فیلم‌سازها در مشهد به شدت بی‌پناه‌اند!

ماه رمضان سال گذشته به همت موسسه فرهنگی پارسه و نظارت معاونت هنری سینمایی فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، شش نشست با موضوع «آسیب‌شناسی سینمای حرفه­ای استان» برگزار شد که نتیجه آن در قالب گزارشی به معاونت هنری-سینمایی استان ارائه شد. با گذشت یک سال از ارائه این گزارش تحلیلی همچنان سینمای مشهد در انتظار ساخت فیلم سینمای بلند به سر می­برد. هر چند تلاش­هایی به صورت انفرادی در این حوزه بوده و هست اما اینکه جریانی سینمایی راه افتاده باشد که فیلم­های آن ساخته تهیه­کنندگان و کارگردانان شهر خودمان باشد، دیده نمی­شود. به همین منظور گفت­وگویی داشتیم با مهدی آب­بر تهیه­کننده، کارگردان و مستند ساز مشهدی و او که مدیر و مجری برگزاری جلسه آسیب­شناسی سال گذشته بوده است، با ما از بی­نتیجه ماندن جلسات سال قبل و دشواری­های این راه پرپیچ و خم گفت.

 

  • برای ورود به بحث بفرمایید وضعیت سینمای بومی در مشهد چگونه است؟

متأسفانه سینمای بومی به معنای واقعی که جریان­ داشته باشد، نداریم. برای ایجاد این جریان دو عامل لازم است. ابتدا مجری است و سپس عامل جریان­ساز. عامل اول ما هستیم و عامل دوم دولت است و نهادهای متولی. این نهاد متولی تلویزیون نیست چون تلویوزین مشتری ماست. حوزه هنری هم نیست چون سفارش­دهنده است اما جریان­ساز نیست. البته حوزه هنری در سال­های قبل در تهران جریان­ساز بوده است اما در استان ما این اتفاق نیفتاده است. در استان ما نهادی که باید جریان­سازی کند اداره فرهنگ و ارشاد است که به نظر می­رسد در استان ما خیلی اختیارات لازم را ندارد.

روزی با مدیرکل صحبت می­کردم و گفتم چرا مطالبات پی­گیری نشد و ایشان گفت وقتی پولی نداریم چرا پی­گیری کنیم. راست هم می­گویند چون پی­گیری مطالبه می­طلبد و وقتی بودجه­ای نباشد کار به جایی نمی­رسد. تهران باید خدماتی به استان­ها بدهد که نمی­دهد. روسای قبلی همه آمده­اند و رفته­اند و در نهایت ما ماندیم و مدیرکل و مطالباتی که پاسخ داده نشده و ظرفیتی برای پاسخگوی آن ایجاد نشده است. به نظر می­رسد مسئولین کشوری هر بار که به مشهد می­آیند، مانور تبلیغاتی می­دهند و می­روند.

البته تفاوتی وجود دارد و آن به فرد مسئول استانی هم ارتباط دارد. اگر مسئول استانی حوصله این کار را داشته باشد و پی­گیری کند می­شود انتظار اتفاقی داشت. من نمی­خواهم انتقادی از ارشاد کنم که دلیلی بخواهم. کارهای زیادی شده است اما جریانی راه نیفتاده است. این را هم بگویم که اداره ارشاد به طور موردی به درخواست­ها رسیدگی می­کند. من تا کنون نامه­های برده­ام و خواسته­ای داشته­ام که به طور فردی به آن رسیدگی شده است. هر کدام از ما که به طور فردی مراجعه می­کنیم جواب می­گیریم اما در کل جریانی وجود ندارد که همه ما در آن قرار بگیریم.

در این میان احساس می­کنم یک نفر هست که دوست دارد جریانی رخ دهد اما نمی­دانم تا چه اندازه موفق خواهد شد. به نظر حجت الاسلام پژمانفر نماینده مردم مشهد در مجلس دوست دارد این اتفاق رخ دهد. چنین شخصیت­هایی ما در استان کم داریم هرچند هنور کارهای ایشان هم به جایی نرسیده است اما همین تلاش هم غنیمت است. ایشان گفته­اند تا کنون برای مشهد 2017 کار سینمایی نشده است و همین که برای آن تلاش می­کند ارزشمند است.

