بهتر در خواننده میشود که نیاز به تمرین دارد. از خصوصیت بعدی کتاب نشان دادن نیاز شدید فلسفه به روانشناسی و ادبیات است که مکمل یکدیگرند و چون سه ضلع مثلث هستند، نبود هرکدام باعث عدم تناسب میشود. در این کتاب نویسنده تلفیقی از روانشناسی و ادبیات و فلسفه بهدست آورده است و مسئله شر با استنباط از ادبیات و روانشناسی برداشت جدیدی از موضوع شر ارائه میدهد. ویژگی آخر این کتاب دادوستد بین عقل و قلب است و نه تنها ذهن مخاطب را که حتی قلب مخاطب را مورد بحث قرار میدهد و این حس در مخاطب دیده میشود که نویسنده با او درددل میکند.
استاد ملکیان درباره چکیدهای از مطالب کتاب و تجربه زندگی افراد و برخورد با مسائلی چون درد و رنج ، آزار وآسیب و تطبیق آنها با یکدیگر اینطور بیان کرد: انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خودشان با آزاروآسیب، درد و رنج فراوانی روبرو هستند و بهطور معمول بخش عمده این مشکلات از ناحیه دیگران است. چه فرایندی در فرد فعال میشود که چنین مشکلاتی برای دیگران ایجاد میکند؟ استاد ملکیان نسبت به دیدگاه نویسندهکتاب و نظرات خودش درباره مطالب کتاب گفت: نویسنده دیدگاه اخلاقی دارد و نظر من ارادهگرایانه است، او خردگرایانه میگوید و من معرفتگرایانه نسبت میدهم.
ملکیان افزود: خانم دارل کوئن نویسنده کتاب سرشت شر با استعدادی که در ادبیات، روانشناسی و فلسفه داشته با تلفیق آن، کتاب سرشت شر را خلق کرده که به این موضوع میپردازد شر را به چه چشمی باید دید.او تلقی بسیار جدیدی از شر به ما میدهد. این کتاب هم در ذهن و هم در دل مخاطب مینشیند و به سوالهایی که ذهن شما را مدتهاست مشغول کرده پاسخ میدهد. برای من تلخیص این کتاب کار آسانی نیست و به گزیده و کلیت آنچه گفته شده خواهم پرداخت. ما در اینجا با دو دیدگاه مواجهیم: دیدگاه اول از نظر من اراده گرایانه (از نظر خانم کوئن دیدگاه اخلاقی) و دیدگاه دوم معرفتگرایانه(خردگرایانه) است. در مقدمه اولِ دیدگاه اول به این میپردازیم که انسان موجودی است آزاد که از بدو پیدایش دارای اراده آزاد بوده و آنچه که تحت اراده آزادش است آگاهانه و خودخواسته برمیگزیند. در مقدمه دوم دیدگاه اول انسان ممکن است نسبت به دیگران سوء نیت داشته باشد و بدسگال باشد. پس انسان با سوء نیت و اراده آزاد آگاهانه و خودخواسته تصمیم میگیرد به دیگران ضربه بزند و برای این ضربه یا گفتاری از او صادر میشود یا کرداری. در این کتاب به ۱۴ ویژگی دیگر به صورت پراکنده اشاره میکند که ما در اینجا به ۲ نکته پرداختیم که یکی اراده آزاد بود و دیگری سوء نیت به دیگران داشتن.
دیدگاه دوم در روانشناسی اجتماعی و بیشتر در آثار روانشناسان آمریکایی دیده میشود که هر انسانی پنج عدد «من» دارد.
- آنچه واقعا «من» است (من ِ واقعی)
- آنچه من گمان می کنم من هستم (منی که خود من خیال می کند وجود دارد، تصور من از خود)
- آنچه دیگران گمان می کنند من هستم (تصور دیگران از من)
- آنچه گمان می کنم دیگران در مورد من گمان می کنند (تصوری که من از تصور دیگران راجع به خود دارم)
- و آنچه دیگران گمان می کنند من در مورد خود گمان می کنم (تصوری که دیگران از تصور من راجع به خود دارند).
ملکیان تصریح کرد: ما باید با من اول و دوم زندگی کنیم و سعی کنیم من دوم را نیز به من اول(خود واقعی) نزدیک کنیم و من سوم، چهارم و پنجم تصویری من است در ذهن دیگران. زندگی با من سوم، چهارم و پنجم نمیگذارد از نوعی آرامش و رضای خاطر و باطن بهره مند شویم. تنها باید به من واقعی و تصوری که خودمان از خودمان داریم توجه کنیم. و برای این کار ابتدا باید به خودشناسی برسیم یعنی حدود داناییها، تواناییها، نقاط قوت، ضعف و محدودیتهایی که هستی برایمان وضع کرده بدانیم و بشناسیم.
دومین نکته دانستن قوانین حاکم بر جسم، ذهن و روان خودمان است. و سومین نکته بدانیم شان ما در جهان هستی چیست! چرا که با دیدن اولین نابهسامانی در جهان هستی دچار درد و رنج نشویم.
او تأکید کرد: موجودی که با خود واقعیاش وارد جهان نشود دچار شکست میشود چون در جهانی که با اوهام خود درست کرده زندگی میکند غافل ازینکه جهان تابع اوهام او نیست بلکه تابع واقعیتهاست و او براساس توهمات حد توقعات خود را بالا میبرد و دچار شکست و سرخوردگی میشود وقتی ناکام میشود ۲ واکنش نشان میدهد: یا قبول کند که با من توهمی و خیالیاش مواجه شده(که اکثرا این راه را انتخاب نمیکنند.) یا دچار پارانویا میشود و دیگران را عامل بدبختی و بیچارگیاش میداند. دچار بدبینی مفرط میشود، دچار پرخاشگری میشود، دچار پوچی و نیهیلیزم میشود و تصور میکند جهان براساس عدالت بنا نشده. و بسته به این فشارهایی که به او وارد میشود به همنوعانش ظلم میکند. پس باید معرفت و شناختمان را نسبت به خودمان زیاد کنیم چرا که درد و رنجی که به همنوعانمان میرسانیم ناشی از ناکامی است که نسبت به عدم شناخت از خود داریم. اگر شناختمان را نسبت به خودمان افزایش دهیم ظلم کمتری میکنیم و دید بهتری نسبت به جهان و همنوعانمان داریم.
گزارشی از مرجان فرهمند
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.