کاریکلماتورهای خواندنی
چون از کلمات کاری ساخته نبود کاریکلماتور متولد شد. زیر خط فقر خیلی شلوغ شده است. عشق جادهای است صاف و هموار، اما بعضیها در این راه لیز میخورند. بیصداترین تار را عنکبوت مینوازد. سر شناس تر از آرایشگرها کسی را نمیشناسم. روس ها «پوتین» دارند اما ما هنوز پاپوش میدوزیم. اگر زندان نبود از […]