ارشاد هم گاهی می­خواهد چنین حرکت­هایی کند اما پولی ندارد اما همیشه پول هم مهم نیست و به پیگیری مدیر بر می­گردد. البته فکر می­کنم شاید مدیر به هنرمندان اعتماد ندارد و احساس می­کند اگر پولی در این کار سرمایه شود برگشت نخواهد داشت.

  • مشهد چه ظرفیت­هایی برای سینمای بومی دارد و نگاه به این ظرفیت­ها چگونه است؟

با وجود اینکه عمدتا فکر می­شود تمام ظرفیت­های مشهد در حرم امام رضا(ع) خلاصه می­شود اینگونه نیست. هرچند مهم­ترین ظرفیت آن است اما حتی در مشهد ما «کشف رود» را داریم که خودش به تنهایی تمدن، فرهنگ و تاریخ است. متأسفانه در پایتخت اصلا نگاه درستی به ظرفیت­های سینمای مشهد وجود ندارد.

 

  • سال گذشته حرکتی برای آسیب­شناسی سینمای مشهد انجام و مصوبات آن ارائه شد. هدف کلی آن جلسه چه بود و مواجهه مسئولین چطور بود؟

هدف ما این بود که ببینیم اشکال­ها کجاست تا برای نسل بعدی جلوی آن را بگیریم تا آنها راه ما را نروند و بخش­های خوب را تقویت کنند. اصل نتیجه این بود که ما به تولید فیلم برسیم که متأسفانه محقق نشد. علت آن هم این است که پولی در کار نیست. کارهای قبلی هم فروش نرفته است و طبیعی است که امکان تولید فیلم نیست.

فیلم­سازها در این شهر به شدت بی­پناه­اند؛ مجبورند صورت خودشان را با سیلی سرخ نگه دارند، با این حال هر جا می­رویم فکر می­کنند ما پول پارو می­کنیم. چند سال پیش فیلم­مستندی در یک کارخانه می­ساختم که عکاسی آمد و به ما پرخاش کرد که چرا فیلم می­سازی. یک عکاس این امکان را داشت که اعتراض کند و اتحادیه­ای پشت سرش باشد اما ما حتی این امکان را نداریم که از جایی حمایت شویم. مسئولین خیلی اوقات در انتها خودشان را کنار می­کشند تا درگیر جریانی نشوند.

 

  • در میان مسئولین هیچکس از جریانی که می­خواستید راه بیندازید، حمایت نکرد؟

چرا، آقای نبی­زاده از این جریان استقبال کرد و او تا بود این حمایت هم بود، معاون هنری جدید رویکردهای خودش را دارد. ما معتقدیم که انجمنی که ما تشکیل می­دهیم باید تخصصی تهیه­کنندگان باشد چون تهیه­کننده کار را تولید می­کند اما نظر معاون جدید این است که مجموعه­ای از نیروها از همه طیف­های تخصصی سینما باشند و آنها انجمن سینمایی فراگیر تشکیل دهند. ما اعتقاد داریم که در این انجمن تهیه­کنندگان حرفی نخواهند داشت. اگر این انجمن تخصصی شود تهیه­کنندگان انگیزه بیشتری برای تولید خواهند داشت. ما 30 تهیه­کننده هستیم که اگر بین 300 عضو دیگر باشیم حرفمان به جایی نمی­رسد.

 

  • این انجمن تهیه­‌کنندگان مورد نظر آقای نبی­زاده بود؟

بله، این جریان مورد نظر ایشان بود اما نظر معاون جدید فرق می­کرد. البته آقای تحفه­گر هم با این جریان مخالفتی نکرد اما آن نوع دوم را بیشتر می­پسندید. حالا وقتی جریان به جایی می­رسد که حمایتی نمی­شود با توجه به افسردگی­ای که وجود دارد، هیچکدام دیگر دنبال قضیه نمی­روند.

 

  • یعنی پیش­بینی می­کردید اینطور شود؟

به طور کلی بچه­های سینما در مشهد به مسئولین خیلی کار ندارند چون متوجه شدند که مسئولین دنبال دردسر برای خودشان نیستند. من گفتم که ما می­توانیم معاون را توجیه کنیم اما آنقدر شدت افسردگی زیاد است بچه­ها جلو نیامدند. این به آقای تحفه­گر هم ربطی ندارد. من فراموش نمی­کنم مدیرعامل انجمن سینمای مستند بودم که آقای تحفه­گر می­آمد و پیشنهاد کار می­داد. اما الان ایشان نگران این است که کاری شروع شود و پولی برای آن تخصیص داده نشود. ایشان می­ترسد وعده­ای دهد و در آن بماند. اما اگر در کل مسئولین همبستگی داشته باشند می­توانند از تهران بودجه بگیرند. حرف ما این است که چرا از بودجه بنیاد فارابی هیچ چیزی به مشهد نمی­آید؟ الان به نظرم خود مسئولین استانی هم ناامید­اند و احساس می­کنند وزارتخانه هم نمی­خواهد در مشهد سینما شکل بگیرد.

آقای پژمانفر به من گفت که از جریان سازی حمایت می­کند و این حمایت در شکل نامه­هایی که نوشته است وجود دارد اما این جریان را چه کسی باید راه بیندازد؟ مجری آن ما هستیم اما خط و حمایت باید از جای دیگر باشد. پارسال مدیرکل نامه را نوشت اما وقتی شرایط عوض شد هیچکس پی­گیری نکرد. دیگر هیچکس نگفت این انجمن که می­خواست تشکیل شود، چه شد؟

 

  • کارگردانانی که الان در مشهد فیلم می­سازند از چه ساز و کاری استفاده می­کنند؟

بچه­هایی که در مشهد فیلم می­سازند فیلم­هایشان آسیب­شناسی نمی­شود. وظیفه ارشاد است که بگوید یک فیلم بلند چه آسیب­هایی دارد. اعتقاد دارم که کارها آسیب­شناسی نمی­شود شاید چون ساز و کاری برای این کار پیش­بینی نشده است. وقتی این ساز و کار نیست اگر کاری هم تولید شود خیلی بازگشت سرمایه ندارد.از تهران سازو کاری برای تولید فیلم در استان اندیشیده نشده است و مدیران کل هم دنبال آن نبوده­اند و سعی می­کنند دردسری درست نکنند.

 

  • تا کنون فیلم بلند سینمایی که از گیشه برگشت مالی داشته باشد، داشته­ایم؟

آمار مشخصی در این مورد نداریم. اما «استخوان­های بابام» ساخته مهدی رضازاده به نظر می­رسد پول خودش را درآورد. اصغر نصیری در اینجا فیلمی ساخته که به نظرم پولش برگشته. مرحوم حسین­پور دوفیلم سینمایی در مشهد ساخت که شاید سودی نداشت اما پول خودش را برگرداند. من آمار ندارم اما هرگز ندیدم گلایه­ای کنند.مشهد از خیلی سا­ل­ها فیلم سینمایی تولید می­کند. ما در اینجا شرکت­های سینمایی داشتیم که خیلی خوب کار می­کردند اما تعطیل شدند و رفتند.

 

  • مشهد در سال 2017 به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام شناخته شد. آیا تولید فیلم در این شهر برای پایتخت فرهنگی اندیشیده شده است؟

فیلمنامه­ای دارم به نام «مادام ماریا» که مجوز ساخت آن را دادند و 17 اسفند سال قبل در ستاد 2017 در اولویت تولید هم قرار گرفت. آقای نبی­زاده آن زمان به من گفت آن فیلمنامه را چه کردی و گفت بیاور تا شاید کاری کنیم. اما یک نکته هست. واقعا پول ندارند که برای این کار بدهند. رد هم نکردند. یک اتفاق دیگری هم افتاد و ما طرحی دادیم به عنوان کمپین سینما گران مشهد 2017. پیشنهاد دادیم که 40 نفر از اهالی سینما را جمع کنیم که طرحی بدهند و خود اینها هشت طرح را به نام مشهد انتخاب کنند و بعد ما برویم سراغ تهیه پول آن. این را مورد تأیید قرار دادند اما اتفاقی که افتاد این بود که در جلسه کارشناسی گفتند این کار را زیر مجموعه سینمای جوان انجام دهید و آن کمپین را هم به صورت فراخوان به سرانجام برسانید. از نظر اداری درست می­گفتند اما هنرمندان مستقل از این جریان استقبال نمی­کنند. من معتقد بودم این فراخوان دو عیب دارد: اول اینکه آدم­های کاربلد وارد نمی­شوند و دوم اینکه آنقدر طول می­کشد که 2017 تمام می­شود. بعد ما ده روز وقت داریم که باید در آن ده فیلم بسازیم که دردی را دوا نخواهد کرد و ارزشی نخواهد داشت.

 

  • مشکل کار کجاست؟ و چه کنیم؟ جریان سینمایی چه زمانی و چطور شکل می­گیرد؟

الان تلویزیون که پول نمی­دهد و ما نمی­توانیم فیلمی در سطح ایران بسازیم چون بالای میلیارد هزینه می­برد. نهادهای خصوصی پول ندارند و ما تنها راهی که داریم این است که جمعی متشکل شویم و سینمای بومی خودمان را بسازیم. این سینما اگر شکل بگیرد در آینده می­تواند حتی جهانی باشد. ما باید فراتر از ایران را ببینیم و به کشورهای همسایه برویم و فعالیت را برون­مرزی کنیم. این کار را خانه سینما نباید فقط انجام دهد و به ما هم ربط دارد. شاید نتیجه آن به نسل ما نرسد اما نسل آینده هم از آن سود ببرد خوب است.

یکی از چیزهایی که در آسیب­شناسی دیده بودیم این بود که امکانش باشد فیلم­های ساخت مشهد را در سالن­های استان نمایش دهیم تا مردم با سینمای استان­شان آشنا شوند. شهرداری از این طرح استقبال کرد و می­شد خیلی کار کرد اما باز هم جریان ایجاد نشد. سینمای استان را افسردگی­ای فرا گرفته که رو به مرگ است و هر کس در سینما به تنهایی نفس می­کشد در حالی که سینما به تنهایی زنده نمی­ماند.

 

  • آیا اهالی سینما در استان با هم هماهنگ هستند؟

بله؛ با این که با هم اختلاف داریم اما می­توانیم در کنار هم باشیم. اما اگر کنار هم نباشیم نمی­توانیم فرهنگ استانمان را صادر کنیم. این همه بازیگر خوب داریم و هنرمند داریم اما کجا باید از اینها استفاده شود؟ این­ها دارند از بین می­روند، تیزر می­سازند و خیمه­شب­بازی می­کنند؛ اینها خوب است اما سینما نیست! ما باید در استان خودمان با ظرفیتی که در استان خودمان هست فیلم بسازیم؛ چه مستند، چه داستانی و چه انیمیشن. شما اگر به کمربندی مشهد بروید بیش از هزار خرده فرهنگ می­بینید. می­دانید این چه سرمایه عظیمی است؟ در زمینه میراث فرهنگی هم همین طور است. اگر نهادهای فرهنگی ما جمع شوند می­توانند از بودجه­های فرهنگی سایر دستگاه­ها استفاده کنند. باید اعتماد ایجاد شود اما متأسفانه هنرمندان در ایجاد این اعتماد خیلی گام برنداشته­اند. خیلی از هنرمندان هستند که با بودجه­های شخصی از دل و جان مایه­ می­گذارند تا فیلمی ساخته شود. چه کسی باید از این­ها نام ببرد. آیا روابط عمومی نهادهای فرهنگی ما وظیفه دارند فقط اخبار مدیرکل را بازتاب دهند؟

 

  • محصول این وضع چیست؟ همان افسردگی؟

بله متأسفانه، و این افسردگی خیلی خطرناک­است چون به نوعی تهدید فرهنگی برای یک جامعه است. و خطرناک­تر این که متوجه نباشیم چه خطر بزرگی در کنارمان است!

 

گفتگویی از نوید موسوی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *